اگر انسان قرآن مى خواند كه تلاوت قرآن عبادت است اگر متكلم را در اين كلامش مشاهده كرد به سرّ تلاوت رسيده است .
اگر معبود را در عبادت هايش با جان مشاهده كرد به سرّ عبادت رسيده است .
اسرار عبادات، جوادی آملی، عبدالله، ص 158.
اگر كار خيرى از دست ديگران صادر شده است و ما توفيق آن را نداشتيم ,
اگر به آن كار راضى و خوشحال بوديم سهيم در ثواب آن هستيم و ديگر حسرت نمى بريم
على (عليه السلام) : إنَّما يَجمَعُ النّاسَ الرِّضا و السُّخطُ ، فمَن رَضِيَ أمرا فقَد دَخَلَ فيهِ ، و مَن سَخِطَهُ فقَد خَرَجَ مِنهُ (وسائل الشيعه , ج 11 , ص 411) .
همه چهار زن دارند!
روزي روزگاري تاجر ثروتمندي بود كه 4 زن داشت.
زن چهارم را از همه بيشتر دوست داشت و او را مدام با خريدن جواهرات گران قيمت و غذاهاي خوشمزه خوشحال ميكرد. بسيار مراقبش بود و بهترين چيزها را به او ميداد.
زن سومش را هم خيلي دوست داشت و به او افتخار ميكرد. اگرچه واهمه شديدي داشت كه روزي او تنهايش بگذارد.
واقعيت اين است كه او زن دومش را هم بسيار دوست داشت. او زني بسيار مهربان بود كه دائما نگران و مراقب همسرش بود. مرد در هر مشكلي به او پناه ميبرد و او نيز به تاجر كمك ميكرد تا گره كارش را بگشايد و از مخمصه بيرون بيايد.
اما زن اول مرد، زني بسيار وفادار و توانا بود كه در حقيقت عامل اصلي ثروتمند شدن او و موفق بودنش در زندگي بود كه اصلا مورد توجه مرد نبود. با اينكه از صميم قلب عاشق شوهرش بود اما مرد تاجر به ندرت وجود او را در خانه اي كه تمام كارهايش با او بود حس ميكرد و تقريبا هيچ توجهي به او نداشت.
روزي مرد احساس مريضي كرد و قبل از آنكه دير شود فهميد كه به زودي خواهد مرد. به دارايي زياد و زندگي مرفه خود انديشيد و با خود گفت: "من اكنون 4 زن دارم، اما اگر بميرم ديگر هيچ كسي را نخواهم داشت و تنها و بيچاره خواهم شد"! بنابراين تصميم گرفت با زنانش حرف بزند و براي تنهايياش فكري بكند.
اول از همه سراغ زن چهارم رفت و گفت:"من تورا بيشتر از همه دوست دارم و از همه بيشتر به تو توجه كرده ام و انواع راحتي ها را برايت فراهم آورده ام ، حالا در برابر اين همه محبت من آيا در مرگ با من همراه ميشوي تا تنها نمانم؟"زن به سرعت گفت : " هرگز" و مرد را رها كرد.
ناچار با قلبي كه به شدت شكسته بود نزد زن سوم رفت و گفت:"من در زندگي تو را بسيار دوست داشتم آيا در اين سفر همراه من خواهي آمد؟"زن گفت: " البته كه نه! زندگي در اينجا بسيار خوب است. تازه من بعد از تو ميخواهم دوباره ازدواج كنم " قلب مرد يخ كرد.
مرد تاجر به زن دوم رو آورد و گفت:"تو هميشه به من كمك كرده اي . اين بار هم به كمكت نياز شديدي دارم شايد تو از هميشه بيشتر ميتواني در مرگ همراه من باشي؟ "زن گفت :" اين بار با دفعات ديگر فرق دارد . من نهايتا ميتوانم تا گورستان همراه جسم بي جان تو بيايم اما در مرگ،...متاسفم"! گويي صاعقه اي به قلب مرد آتش زد.
در همين حين صدايي او را به خود آورد:"من با تو ميمانم ، هرجا كه بروي"، تاجر نگاهش كرد، زن اول بود كه پوست و استخوان شده بود ، انگار سوءتغذيه، بيمارش كرده باشد. غم سراسر وجودش را تيره و ناخوش كرده بود و هيچ زيبايي و نشاطي برايش باقي نمانده بود . تاجر سرش را به زير انداخت و آرام گفت:" بايد آن روزهايي كه ميتوانستم به تو توجه ميكردم و مراقبت بودم ..."
در حقيقت همه ما چهار زن داريم! ا
الف: زن چهارم بدن ماست كه مهم نيست چقدر زمان و پول صرف زيبا كردن او بكنيم وقت مرگ، اول از همه او ما را ترك ميكند.
ب: زن سوم داراييهاي ماست. هر چقدر هم برايمان عزيز باشند وقتي بميريم به دست ديگران خواهد افتاد.
ج : زن دوم كه خانواده و دوستان ما هستند. هر چقدر هم صميمي و عزيز باشند ، وقت مردن نهايتا تا سر مزارمان كنارمان خواهند ماند.
د: زن اول كه روح ماست. غالبا به آن بي توجهيم و تمام وقت خود را صرف تن و پول و دوست ميكنيم.او ضامن توانمندي هاي ماست اما ما ضعيف و درمانده رهايش كرده ايم تا روزي كه قرار است همراه ما باشد، اما ديگر هيچ قدرت و تواني برايش باقي نمانده است.
منبع بهشت اجباری، میثم یاسا، ص162
✍️
داستایوفسکی نویسنده روسی میگوید : " اگر خدا نباشد همه چیز مباح است " .
مقصودش این است که هیچ چیز دیگری که بتواند واقعا مانع انسان از انجام اعمال ضد اخلاقی شود نیست .
تعلیم و تربیت در اسلام، مرتضی مطهری، ص 118
هدایت شده از سید موسوی (مشاور خانواده)
16.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 امام جمعهای که در منزل خود بیش از ۳۰ نوع محصول تولید میکند
🔹حجت الاسلام محمد پوررمضان امام جمعه بخش گتاب در زمین ۲۰۰ متری خود بیش از ۳۰ نوع محصول تولید میکند.
🔹️این امامجمعه فعال حدود ۵ هزار متر مربع زمین کشاورزی دارد که صفر تا صد کار کشاورزی را خودش انجام میدهد.
گزارش: رضا حسینجانزاده
جمعه، ۵ مرداد ۱۴۰۳.
Be careful what you tell people. A friend today could be an enemy tomorrow
امام على (عليه السلام): دوستت را در حدّ معتدل دوست بدار؛ زيرا ممكن است روزى دشمن تو شود و دشمنت را در حدّ ميانه دشمن بدار؛ زيرا شايد كه روزى دوست تو شود.
الإمامُ عليٌّ (عليه السلام): أحبِبْ حَبيبَكَ هَونا ما فعَسى أن يَكونَ بَغيضَكَ يَوما ما، و أبغِضْ بَغيضَكَ هَونا ما فعَسى أن يَكونَ حَبيبَكَ يَوما ما.
الأمالي للطوسي، ص767
نسيم انديشه پرسش و پاسخ ها از آيت الله جوادى آملي
تأليف
جوادى آملى، عبد الله
موضوع: ولايت فقيه
زبان: فارسى
ناشر: مركز نشر اسراء- نشر اسراء
مكان چاپ: قم
سال چاپ: 1388 ه. ش
نوبت چاپ: سوم
تعداد صفحات: 174
https://lib.eshia.ir/12519/1/5
عشق پیری و پیری عشق
مرحوم الهى قمشهاى مىفرمود: من شعرى درباره نَيازُردن مور سرودم كه برخى آن را از شعر جناب فردوسى ظريفتر مىدانند. فردوسى فرموده است:
ميازار مورى كه دانه كش است
كه جان دارد و جان شيرين خوش است
و مرحوم الهى قمشهاى مىفرمايد:
هركس كه دلى دارد يك مور نيازارد
كان مور هم از دلبر دارد اثرى بر دل
سپس فرمود: زمانى به خراسان رفته بودم و در آنجا با انجمن ادبى خراسان ملاقاتى داشتم، در آن ديدار دو غزل از خود به آنها تقديم
كردم تا در اين باره كه كدام غزل از جوانى و كدام يك در پيرى سروده شده، داورى كنند و آنها كاملًا وارونه داورى كردند.
گفتند: پس چرا شور و عشق در سروده ايام پيرى شما بيشتر است.
گفتم: بايد به همين صورت باشد. شاعر هرچه پيرتر شود، عاشقتر مىشود. در جوانى شور و عشقى خام دارد و در پيرى مىفهمد كه معشوق حقيقى كيست.
سيم انديشه پرسش و پاسخ ها از آيت الله جوادى آملي، جوادى آملى، عبد الله، ص 120
خنده و گریه صادق و کاذب
انسان داراى #بينش و #گرايش است. از نظر بينش و علم، بسيارى افراد امكان ترقى دارند؛ يعنى اين استعداد در ما وجود دارد كه خوب و بد را بفهميم. اين استعداد با درس و بحث شكوفاتر مىشود. همه ما در مسئله فهم خوب و بد، در يك مرز مشترك قرار داريم؛ يعنى هم بدها را به خوبى تشخيص مىدهيم و هم خوبها را.
اما در حوزه #گرايش، ما انسانها در برابر بد و خوب گرايش يكسانى نداريم. ما به كارهاى خوب گرايش كامل داريم و به كارهاى بد هيچ گرايشى نداريم، پس بينش ما به بد و خوب يكسان است؛ اما گرايش ما به آنها اينگونه نيست؛
✅براى #مثال ما غذاى خوب و بد يا سودمند و زيانبار را به صورت يكسان تشخيص مىدهيم و تشخيص ما درباره هر دو يكسان است؛ اما گرايش دستگاه گوارش ما به هر دو يكسان نيست. دستگاه گوارش غذاى خوب را به راحتى هضم مىكند؛ امّا غذاى مسموم را تحمل نكرده، با تهوع پس مىزند.
اين رفتار در روح انسان هم وجود دارد. روح اخلاق خوب و بد، عدل و ظلم، امانت و خيانت، و صدق و كذب را به صورت يكسان تشخيص مىدهد؛ اما به همه اينها گرايش يكسان ندارد؛ يعنى به عدل، امانت و صدق گرايش دارد، به همين دليل، وقتى كودكى براى نخستين بار دروغ مىگويد، بدنش مىلرزد؛ ولى هنگام راستگويى با شجاعت حرف مىزند.
✅براى #تنظيم دستگاه بينش و دانش (عقل نظرى)، بايد راههاى برهانى، نظير فلسفه، حكمت، كلام و عرفان را بپيماييم
و براى #تنظيم_گرايش (عقل عملى)، بايد #كارهاى_عملى را پىبگيريم.
«عقل عملى» همه تصميمگيريهاى گرايشى انسان را بر عهده دارد و كارهايى نظير عزم، اراده، محبت، اخلاق، نيت و ... را مديريت مىكند. اگر اين مدير به درستى تربيت شود، در برابر فتواهاى عقل نظرى خضوع مىكند؛ يعنى براى انجام هر كار از عقل نظرى فتوا مىگيرد؛ ولى اگر اين مدير به درستى تربيت نشود، خودسرى كرده، از مركز فرهنگى خود كه عقل نظرى و دانش است، استفتا نمىكند و به عكس از زيرمجموعه خود كه شهوت و غضب است، نظر مىخواهد و بر اساس ميل آنها عمل مىكند.
بدين ترتيب، عقل عملى ديگر مدير نيست، بلكه شيطان است. براى آنكه اين مدير هدايت شود، راههاى فراوانى وجود دارد. يكى از راههاى هدايت، چنان كه در دعاى شريف كميل آمده است: «وسلاحه البكاء» (1)، اشك، آه و گريه است كه اسلحه درونى مؤمن است.
بنابراين، اگر باطن مؤمن به سلاح اشك و ناله مسلح باشد، در مقابل خواستههاى غضب و شهوت مىايستد و از آنها پيروى نمىكند، در غير اين صورت، طبق ميل خشم و شهوت تصميم مىگيرد. برخى مىگويند: من هر كار بخواهم انجام مىدهم و به كسى كارى ندارم؛ يعنى اين انسان از مركز فرهنگى روح پيروى نمىكند و در پى ارضاى خواستههاى شهوت و غضب است.
اگر عقل عملى كسى با دعا، مناجات و گريه سر و كار داشته باشد، نرمش صادق مىيابد و از عقل نظر پيروى مىكند و بر خلاف رضاى خدا كارى انجام نمىدهد. خواندن و گفتن شعرها يا نثرهاى دلپذير، در نرمى عقل عملى بسيار مؤثر است. ما بايد بكوشيم از نواختن به خواندن اشعار منتقل شويم، چون نواختن، نرمش و اشك كاذب به وجود مىآورد.
همانطور كه خنده صادق و كاذب وجود دارد، گريه صادق و كاذب هم وجود دارد: گاه انسان با يك طنز ادبى ظريف مىخندد كه خندهاى صادق است. گاهى هم با قلقلك مىخندد كه كاذب وبىارزش است. گريه هم اينگونه است: گاه انسان براى مظلوميت امام حسين (عليهالسلام) گريه مىكند. گاهى هم با مارش عزا، بىآنكه متوفا را بشناسد، اشك مىريزد كه اشكى كاذب است.موسيقى ممكن است چنين خطرى داشته باشد؛ يعنى اشكى كاذب به همراه بياورد و ما خيال كنيم كه در عقل عملى ما نرمش ايجاد كرده است. اين مشكل موسيقىهاى به اصطلاح عرفانى است. ساير موسيقىها هم مسلماً مخرب و مخدراند و موجب نافرمانى عقل عملى از عقل نظرى مىشوند و انسان را در دام گناه مىافكنند.
نسيم انديشه پرسش و پاسخ ها از آيت الله جوادى آملي نویسنده : جوادى آملى، عبد الله جلد : 1 صفحه : 120
هدایت شده از خبرگزاری فارس
11.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻دزدی که باعث کارآفرینی شد! / هیچ کس فکرش رو هم نمیکرد...
داستان سرنوشت دزد نوجوانی که مدیر کنترل کیفیت یک کارخانه بینالمللی شد در برنامه میدون ملاقات شبکه سه
@farsna