رتبه هفتم:
آسمان چهره اش پریشان بود
بغض یک ابر ناگهان ترْکید
گریه کرد و شمیمِ خاک ِتر
از زمین تا دل فلک پیچید
باد با خشم، خوشه هایی را
با خودش میکشید و هی می گفت
"لعنتِ حق به تیغِ غفلت که
باز با دسته ی هوس شد جفت"
ماه تا فرقِ مرتضی را دید
تیره شد ،رنگِ غم هویدا شد
نور سیمای مرتضی اما
نورِ غالب به هر دو دنیا شد
انعکاسِ صدای مرغابی
روزگارِ عجوزه را پر کرد
هر زمان نام کوفه که آمد
ذهن ،محراب را تصور کرد
مسجد شهر با خودش میگفت
کاش اکنون،زمان توقف داشت
کاش میشد که مسجدی چون من
در زمین و زمان تصرف داشت
شاه در کنجِ مسجدِ کوفه
با خدای کریم خلوت کرد
از سحر تا طلوعِ فجرِ چرخ
مرتضی یار را عبادت کرد
دست تقدیر کار خود را کرد
رکعتِ دوم نمازش بود
گفت تسلیمِ امرِ حق هستم
حجتش زخمِ فرقِ بازش بود
مرتضی پیش فاطمه می رفت
رستگاری نصیبِ حیدر شد
شاهِ دین در جهانِ برزخ باز
همدمِ آیه های کوثر شد
#سجاد_بادی
🌸
میروم شادمانه در صحنی
تا زیارت کنم امامی را
صحن قاسم عجیب با جذْبه است
ای به قربان اسم این آقا
گنبدی باشکوه چون یک گل
کرده زیبا کویر سردی را
حاجیان بعد مکّه می آیند
تا زیارت کنند مردی را
دارم از دور نور می بینم
نور سیمایِ "سبطِ مظلوم" است
خواب هستم ؟ من و حسن آخر؟
روبه رویم، امام معصوم است؟
گفت "سجاد پاشو از تختت"
خواب بودم پدر بلندم کرد
احتمالا برای این رویا
حضرت مجتبی پسندم کرد
مثل یک تجربه گر مرگم
وصف دنیای چهره اش سخت است
هر کسی روی ماهِ او را دید
به جمالش قسم که خوش بخت است
من حبیب مظاهرش هستم
جان من ،بارها فدایش باد
پیر بودم ،جوان شدم آری
عشق ،برکت به زندگی ام داد
بارِگاهش خیال بود اما
بی گمان وقت رجعت خورشید
در زمان حکومت مولا
چهره اش را دوباره خواهم دید
#کریم_اهلبیت
#امام_حسن
✍ #سجاد_بادی
🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸
عقیق اگر که منقش شود به نام حسن
طـــلا به روی دو زانــو ادب کند بر او
#یا_امام_حسن_مجتبی
✍#سجاد_بادی
🆔@shokofeha_ye_kheal