eitaa logo
شکوفه های خیال
1هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
78 ویدیو
2 فایل
هدف از تأسیس کانال، نشر اشعار شاعران نامدار معاصر یا کهن نیست. بلکه برآنیم تا بیشتر، شاعران تازه کار و مستعدی که در حوزه شعر آیینی و عاشقانه کار میکنند، شناخته شده و با آثارشان آشنا شویم و باعث افزایش انگیزه این عزیزان شویم. ارتباط: @Kaviiir
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 افق‌های باز و کران‌های تازه زمین‌های نو، آسمان‌های تازه پر از شوق کشف‌ است منظومه‌هامان پر از حیرت کهکشان‌های تازه پریدن به آغوش فصلی بهاری دویدن به سوی زمان‌های تازه به مرز علوم: اکتشافات بی‌حد به بام فنون: نردبان‌های تازه رصد کرده‌اند آن طرف‌تر هدف را سر برج‌ها دیده‌بان‌های تازه اگر چاه و چاله‌ست در راه مقصد... اگر ترس و‌ شک و گمان‌های تازه... اگر خار در چشم و صبر است دستور... اگر در گلو استخوان‌های تازه... ببین هفت‌خان را گذشته‌‌ست و حالا رسیده‌ست رستم به خان‌های تازه وطن لشکری آرش آورده با خود مسلح به تیر و کمان‌های تازه تویی وارث پهلوان‌های پیشین تویی نسلی از قهرمان‌های تازه بیا و بخوان دست افسانه‌ها را بیا و بگو داستان‌های تازه.. که با راه ابریشمت قصه داری که آورده‌ای پرنیان‌های تازه به شوق صدور جهان‌بینی نور بخوان صبح را با زبان‌های تازه کمی مشق کن لذت سادگی را اگر سخت شد امتحان‌های تازه شهیدان می‌آیند و دارند بر تن از آن عهد دیرین نشان‌های تازه که جاده‌ست و این تک‌سوارانِ غیرت که دشت است و این ارغوان‌های تازه به بذری که باور در این خاکدان کاشت پدید آمده بوستان‌های تازه و خواهد رسید آخر آن صبح موعود و ماییم و فتح جهان‌های تازه 🆔@shokofeha_ye_kheal
🏴 بگو کی غم باغ عریان نبوده؟ کجای بهارش زمستان نبوده؟ کدامین شب از شهر، یاری نرفته؟ کدام عصر در خانه باران نبوده؟ چه عیدی در این سال‌ها کوچه‌هامان به اشک یتیمی چراغان نبوده؟ در این فصل غربت مگر بوده روزی که یادت نباشم؟ به قرآن نبوده! به جان کندنم در وداع تو سوگند خداحافظی هرگز آسان نبوده ولی کی تو را بی هدف گریه کردم؟ کدام آه من مشق طوفان نبوده؟ دل من مگر اهلیِ داغ لبنان دل تو مگر اهل ایران نبوده؟ تو را جای‌جای جهان نوحه خواندند فقط حرف بیروت و تهران نبوده 🆔@shokofeha_ye_kheal
🌸 مهربان‌ماه من! خداحافظ! اشک من! آه من! خداحافظ ای تو اندوه تا ابد شیرین غم دلخواه من خداحافظ باز بغض یتیمی‌ام گل کرد پرورش‌گاه من! خداحافظ باید اینجا جدا شویم از هم یار هم‌راه من! خداحافظ نرسید آخرش به دامن تو دست کوتاه من... خداحافظ من ستاره ستاره دلتنگم ماه من! ماه من! خداحافظ 🆔@shokofeha_ye_kheal
15.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 چه‌ شب‌ها به هم از غم یار گفتیم از آهنگ محزون اخبار گفتیم اذان تا اذان، در میان دعاها از آنی که رفته‌ست، بسیار گفتیم مکرر مکرر مکرر عزیز است اگر قصه‌اش را به تکرار گفتیم دریغا که او را ندیدیم دیگر دریغا که از او عزادار گفتیم برایش _همان شب که مهتاب گم شد_ چه مرثیه‌ها بین آوار گفتیم ولی شعر‌ها را حماسی سرودیم ولی نوحه‌ها را رجزوار گفتیم و هرجا که پیچیده شد کار پیکار در گوش هم از علمدار گفتیم به جای «خداحافظ» از پشت تابوت هزاران «به امید دیدار» گفتیم 🆔@shokofeha_ye_kheal
🌸 شبیه مسجد و منبر، کبوترخانه هم داری کنارت عین عامی، عالم فرزانه هم داری برای ایل دریادل، هزاران سفره اقیانوس برای قمریِ گنجشک‌روزی، دانه هم داری نه تنها شیر و آهو را نوازش می‌کند دستت که سِرّی با خیال نازک پروانه هم داری فقط آیینه نه، با سنگ‌ها هم مهربانی تو میان زائران عاقلت، دیوانه هم داری شبی در چایخانه مزه کردم معنی مِی را… چه می‌دانستم اینجا ساغر و پیمانه هم داری سپس از شادی مشهد به بغض قم رسیدم باز تو آخر یک غم زیبا و معصومانه هم داری در انبوه سکوتِ خیس جاری در شبستانت ببخش آقا اگر که دختری پرچانه هم داری 🆔@shokofeha_ye_kheal
🏴 یکی شبیه تو… از ایلِ دل‌اناری‌ها امیدِ رد شدن از فصل بی‌قراری‌ها یکی شبیه تو در روزهای برفیِ رنج پناه داده به گنجشک‌ها، قناری‌ها یکی شبیه تو با عشق زندگی‌کرده نجیب و ساده و هم‌سفرهٔ نداری‌ها یکی شبیه تو حرفش نشسته بر کرسی که ایستاده میان شلوغ‌کاری‌ها نه از جماعتِ هم‌کیش با نفاق و فریب نه از قبیلهٔ بی‌رونقِ شعاری‌ها یکی شبیه تو باید که از شبِ فتنه دریچه‌ای بگشاید به رستگاری‌ها 🆔@shokofeha_ye_kheal
🏴 نه کمک‌کار تو بودند و نه کردند دعایت تازه آن وقت که رفتی دلشان رفت برایت تازه آن وقت که رفتی دلشان یاد تو افتاد نگران در نگران تا چه کسی هست به جایت…؟ تازه آن وقت که رفتی همه‌جا حرف تو پیچید که به گوش من و ما دیر اثر کرد صدایت لاله‌پوشا! چه شبی بود که هم‌صحبت فانوس دره‌ها را همه گشتیم پی عطر عبایت بغض کردیم زمستان مه‌آلود غمت را گریه کردیم در آغوش غزل‌خاطره‌هایت چقدر مرثیه خواندیم تو را خانه به خانه چقدر شعرِ شهیدانه سرودیم برایت کوه تنها کمی از راز تو را گفت به دنیا ابر تنها نمی از اشک تو را کرد روایت 🆔@shokofeha_ye_kheal
‌ بمب اول… ستاره می‌لرزد ترکشی می‌خورد به صورت ماه بمب دوم… هجوم آتش و دود آسمان آب می‌رود ناگاه بمب سوم… مهیب، دیوانه بارش سرب در شبِ خانه بچه‌گنجشک مرده در لانه روضه‌ها باز، روضه‌ها جانکاه بمب پنجم… صدای لالایی… خواب گهواره‌‌ها به تنهایی… دفن کودک کنار بابایی… قبرشان می‌شود زیارتگاه بمب هفتم… نصیب تاک شده بال پروانه چاک‌چاک شده سرو، آن‌سوی باغ خاک شده چه کسی می‌دهد به غنچه پناه؟ بمب هشتم… ضیافت فسفر قایق آماده تا بگیرد گر تورها از خیال ماهی پر بغض کرده غروب لنگرگاه بمب بیست‌و‌یکم... هزارهٔ رنج مرگ آسان و زندگی بغرنج غرق خون است صفحهٔ شطرنج غرق خاکسترند شام و پگاه بمب شصتم… کسی خبر دارد؟ نور خورشیدها اثر دارد؟ کهکشانی بدون سر دارد می‌دود در شبی عمیق و سیاه بمب هشتادوپنج… نوبت کیست؟ مدرسه؟ مسجد این‌طرف‌ها نیست؟ دست‌ها از کمک چرا خالی‌ست؟ لنز عکاس‌ها پر است از آه بمب بعدی… هزار و چندم بود؟ روح دریا پر از تلاطم بود شهر در انفجارها گم بود و جهان همچنان نگاه و نگاه… *** بمب‌ها... بمب‌ها… پر از اقرار: زندگی زنده مانده در آوار در شب تار روشن‌اند انگار ‌چشم و دل‌ها به نور «بسم الله» آه ای سرزمین زیتونم! ریشهٔ شاخه‌های هم‌خونم! صبر کن سختی زمستان را می‌رسد آن بهار سبز از راه 🆔@shokofeha_ye_kheal
🇮🇷 بکُش! بکُش! که قرار است زنده‌تر باشیم! که در نهایت شب، مژدهٔ سحر باشیم سری به نیزه بزن باز، عصر عاشوراست از آسمان و زمین لازم است سر باشیم شبیه پرچم سرخی که می‌وزد با شور نوید فتح به هنگامهٔ خطر باشیم زمان آن شده از ذوالفقار دم بزنیم زمان آن شده شمشیر شعله‌ور باشیم شبیه صاعقه نازل شویم بر سر کفر به محو کردن طاغوت، مفتخر باشیم مباد سورهٔ انسان نخوانده جان بدهیم مباد از غم تاریخ بی‌خبر باشیم بزن! بکش! که بنا شد سوار مرکب خون هزار سال بتازیم و در سفر باشیم از آن کسی که برای حبیب نامه نوشت برای سوته‌دلان پیک نامه‌بر باشیم اشارتی به اذان‌های منتشر در باد بشارتی به کران‌های تازه‌تر باشیم جوانه می‌زند از خاک ما نهال قیام چه باک اگر همگی زخمی تبر باشیم؟ 🆔@shokofeha_ye_kheal
🇮🇷 صدا، صدای سحر بود و شب شکافت به آنی به لحن رعد ادا شد، چه خطبه‌ای! چه بیانی! نشست اول اخبار و چشم دوخت به تاریخ برای دشمن ایران کشید خط و نشانی که: «این پلیدترین دیو، این برادرِ ابلیس به سرزمین یلان حمله کرده با چه گمانی؟ به دوش تک‌تک ما پرچم سه‌رنگ مقدس به دست تک‌تک ما هست تیغ و تیر و کمانی حبیب و قاسم و عباس این‌طرف همه جمعند اگر که آن‌طرف قصه هست شمر و سنانی» صدا، صدای سحر بود و مثل صبح درخشید شدند مات رجزخوانی‌اش چه بی‌خبرانی! و تیتر شد همه‌جا: «این صدای روشن حق است» گشوده راه خودش را شبیه رود روانی و بعد، خطبه که پایان گرفت و شور که گل کرد رسید از سر گلدسته‌ها صدای اذانی 🆔@shokofeha_ye_kheal
🇮🇷 «پایان ماموریت، ابوعلی خلیل محافظ سیدحسن نصرالله» پرکشیدند از کدام قنوت؟ آن‌ دعا‌ها که مستجاب شدند بهترین‌های باغ ما بودند سیب‌هایی که انتخاب شدند 🆔@shokofeha_ye_kheal
🇮🇷🏴 ای بغض فروخورده! بیا اشک روان شو ای چشم! تو هم چشمه‌ای از این جریان شو بیرون بزن از خیمه و با گریه درآمیز هم‌روضهٔ عصر دهمِ فرشچیان شو هی سینه بزن، سینه بزن، سینه بزن، هی دمّام به دمّام، سراپا هیجان شو تو جامع اضداد، تو آهی و تو فریاد غم‌دیده و دل‌شاد، هم این باش و هم آن شو سرسبز جوانه بزن از جای تبرها لبخند به لب آور و با زخم جوان شو تا خانهٔ خورشید ببر قافله‌ها را در شب، شب تاریک زمین، ماه‌نشان شو صیقل بده حرفی که به دل داشته‌ای را با خطبهٔ شمشیر جلاخورده بیان شو خون باش درون رگ خشکیدهٔ تاریخ در سینهٔ آزاده‌ترین‌ها ضربان شو ای کوه که قسمت شده دلسوخته باشی آمادهٔ دوران جدید فوران شو 🆔@shokofeha_ye_kheal