من اناری را میکنم دانه، به دل میگویم:
خوب بود این مردم
دانههای دلشان پیدا بود
میپرد در چشمم آب #انار
اشک میریزم
مادرم میخندد
رعنا هم...
@shokoohsher✨
#سهراب_سپهری 🌱
#یلدا
السلام علیک یا ربیع الانام
ای نغمهی لب ها به تو میاندیشیم
ای اوج طلب ها به تو میاندیشیم
یلدا شده اِی بهار! یعنی امشب
بیش از همه شبها به تو میاندیشیم
@shokoohsher✨
#عاطفه_جوشقانیان🌱
#یلدا #انتظار
@sobhetazedam
@goharshadqom
بخت بلندت شورانگیز
شعر سپیده آسمانی
با آن لباس نقره کوبت
زیباترین فصل جهانی
پاییز کوتاه آمده تا
حرف تو بر کرسی نشیند
تو آمدی با برف شادی
تا قلب دنیا غم نبیند
لبخند گرمی میزنی باز
با این که تو سرشار دردی
گل می کند درد دل تو
هر جا اناری دانه کردی
در شب نشینی های یلدا
امسال هم چشم انتظاری
در برفهای کوچه باغت
دنبال رد پای یاری
حافظ بخوان می آید آری
شاخ نبات فال هایت
با دستهای مهربانش
او می شود مشکل گشایت
باید سراغش را بگیری
از سیب هایی که رسیده
از باغ های یاس و نرگس
از عطر هایی که پریده
او می رسد در اوج سرما
آماده کن چای هِلت را
او می رسد تا خوب سازد
با خنده اش حال دلت را
با این که طولانی و سخت است
یلدای غیبت های خورشید
یک روز می تابد به دنیا
از مشرق چشمان امید
@shokoohsher✨
#فرزانه_قربانی☘️
~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~
@goharshadqom
از چرخ به هر گونه همیدار امید
وز گردش روزگار میلرز چو بید
گفتی که پس از سیاه رنگی نبُوَد
پس موی سیاه من چرا گشت سفید؟!
@shokoohsher✨
#حافظ☘️
#یافاطمةالزهرا 💚
هوا خوب شد خشکسالی سر آمد
به صحرای سوزنده نخلِ تر آمد
به گلزارها،سرخِ پر جنب و جوشی
به جوبارها،آبیِ جوهر آمد
پرستو پرستو پرستو پرستو
بهاری به پاییز هر دفتر آمد
من آوردهام مژده،کشتینشینان!
به دریای شب کوکبی دیگر آمد
یتیمی که آزرده و خسته بودی!
به غمخواریات باز یک مادر آمد
رسولی که دلتنگ عطر بهشتی!
بهپاخیز عطر خدا از در آمد
بخوان کو به کو سورهی تازهات را
که ای تشنگان! تشنگان! #کوثر آمد
@shokoohsher✨
#اعظم_سعادتمند 🍃
تقدیم به دختر پیامبر
#یافاطمةالزهرا 💚
تو آمدی به جهان کآفتاب را بتکانی
که از دوپلک زمین گردِ خواب را بتکانی
تو آمدی که از اندام نقرهداغ بیابان
به یک اشارهی چشمت، سراب را بتکانی
درختها همه چشمانتظار دستِ کریمت
که با عصای پیمبر، سَحاب را بتکانی
غمی به شانهی مردانهاش چگونه بماند؟
اگر تو پیرهنِ بوتراب را بتکانی
تو ای قرارِ دلِ مرتضی! نمیشود آیا
که از زمانهی ما اضطراب را بتکانی؟
تویی قیامت کبری که با خِطابهی غرّاء
غبارِ غفلتِ قوم از کتاب را بتکانی
تو بس که پاک و زلالی بعید نیست که اول
برای دیدن خود، حوضِ آب را بتکانی
و چیست درّه و دریاچه؟ کاسههای گدایی
که باز سفرهی نان و گلاب را بتکانی
@shokoohsher✨
#سعید_مبشر 🌱
سهمِ من گردشِ حزنآلودی در باغِ خاطرههاست
و در اندوهِ صدایی جان دادن
که به من میگوید:
«دستهایت را دوست میدارم»
دستهایم را در باغچه میکارم
سبز خواهم شد
میدانم، میدانم، میدانم
و پرستوها در گودیِ انگشتانِ جوهریم
تخم خواهند گذاشت...
@shokoohsher✨
#فروغ_فرخزاد ☘️
#روزنگار ۸ دی #زادروز
چه ترس ها به دلم بود، ترس دیده شدن!
غم وجود گرفتن، غم پدیده شدن!
من از عدم به وجود آمدم، نمی دانی
چقدر پر هیجان بود آفریده شدن!
پناه می برم از ترس طرد و تنهایی
به میهمانی تسلیم و هم عقیده شدن
من آن سفال ترک خورده ام که می ترسد
هم از نوازش باران، هم از خریده شدن
بلوغ میوه تلخی ست، مثل من خوش باش
به کال ماندن و از شاخه دیر چیده شدن
@shokoohsher✨
#زینب_احمدی ☘️
ای راز سر به مهر ملاحت !
رمز شگفت اشراق!
ای دوست!
آیا کجاوه تو
از کدام دروازه می آید
تا من تمام شب را
رو سوی آن نماز بگذارم
کی ؟
در کدام لحظهی نایاب؟
تا من دریچههای چشمم را
در انتظار،
باز بگذارم..
وقتی تو باز میگردی
کوچکترین ستاره چشمم خورشید است...
@shokoohsher✨
#حسین_منزوی 🌱