eitaa logo
✨شکوهِ شعر✨
212 دنبال‌کننده
490 عکس
67 ویدیو
4 فایل
اینجا شعر را زندگی می‌کنیم🪴 @shokoohsher✨ . ارتباط با ما @poem14 برایم ناشناس بنویس:👇 https://harfeto.timefriend.net/17359128070831
مشاهده در ایتا
دانلود
درون آینه‌ی روبرو چه می‌بینی؟ تو ترجمان جهانی بگو چه می‌بینی؟   تویی برابر تو ، چشم در برابر چشم در آن دو چشم پر از گفت‌وگو چه می‌بینی؟   تو هم شراب خودی، هم شرابخواره‌ی خود سوای خون دلت، در سبو چه می‌بینی؟   به چشم واسطه در خویشتن که گم شده‌ای میان همهمه و های‌و‌هو چه می‌بینی؟   به دار سوخته این نیم‌سوز عشق و امید که سوخت در شرر آرزو چه می‌بینی؟   در آن گلوله‌ی آتش‌گرفته‌ای که دل است و باد می‌بردش سو به سو، چه می‌بینی؟ @shokoohsher 🌱
ای راز سر به مهر ملاحت ! رمز شگفت اشراق! ای دوست! آیا کجاوه تو از کدام دروازه می آید تا من تمام شب را رو سوی آن نماز بگذارم کی ؟ در کدام لحظه‌ی نایاب؟ تا من دریچه‌های چشمم را در انتظار، باز بگذارم.. وقتی تو باز می‌گردی کوچکترین ستاره چشمم خورشید است... @shokoohsher 🌱
از آن‌سوی فلق آمد زنِ ستاره‌به‌دست کنارِ من ــ منِ تاریکِ بی‌ستاره ــ نشست چه‌گونه شاکرِ آن چشمِ مهربان باشم اگر نباشم از این پس همه ستاره‌پرست؟ چه جای غبن که هر سنگی از تو شد خورشید وگر به سنگِ تو پیشانیِ ستاره شکست گشاده باد هماره دری که پیش از تو گشود هر سحر آن را و هر غروبش بست ز آسمان و زمینم امید و بیمی نیست که با تو گم شده اندیشه‌‌ی بلندم و پست نگاه کن که شوم فصل‌فصلِ وصلِ تو را از آن دو حبه‌ی انگورِ رنگ‌رنگِ تو مست جهان دوپاره شد، از نیک و بد به شاخصِ تو وگر خلاصه کنم جز تو هرچه هست بد است @shokoohsher 🌱
سیاه و سرد و پذیرنده، آسمان توام بلند و روشن و بخشنده، آفتاب منی... @shokoohsher🌱
بی‌هیچ نام می‌آیی اما تمام نام‌های جهان با توست... @shokoohsher 🌱
«دلم گرفته برايت» زبان ساده‌ی عشق است سليس و ساده بگويم: دلم گرفته برايت! @shokoohsher🌱
✨شکوهِ شعر✨
#تک_بیت «دلم گرفته برايت» زبان ساده‌ی عشق است سليس و ساده بگويم: دلم گرفته برايت! @shokoohsher✨ #حس
به سينه می‌زندم سر، دلی كه كرده هوايت دلی كه كرده هوای كرشمه‌های صدايت نه يوسفم، نه سياوش، به نفس كشتن و پرهيز كه آورَد دلم ای دوست! تاب وسوسه‌هايت تو را ز جرگه‌ی انبوه خاطرات قديمی برون كشيده‌ام و دل نهاده‌ام به صفايت تو سخت و دير به دست آمدی مرا و عجب نيست نمی‌كنم اگر ای دوست، سهل و زود، رهايت گره به كار من افتاده است از غم غربت كجاست چابكی دست‌های عقده‌گشايت؟ به كبر شعر مَبينم كه تكيه داده به افلاک به خاكساری دل بين كه سر نهاده به پايت «دلم گرفته برايت» زبان ساده‌ی عشق است سليس و ساده بگويم: دلم گرفته برايت! @shokoohsher🌱
چگونه مرگ بفرسایدت ؟ مگر تو تنی ؟ تو جان خالصی و تا همیشه جان تازه است... @shokoohsher ☘️ ۱۶ اردیبهشت
نام من عشق است، آیا می‌‏شناسیدم؟ زخمی‌ام -زخمی- سراپا می‌‏شناسیدم؟ با شما طی‌‏کرده‌‏ام راه درازی را خسته هستم، خسته، آیا می‌‏شناسیدم؟ راه شش صدساله‌‏ای از دفتر حافظ تا غزل‌‏های شما! ها، می‌‏شناسیدم؟ این زمانم گرچه ابر تیره پوشیده‌است، من همان خورشیدم امّا، می‌‏شناسیدم پای رهوارش شکسته، سنگلاخ دهر اینک این افتاده از پا، می‌‏شناسیدم؟ می‌‏شناسد چشم‌‏هایم چهره‌‏هاتان را همچنانی که شماها می‌‏شناسیدم این چنین بیگانه از من رو مگردانید در مبندیدم به حاشا، می‌‏شناسیدم! من همان دریای‌تان ای رهروان عشق! رودهای رو به دریا! می‌شناسیدم اصل من بودم، بهانه بود و فرعی بود عشق«قیس» و حسن «لیلا» می‌‏شناسیدم؟ در کف فرهاد تیشه من نهادم، من! من بریدم بیستون را می‌شناسیدم مسخ کرده چهره‌‏ام را گرچه این ایّام با همین دیوار حتّی می‌‏شناسیدم من همانم - مهربان سال‌‏های دور - رفته‌‏ام از یادتان؟ یا می‌‏شناسیدم؟ @shokoohsher ☘️
بشارتی به من از کاروان بیار ای عشق! همیشه رفتن و رفتن، ز آمدن چه خبر؟ @shokoohsher ☘️
✨شکوهِ شعر✨
بشارتی به من از کاروان بیار ای عشق! همیشه رفتن و رفتن، ز آمدن چه خبر؟ @shokoohsher✨ #حسین_منزوی ☘️
نسیمِ خوش خبر! از نور چشم من چه خبر؟ همیشه در سفر! از بوی پیرهن چه خبر؟ تو پیکی و همه پیغام عاشقان داری از آن پری، گل قاصد! برای من چه خبر؟ به رغم خسرو از آن شهسوار شیرین کار برای تیشه زن خسته - کوهکن- چه خبر؟ پرندگان پر و بالتان نبسته هنوز! از آن سوی قفس، از باغ ، از چمن چه خبر؟ به گوشه‌ی افق آویخت چشم منتظرم که از سهیل چه پیغام و از یمن چه خبر؟ نشسته در رهت ای صبح! چشم شب زده‌ام طلایه دار! زخورشید شب شکن چه خبر؟ بشارتی به من از از کاروان بیار ای عشق! همیشه رفتن و رفتن، ز آمدن چه خبر؟ به بوی عطر سر زلف او دلم خون شد صبا کجاست؟ از آن نافه‌ی ختن چه خبر؟ جدا از آن بر و آن دوش، سردی ای آغوش! از آن بلور گدازان به نام تن چه خبر؟ برای من پس از او هیچ زن کمال نداشت نسیمِ وسوسه! از آن تمام زن چه خبر؟ @shokoohsher ☘️
ای خونِ اصیلت به شتک‌ها ز غدیران افشانده شرف‌ها به بلندایِ دلیران جاری شده از کرب و بلا آمده وآنگاه آمیخته با خون سیاووش در ایران تو اخترِ سرخی که به انگیزه‌ی تکثیر ترکید بر آیینه‌ی خورشید‌ضمیران ای جوهرِ سرداری سرهای بریده وی اصلِ نمیرندگیِ نسلِ نمیران خرگاهِ تو می‌سوخت در اندیشه‌ی تاریخ هر بار که آتش زده شد بیشه‌ی شیران آن شب چه شبی بود که دیدند کواکب نظمِ تو پراکنده و اردوی تو ویران؟ وآن روز که با بیرقی از یک سرِ بی تن تا شام، شدی قافله‌سالارِ اسیران تا باغِ شقایق بشوند و بشکوفند باید که ز خون تو بنوشند کویران تا اندکی از حقِّ سخن را بگزارند باید که به خونت بنگارند دبیران حدِ تو رثا نیست، عزای تو حماسه‌ست ای کاسته شأن تو از این معرکه‌گیران! @shokoohsher ☘️