eitaa logo
✨شکوهِ شعر✨
212 دنبال‌کننده
490 عکس
67 ویدیو
4 فایل
اینجا شعر را زندگی می‌کنیم🪴 @shokoohsher✨ . ارتباط با ما @poem14 برایم ناشناس بنویس:👇 https://harfeto.timefriend.net/17359128070831
مشاهده در ایتا
دانلود
این جام دل ماست که بند است به مویی ماییم و غم عشق... چه سنگی! چه سبویی! ای کاش امیدی به خوشی‌های جهان بود ای سکۀ اقبال! دریغا که دورویی پنهان مکن ای دوست! مگر عشق گناه است؟ پیداست تو هم خسته ازین راز مگویی تا دستِ تو را پاک بگیریم، گرفتیم هنگام وصال از عرق شرم، وضویی من اهل طرب نیستم... اما چه بگویم؟! تر می‌کنم این‌بار به عشق تو گلویی 🌱 @shokoohsher فروردین 1403
با ارزشیم؛ گوهرِ یک‌دانه‌ایم ما ما را بخر! که اشکِ یتیمانه‌ایم ما با اینکه دل‌شکسته‌ی سنگ ملامتیم باز آمدیم سوی تو؛... دیوانه‌ایم ما! بیهوده خیره‌ای به افق‌های دوردست یادت نرفته است که پروانه‌ایم ما؟! از ما همیشه مردم کوتاه‌بین شهر رنجیده‌اند؛ معنی بیگانه‌ایم ما کوتاه بود شوکتِ این قلعه‌ی شنی دیر آمدی؛ ببخش که ویرانه ایم ما! @shokoohsher🌱
می‌میرم از این غم که در آغوش تو ای دوست یک‌بار نشد گریه کنم؛ حسرتم این است... @shokoohsher☘️
✨شکوهِ شعر✨
می‌میرم از این غم که در آغوش تو ای دوست یک‌بار نشد گریه کنم؛ حسرتم این است... @shokoohsher✨ #حسین_د
بی‌تاب شدن؛ دم نزدن؛... عادتم این است با خونِ جگر ساخته‌ام؛ قسمتم این است جان‌ می‌دهم از گریه اگر نام تو آید عمری‌ست که رسم دلِ کم‌طاقتم این است! بعد از تو به تصویر تو خو کرده نگاهم بیچاره‌ام آن‌قدر که هم‌صحبتم این است! چون درِّ یتیمی که رها در دلِ دریاست تنها شده‌ام؛ گوشه‌ای از غربتم این است می‌میرم از این غم که در آغوش تو ای دوست یک‌بار نشد گریه کنم؛ حسرتم این است @shokoohsher☘️
آمد به مزار من و خشنودترین بود پس وعده‌ی دیدار که می‌گفت، همین بود از دشت گذر کرد خرامان و خرامان صیاد،فراوان و فراوان به کمین بود از جانب خود راندن و بر خاک نشاندن پاداش دعای منِ سجاده نشین بود زاهد به نگاهی دل و دین باختی آخر ای وای اگر آخر تقوای تو این بود کم سرزنشت می‌کنم ای دل که به هر حال تقدیر تو در مساله عشق چنین بود.. @shokoohsher 🍃
خویش را گم کرده‌ام بعد از تو در آوار خویش! رحم کن! می‌ترسم از تنهایی بسیار خویش شمع جانم را مسوزان بیش از این، دیگر مگو «اشک می‌ریزد برای گرمی بازار خویش» آن‌چنان سرگرم رویای تو هستم، بارها دیده‌ام خواب تو را با دیده‌ی بیدار خویش چهره‌ای دارم که پنهان در نقاب کهنه‌ای‌ست خیره در آیینه‌ام با حسرت دیدار خویش! باشد ای خورشیدِ پنهان! در حجابِ خویش باش باز هم خو می‌کنم با سایه‌ی دیوار خویش... @shokoohsher🍃
خزان به دیده‌ی ما چون بهار می‌گذرد غمت مباد، غم روزگار می‌گذرد درخششی ابدی نیست در جهان بنگر که این ستاره‌ی دنباله‌دار می‌گذرد چه باک ازینکه چنین رو گرفته است امشب به نور ماه قسم شام تار می‌گذرد در آزمون جدایی صبور باش ای دل! که با عنایت پروردگار می‌گذرد دو روز با قفس زندگی مدارا کن بهار اگر برسد، از حصار می‌گذرد.. @shokoohsher🍃
کسی به خوبی من مشق را ننوشت ببین به دیده‌ی انصاف! آفرین دارم... @shokoohsher☘️