از وحشت و اضطراب حرفی نزنید
از ساقی و مشک آب حرفی نزنید
با وعدهی آب، کودکش خوابیده
از علقمه با رباب حرفی نزنید
@shokoohsher✨
#علی_برزگری🍃
#محرم #شعر_عاشورایی
فراموشم مکن!
و به خاطر آور که عاشقت هستم
مگذار در این دنیای تاریک
بیتو گم شوم...
@shokoohsher✨
#پابلو_نرودا🌾
گفتند: چگونهای؟
گفت: زخمی عظیم خوردهام
گفتند: بر کجا؟
گفت: بر جان...
ذکر فضیل عیاض
@shokoohsher✨
#عطار 🍃
#تذکرةالاولیا
#امام_حسین علیهالسلام
چه صبحی؟ چه شامی؟ زمان از تو میگفت
چه جغرافیایی؟ جهان از تو میگفت
ازل تا ابد ساحت آفرینش
به هر شکل و با هر زبان از تو میگفت
از آغاز عالم، از اندوه آدم
قدیمیترین داستان از تو میگفت
چه کردی تو ای ماه منظومۀ عشق؟
که هر گوشۀ کهکشان از تو میگفت
افق تا افق خون تو میدرخشید
کران تا کران آسمان از تو میگفت
دل سنگها از غمت آب میشد
اگر کوه آتشفشان از تو میگفت
و هر باد هقهق تو را مویه میکرد
و هر رود نرم و روان از تو میگفت
و هر آه محو غمت بود هر دم
و هر آینه ناگهان از تو میگفت
تو ای جان کعبه! حرم از تو میخواند
تو ای روح مسجد! اذان از تو میگفت
رجزگریۀ کودکان میسرودت
نگاه تر مادران از تو میگفت
در آرامش پیرهنهای مشکی
هیاهوی پیر و جوان از تو میگفت..
به خود آمدم، جمعیت سینه میزد
به خود آمدم، روضهخوان از تو میگفت
یقینیترین داغ عالم تویی، تو!
دل سوخته بیگمان از تو میگفت
@shokoohsher✨
#فاطمه_عارفنژاد☘️
#محرم #شعر_عاشورایی
#حضرت_رباب سلام الله علیها
هنوز عطر تو جامانده بین آغوشم
چگونه زندهام و بی تو آب مینوشم؟!
@shokoohsher✨
#فائزه_امجدیان☘️
#محرم #شعر_عاشورایی
✨شکوهِ شعر✨
#حضرت_رباب سلام الله علیها هنوز عطر تو جامانده بین آغوشم چگونه زندهام و بی تو آب مینوشم؟! @shoko
تقدیم به دلتنگیهای #رباب(س)...
هنوز عطر تو جامانده بین آغوشم
چگونه زندهام و بی تو آب مینوشم
قسم به سرخیِ قندانهی سپیدت که
تمام عمر لباس سیاه میپوشم!
چگونه خونِ تو باران شد و نریخت زمین؟!
چگونه چشمه شدم گریه گریه میجوشم؟!
چقدر گریه کنم تا به خیمه برگردی؟
چرا به جای تو غم سر گذاشت بر دوشم؟
میان خواب تو را...، بین ظرف آب تو را...
چگونه میشود آن خندهها فراموشم؟!
و لای لای مرا باد برد سوی فرات
فرات موج مزن! خالی است آغوشم
@shokoohsher✨
#فائزه_امجدیان☘️
#محرم #شعر_عاشورایی
هدایت شده از سعیده کرمانی
#مرثیه
#شب_هشتم
#غزل
#سعیده_کرمانی
رجز بخوان ، رجز بخوان ، شبیه مرتضی علی
که حیدری دگر شود دوباره سهم ما علی
برو که اولین شهید این قبیله میشوی
برو برو عزیز خانواده مرحبا علی
سوارشو به سمت خیمهگاه دشمنان برو
عقیق خون خویش را ببخش بر گدا علی
برو به فتح خیبری دوباره و تو هم بده
جواب ظلم قوم بدتر از یهود را علی
هزار بار خوردهام زمین و باز پاشدم
خودت بیا به من بگو چقدر مانده تا علی
جوان من بلند شو ، نخواب بین معرکه
بلند شو ، بلند شو ، بگو دوباره یاعلی
نه پیرهن که جوشنت شدهاست پاره یوسفم
چگونه این چنین شدی اسیر گرگها علی
هم این طرف ، هم آن طرف ، به هر طرف تو هستی و
بیابمت کجا علی ؟ کجا علی ؟ کجا علی ؟
چقدر تکه تکهای ، چقدر پاره پارهای
به قول شاعران شدی هجا هجا هجا علی
🕊@kaftarchahiemamreza🕊
عاقبت
همه ی ما
زیر این خاک
آرام خواهیم گرفت
ما؛
که روی آن دمی به همدیگر
مجال آرامش ندادیم...
@shokoohsher✨
#آنا_آخماتووا🌿
قلم! از جای خود برخیز اگر داری توانش را
وضو از خون کن و بنویس شرح داستانش را..
اگر داغیست بر دل یوسف و داود را، این است:
که رویش را ندید آن و که نشنید این اذانش را
امام کعبه وقتی دید، دشت از دشنه لبریز است
به قربانگاه خواند اول، رسول مهربانش را
چه آغوش است یا رب! ساحل امن شهادت را
که در این موجۀ خون، داده است از کف عنانش را
چنان از یاد برده هستی خود را که میبخشد
به هر تیغی که سمت او میآید باز جانش را!
بریزد خاک بر فرق سر دنیا... که حق دارد،
هر آن پیری که در خون خفته میبیند جوانش را
عبایی که جهان را زیر بال خویش میگیرد
به تنگ آمد که باز آرد به خیمه دودمانش را
::
در این اقلیم میخوانند لیلاهای دلداده
به گوش گاهواره عاشقانه داستانش را
به جبهه میفرستد شیرمردش را همان مادر
که در تابوت خواهد دید مشتی استخوانش را...
@shokoohsher✨
#سیدمحمدجواد_میرصفی🌱
#شعر_عاشورایی #محرم
علقمه گفتم و دیدم که عمودی آمد
ناگهان در وسط معرکه سقا افتاد
شیری افتاد ز پا و همگی شیر شدند
گذر گرگ به آهوی حرمها افتاد
@shokoohsher✨
#محسن_عرب_خالقی☘️
#محرم #شعر_عاشورایی