「🕊🌸」 #سلام‌امام‌زمانم✋🏻 🏝#صبحت‌بخیرمولای‌من🏝 عمریست‌لحظه‌لحظه‌به‌شوقت‌نفس‌زدم ای‌حجت‌غریب‌،امامِ‌زمان‌من...! 💚¦↫#السلام‌علیڪ‌یابقیة‌اللھ 🕊¦↫#جمعہ‌دلتنگۍ‌ #السلام‌علیک‌یا‌ابا‌صالح‌المهدی‌عج 🌺----------------------- بریـم شمـال؟. 😎 🌨👇🏻 eitaa.com/shomale_eitaa

#وقت_سلام غلامِ روی آن مهربانَم که مرا خرید و نگفت سَربار است… ❤️سلام آقا ❤️

منزل اجاره ای شهید روح الله عجمیان👆 آن سلبریتی ⁧ #کاخ‌نشین⁩، فراخوان داد و داعشی‌های وطنی پیکر این ⁧ #کوخ‌نشین⁩ کمالشهری را پاره پاره کردند.‌ #منتشرکنید✨ 🌷🌱 یاد کنیم از شهدا با ذکر صلوات

‏‌ خدایا! در این تنگنای فتنه‌های آخرالزمان، چشم مارا به ظهور حجتت روشن کن! اللهم عجل لولیک الفرج🌱 #امام_زمان

بعدازظهرتون بخیر اهالی شمال ایتا😎

❣🎼 🎧 آوای بسیار زیبای آتش... 🎙 رضا بهرام 🍃🌸🍃 استودیو شمال ایتا تقدیم می‌کند.

پِنّیک چیست؟ ‌(پیچی لیک) نوعی حمله کماندویی مادران مازنی که بطور ناگهانی با همکاری دو انگشت اشاره و شصت، گوشت تنت رو گرفته و360درجه میچرخاند تا باعث تسلیم تو و گفتن (غَلِط هاکِردِمه‌) شود. همون نیش‌گون خودمون

"بَراۍ دخترِ همسایه" کارِ قشنگے از دختران افغانے براۍ دخترانِ ایرانے... #لطفاحتماببینید🍀 بِه شدت پیشنِهاد میشه👌🏻

عصرتون بخیر اهالی شمال ایتا😎

آدیداس دهه شصتی ها😄

😂 ﭘﺮ ﺳﻮﺩﺗﺮﯾﻦ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﻯ ﻋﻤﺮ ﺩﻫﻪ ﺷﺼﺘﻰ ﻫﺎ ﺗﻌﻮﯾﺾ ﺩﻣﭙﺎﯾﯽ ﭘﺎﺭﻩ ﺑﺎ ﺟﻮﺟﻪ ﺭﻧﮕﯽ ﺑﻮد😄

🌸سلام «خـَلِه خِش بِمونی» خیلی خوش امدید به شمال ایتا « نظِر هادین، یاد نَکِنین؟» نظر یادتون نره شِمه فِدا💕

آبشار آلاشور نجارده ، #نوشهر 🌷 همه جای ایران سرای من است🌷 🌾 اَمِه مازِندِرون، راستی بهشته 🌾 خِدا دِنیا رِ سَر بَیْتِه، بیِشْتٌه ««« باورتون میشه اینجا مازندرانه؟»»»

🍃🌸🍃 داستانهای پند آموز #زود_قضاوت_نکنیم🍃 پس از رسیدن یک تماس تلفنی برای یک عمل جراحی اورژانسی، پزشک با عجله راهی بیمارستان شد. او پس از اینکه جواب تلفن را داد، بلافاصله لباسهایش را عوض کرد و مستقیم وارد بخش جراحی شد. او پدر پسر را دید که در راهرو می رفت و می آمد و منتظر دکتر بود. به محض دیدن دکتر، پدر داد زد: «چرا اینقدر طول کشید تا بیایی؟ مگر نمیدانی زندگی پسر من در خطر است؟ مگر تو احساس مسئولیت نداری؟» پزشک لبخندی زد و گفت: «متأسفم، من در بیمارستان نبودم و پس از دریافت تماس تلفنی، هرچه سریعتر خودم را رساندم و اکنون، امیدوارم شما آرام باشید تا من بتوانم کارم را انجام دهم.» پدر با عصبانیت گفت: «آرام باشم؟! اگر پسر خودت همین حالا توی همین اتاق بود آیا تو می توانستی آرام بگیری؟ اگر پسر خودت همین حالا می مرد چکار می کردی؟» پزشک دوباره لبخندی زد و پاسخ داد: «من جوابی را که در قرآن گفته شده می گویم؛ از خاک آمده ایم و به خاک باز می گردیم. شفادهنده یکی از اسمهای خداوند است. پزشک نمی تواند عمر را افزایش دهد. برو و برای پسرت از خدا شفاعت بخواه. ما بهترین کارمان را انجام می دهیم به لطف و منت خدا.» پدر زمزمه کرد: «نصیحت کردن دیگران وقتی خودمان در شرایط آنان نیستیم آسان است.» عمل جراحی چند ساعت طول کشید و بعد پزشک از اتاق عمل با خوشحالی بیرون آمد و گفت: «خدا را شکر! پسر شما نجات پیدا کرد.» و بدون اینکه منتظر جواب پدر شود، با عجله و در حالیکه بیمارستان را ترک می کرد گفت: «اگر شما سؤالی دارید، از پرستار بپرسید.» پدر با دیدن پرستاری که چند لحظه پس از ترک پزشک دید گفت: «چرا او اینقدر متکبر است؟ نمی توانست چند دقیقه صبر کند تا من در مورد وضعیت پسرم ازش سؤال کنم؟» پرستار درحالیکه اشک از چشمانش جاری بود پاسخ داد: «پسرش دیروز در یک حادثه ی رانندگی مرد. وقتی ما با او برای عمل جراحی پسر تو تماس گرفتیم، او در مراسم تدفین بود و اکنون که او جان پسر تو را نجات داد با عجله اینجا را ترک کرد تا مراسم خاکسپاری پسرش را به اتمام برساند.» هرگز زود کسی را قضاوت نکنید چون شما نمی دانید زندگی آنان چگونه است و چه بر آنان می گذرد یا آنان در چه شرایطی هستند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

اون شنبه ای که میخوای شروع کنی☁️🦋🌱 نه به وجود میاد نه از بین میره فقط از شنبه ای به شنبه ی دیگه منتقل میشه😙 وقتشه که همین الان استارت کارو بزنی✔️ و یادت باشه❗️ هیچوقت برای موفقیت دیر نیست.

خدا درهایی را برات باز میکنه که هیچکس قادر به بستنش نیست. کافیه با تمام وجودت مطمئن باشی به قدرتش رفیق✨ ✨#ســـــــــلام✋🏻 صبحتون بخیر اهالی شمال ایتا😎