eitaa logo
|⛅️ شمـالِ‌ایتـا 🥀🌱'🌧🌱|
692 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.8هزار ویدیو
6 فایل
صمیمۍ، باصداقت، ساده هستم✨ جماعت ! من شمالےزادھ هستم🌸! ‌ ‌‌گوشۍ دستمہ! الو؟📞.. - https://abzarek.ir/service-p/msg/970539 ‌ ‌حیف نیست از بوۍ بارون بگذرۍ؟🌧(: بمون هم‌وطن❤!
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید حجت الاسلام والمسلمین مصطفی خلیلی بلوطکی محل تولد: اهواز تاریخ تولد: ۱۸ شهریور ۱۳۶۷ تاریخ شهادت: ۱۲ بهمن ۱۳۹۴ محل شهادت: سوریه- نبل الزهرا نحوه شهادت: در دفاع از حرم عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری(سلام‌الله علیها) حین عملیات آزاد سازی شهر های شیعه نشین نبل الزهرا 🌷شادی روحشان صلوات🌷 🌺----------------------------------------- بریـم شمـال؟. 😇 🌨👇🏻 eitaa.com/shomale_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کمی آرامش .... 🌸💐🌺👆👆 🌺----------------------------------------- بریـم شمـال؟. 😇 🌨👇🏻 eitaa.com/shomale_eitaa
|⛅️ شمـالِ‌ایتـا 🥀🌱'🌧🌱|
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|⛅️ شمـالِ‌ایتـا 🥀🌱'🌧🌱|
- ساعت بہ وقت عاشقے💕✨ بہ وقت『ملجاء'🌿』‌
- ساعت بہ وقت عاشقے💕✨ بہ وقت『ملجاء'🌿』‌ جبرانےِ دیشب ..🌙
✨🌷✨🌷 🌷✨🌷 ✨🌷 🌷 بسم‌رب‌الحسین'؏- 『ملجاء'🌿』 (فَفَروا اِلےَ الحُسین'؏❤️!) "ادامہ‌قسمت‌بیست‌ویڪم - رفیقۍ‌ڪه‌رفت... 📜" نماز صبح رو که خوندیم، ایمان و سعید با اینکه از نگاهشون به مزار خاکیِ محسن میشد فهمید، دلشون رو همینجا خاک کردن و جاش گذاشتن و هیچ تمایلی به دور شدن از این فضای معنوی ندارن؛ اما رضا به رفتن دادن. تو ماشین که نشسته بودیم، ایمان صندلی رو برای سعید خوابونده بود تا از فشار دردی که قلبش بهش وارد کرده بود، یکم در امان بمونه و استراحت کنه. اما سعید از همون اول گوشیش رو از گوشش در آورد و بعد چند بار لمس صفحه و تایپ چند تا جمله، بدون هیچ حرکتی خیره شد به صفحه گوشی. کنجکاو بودم بدونم به چی اینطور زل زده اما از هیچ زاویه ای به صفحه‌ی گوشیش دید نداشتم. چند دقیقه ای که گذشت، آه سوزناکی کشید و گوشیش رو سمتم گرفت و با لحن بی جونی گفت: زنگ بزن به محسن... لطفا ایمان از آینه نیم نگاهی بهم کرد. برگشت سمت سعید و با التماس اسمش رو صدا زد. سعید هم که چشماش رو بسته بود، فقط گفت: خوبم! اما ایمان بی خیال نشد. گفت: الان خوبی، صداشو بشنوی ... سعید حرف ایمان رو قطع کرد: نترس! این قلب، همون قلبیه که خاک شدن محسن رو دید و ... تپید! پس نترس! ایمان با نا امیدی آه کشید و رو به من گفت: زنگ بزن به شماره‌ی محسن. نمیفهمیدم دقیقا باید چیکار کنم. آخه محسن که شهید شده، چرا باید به خطی که دیگه کسی بهش جواب نمیده زنگ بزنم؟ یا بدتر از اون، چطور اگر زنگ بزنم صدای محسن به گوش سعید میرسه، در حالی که محسن... دیگه نیست تا جواب بده و از حالِ خراب رفیقش بپرسه... با تعجب به ایمان نگاه کردم. گفت: سعید به محسن گفته بود صدایِ سلام به امام حسینی که محسن خودش خونده بود رو بذاره رو آهنگ انتظارش، تا هر وقت بهش زنگ میزنه، اول به امام حسین (ع) سلام بده، بعد به محسن... مکثی کرد و ادامه داد: حالا هم میخواد صداشو بشنوه... سعید لبخند تلخی زد که از چشمای بسته‌ش اشکی بیرون دوید. گفت: کاش صدای حرف زدنش هم ضبط میکردم. زنگ میزدم، یه بار دیگه میگفت: بههههه شیخ سعید خودم! و با خنده ای که بیشتر شبیه هق هق بود، اشک ریخت ... سرمو پایین انداختم تا زودتر با پخش صدای محسن، دلِ بی قرار سعید رو آروم کنم. تو مخاطبین اول سرچ کردم: محسن. نبود! کل مخاطبینش رو زیر و رو کردم تا اسمی که توش ردی از محسن باشه پیدا کنم، اما نبود! با نا امیدی رو کردم سمت سعید و گفتم: اسمش رو پیدا نمیکنم. شمارشو بگو ... شروع کرد به گفتن و من وارد کردم. آخرین شماره رو که وارد کردم، اسمی ظاهر شد که قلب من رو هم مثل قلب سعید در هم فشرد و به درد آورد. پس سعید داشت اسم محسن رو تو گوشیش تغییر میداد. تو گوشی سعید، دیگه شماره‌ی محسن، به اسم محسن نبود. اسمش رو گذاشته بود: رفیقی که رفت ... 💬- این‌عاشقانہ‌، ادامہ‌دارد...🕊 هدیہ بہ آقای جوانان حضرت علے اکبر 'ع'💕 بہ‌قلم: نوڪرالحسن (مرضیہ_قاف) ✋🏻✨ ❤️(: 🌷eitaa.com/shomale_eitaa ✨🌷 🌷✨🌷 ✨🌷✨🌷
✨🌷✨🌷 🌷✨🌷 ✨🌷 🌷 بسم‌رب‌الحسین'؏- 『ملجاء'🌿』 (فَفَروا اِلےَ الحُسین'؏❤️!) "قسمت‌بیست‌ودوم - این‌دلو‌باید‌ساخت! 📜" همه جا سیاه بود! سیاه تر از آسمون شب، وقتی جای ماه خالیه. هیچی نمیدیدم... زمین از آسمون معلوم نبود. دستام رو اطرافم کشیدم. گویا روی زمین بودم. زمینی که عجیب سر بود. نیم خیز شدم از جا بلند شم اما از دردی که مثل صاعقه به پای چپم خورد و تو تموم تنم پیچید، محکم به زمین کوبیده شدم. صدای ناله.م اکو میشد. نمیتونستم از جا بلند شم. از درد به خودم میپیچیدم و ناله میکردم که صدایی با صدای دردم، قاطی شد. از ذوق بودن کسی جز خودم تو این ظلمات، ذوق زده پرسیدم: کسی اونجاست؟ صدا نزدیک تر شد. اینقدر نزدیک که فهمیدم اون صدا، صدای خودمه. صدای خنده هام. صدای همخونیم با میلاد. ترسیده بودم! اینقدر که بی هدف خودم رو عقب میکشیدم تا از خودم فرار کنم. اما من، به من خیلی نزدیک بود! صدا وضح تر و همراهش تصاویری رو سیاهی مطلق آسمون و زمین پخش شد. باز هم من بودم! منی که شبِ ششم محرم، تو مهمونی غرق شدم و فراموش کردم عزادارم! گفتم و خندیدم! زدن و خوندم! خوندم و ... اشک تو چشمام جمع شد! من چیکار کرده بودم؟ من با صدایی که تو هیئت باهاش حسین حسین میکردم، شب ششم زدم زیر آواز؟ منی که با صدام سینه میزدن، کاری کردم که با صدام برقصن؟ سرمو از خجالت انداختم پایین و به هق هق افتادم! درد پام هر لحظه بیشتر میشد اما نه اونقدر که قلبم از غلطی که کردم تیر میکشید! صدا ها قطع شد و پشت پلکای بسته‌م، چیزی جز سیاهی حس کردم. با امیدواری چشمامو باز کردم اما... چیزی که دیدم نفسم رو قطع کرد. پنج هیبت آتشین که دیدن صورتشون قلبم رو از جا میکند! بی اختیار از ترس داد میزدم و کمک میخواستم. اما کسی اونجا نبود. هر لحظه نزدیک تر میشدن! خواستم عقب برم که روی دست و پام سنگینی ای حس کردم. نگاهی انداختم. دست و پام زنجیر شده بود! زنجیری که سرش دست اونایی که بود که سمتم میومدن! زنجیر ها رو میکشیدم اما بی فایده بود. از عجز و ناتوانی به گریه افتادم که کسی با صدای آرومی گفت: صداش کن! تا نرسیدن صداش کن! دنبال صدا گشتم. کسی نبود! بلند فریاد زدم: کیو؟ کیو صدا کنم؟ 💬- این‌عاشقانہ‌، ادامہ‌دارد...🕊 هدیہ بہ آقای جوانان حضرت علے اکبر 'ع'💕 بہ‌قلم: نوڪرالحسن (مرضیہ_قاف) ✋🏻✨ ❤️(: 🌷eitaa.com/shomale_eitaa ✨🌷 🌷✨🌷 ✨🌷✨🌷
نام شهید : سبزعلی داداشی محل تولد : میاندرود روستای ولوجا تاریخ تولد : ۱۳۴۳/۰۱/۱۰ تاریخ شهادت : ۱۳۶۱/۰۴/۲۵ محل شهادت : شلمچه وضعیت تاهل : مجرد نحوه شهادت : اصابت ترکش خمپاره 🌷شادی روحشان صلوات🌷 🌺----------------------------------------- بریـم شمـال؟. 😇 🌨👇🏻 eitaa.com/shomale_eitaa
|⛅️ شمـالِ‌ایتـا 🥀🌱'🌧🌱|
💕✨💕 تولدت مبارڪ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عصرتون بخیر اهالی شمال ایتا😎
عصرونه‌ی امروزمون، در مورد زندگی در روستا توی شمال کشوره💕😁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕💕💕دوس داشتین چند روزی تو این محیط زندگی کنین؟ 🍃🍃🍃 من ڪه خیلے دلم میخواد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸🍃 یادتونه ۱۰ روز پیش ڪه سفره‌ی هفت سین میچیدیم؟ 🍃🌸🍃ای امید قلبمون کجایی...؟ تحویل سال نوکراته... ؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‹بہ‌نامِ‌خداۍِبارونِ‌شمال🌧›
سلام اهالے شمـــال ایتا✋✨ صبـحتۅن بخیࢪ🌸😄
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُكَ
«♥️🌸 » بِـسـمِ‌رَبِّ‌الحـسـیـن|❁ سَرِبـازار‌ِمُحِـبَت‌ڪِہ‌هَمِـہ‌حِـیرانَنـد غَـم‌نَـدارَم‌ڪِہ‌حُـسِـین‌اَسـت‌خَـریـدار‌دِلَـم‌…! ♥️¦↫ 🌸¦↫ 🌺---------------- بریـم شمـال؟. 😇 🌨👇🏻 eitaa.com/shomale_eitaa
•|‌‌ـمـُژدھ‌ۍآمـَدنت‌قیمت‌جـٰان‌مۍ‌ارزد •|‌‌ـتـٰارۍازموۍ‌تو‌آقـٰابہ‌جهـٰان‌مۍ‌ارزد ♥️¦⇠ 🌺----------------------------------------- بریـم شمـال؟. 😇 🌨👇🏻 eitaa.com/shomale_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃❤️🍃 ز آستان رضایم خدا جدا نڪند ❤️السلام علیڪ یا علے بن موسی الرضا المرتضے
شهید مهدی طهماسبی محل تولد: خوزستان- مسجد سلیمان تاریخ تولد: ۱۴ آبان ۱۳۶۲ تاریخ شهادت: ۱۶ خرداد ۱۳۹۵ محل شهادت: سوریه- حلب نحوه شهادت: در دفاع از حرم حضرت زینب کبری (سلام‌الله علیها) 🌷 شادی روحشان صلوات🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا