eitaa logo
|⛅️ شمـالِ‌ایتـا 🥀🌱'🌧🌱|
676 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.8هزار ویدیو
6 فایل
صمیمۍ، باصداقت، ساده هستم✨ جماعت ! من شمالےزادھ هستم🌸! ‌ ‌‌گوشۍ دستمہ! الو؟📞.. - https://abzarek.ir/service-p/msg/970539 ‌ ‌حیف نیست از بوۍ بارون بگذرۍ؟🌧(: بمون هم‌وطن❤!
مشاهده در ایتا
دانلود
عصرتون بخیر اهالی تڪیہ شمال ایتا🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸شما هم از اینا داشتین؟ 🔸 چند تاتون همین الان، از اینا دارین؟ خاطره بازی 😊
•🌸🌱• اِمـٰام‌صـادق‹ع›فرمودَند : آنڪہِ‌خُـداخیرش‌را‌بخواهد... عِشق‌حُسِین‹ع›رادَرقَلبَش‌میٖ‌اَندازَد ...!
|⛅️ شمـالِ‌ایتـا 🥀🌱'🌧🌱|
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در این گرماگرم ِ ایام ، جرعه‌ای شربت ِ عشق میل داری ..؟❤️ در بقچه ام چند لیوان بیشتر دارم ! (: ــــــــــــــــــــ ــ نوش ِ جانتان ؛✨ یک قسمت از ملجاء جان !🌿
✨🌷✨🌷 🌷✨🌷 ✨🌷 🌷 بسم‌رب‌الحسین'؏✨ - 『ملجــاء'🌿』- (فَفَروا اِلےَ الحُسین'؏❤️!) " ؛ فَروا اِلَے الحُسین (؏)!" 📜 - «فَقالَ النَّبِیُّ رَسولُ الله: یا عَلِیُّ وَالَّذی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً، وَاصْطَفانِی بِالرِّسالَهِ نَجِیّاً ، ما ذُکِرَ خَبَرُنا هذا فِی مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الأَْرْضِ ، وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شیعَتِنا وَمُحِبّینا ، وَفیهِمْ مَهْمُومٌ الاَّ وَفَرَّجَ اللَّهُ هَمَّهُ، وَلا مَغْمُومٌ اِلاَّ وَکَشَفَ اللَّهُ غَمَّهُ وَلا طالِبُ حاجَهٍ اِلاَّ وَقَضَی اللّهُ حاجَتَهُ . فَقالَ عَلِیٌّ اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَسُعِدْنا، وَکَذلِکَ شیعَتُنا فازُوا وَسُعِدُوا فِی الدُّنْیا وَالأْخِرَهِ ، وَرَبِّ الْکَعْبَهِ !» بند آخر عجیب آرومم می‌کرد. اینکه بهم گوشزد میشد هر کس حدیث کسا رو بخونه، فَرَّجَ اللَّهُ هَمَّهُ وَکَشَفَ اللَّهُ غَمَّهُ وَقَضَی اللّهُ حاجَتَهُ! اندوهش از بین میره، غمش برطرف میشه و خدا حاجتش رو برآورده می‌کنه؛ دلم رو قرار می‌داد! مفاتیح رو بستم و بوسیدم. دقیقا چهلمین و آخرین حدیث کسایی بود که برای سعید و بقیه رفقاش می‌خوندم؛ برای اینکه برگرده، همونطور که رفت! دست پر هم برگرده. دستم رو روی مفاتیح کشیدم و چهل روزی که مثل برق و باد گذشت رو مرور کردم. چهل روز بدون سعید و چهل هفت روز بعد از اون شب، بیمارستان و ستاره ای که کم نور شد! و درست سی روز بعد از روزی که خبر دادن سعید و تیمش‌ مفقود شدن و هیچ خبری ازشون نیست. مرور اون روز ها آشفته‌م می‌کرد. بغض رو کشون کشون به گلوم میاورد و چشمام رو تر می‌کرد! بهم ریخته شدم و بین این همه تلخی ایام، فقط روایت عشق بود که می‌تونست آرومم کنه. داستان حر، که نصفه خونده بودمش! نگاهی به حیاط انداختم. مجتبی هنوز نیومده بود. از تو کیفم کتاب رو دراوردم و صفحه‌ای رو باز کرد. درست درومده بود؛ از نیمه‌ی داستانِ حر: «حر از لشکرش دور شد و ضربه ای به اسبش زد. اسب چنان با شتاب از جلوی لشگر عمر بن سعد به سوی حسین بن علی (ع) تاخت که همه را شگفت زده کرد. حر در برابر لشگر عمر بن سعد ایستاد و گفت: "ای نابخردان! مگر شما نبودید که حسین (ع) را دعوت کردید؟ اکنون برای چه جمع شده اید؟ می‌خواهید آنان را سر ببرید؟ خدا شما را نبخشد و در آتش جهنمی که برپا کرده اید بسوزید!" - حر به سوی امام تاخت - حر وقتی به امام رسید، گفت: "مرا عفو کنید! که نمی‌دانستم اینان کار را به اینجا می‌کشانند! من آماده هستم تا جانم را فدای شما کنم. اجازه دهید جزء اولین کسانی باشم که در برابر این عهد شکنان کشته می‌شوم!" حسین بن علی(ع) فرمودند: "تو حر هستی! تو آزاد مرد هستی! خدا تو را رحمت کند. آنچه صلاح می‌دانی انجام بده." حر با شتاب به سوی شهادت تاخت. حر وارد معرکه شد؛ سکوت دشت کربلا را فرا گرفت. چشمان همه نظاره گر شجاعت و شهامت حر بود. حر به زمین افتاد و سربازان عمر بن سعد، دورش حلقه زدند و سر از بدنش جدا کردند. منافقان عهدشکن با شتاب از پیکر حر دور شدند! شاید می‌ترسیدند که حر بار دیگر از عشق به مولایش زنده شود! امام نزدیک حر آمدند. سر بریده‌ی حر را در آغوش گرفتند و گریستند و فرمودند: "حر! تو رستگار شدی! مژده باد تو را بهشت ..!"» خودکار رو برداشتم و دفتر سعید که فقط چند صفحه ازش باقی مونده بود رو جلو کشیدم. اشک رو از روی چشمام پاک کردم و جوری که اول دفتر کلمات رو برای اولین بار ساختم، سر قلم رو به نوازش کاغذ دراوردم و نوشتم: «نامم در لیست بد ها بود. یکبار به لیست سربازانتان نگاه می‌کردید، یکبار به نامِ من! هی می‌خواستید نام مرا هم بین سربازانتان بنویسید اما هیچ جوره بین آن خوب ها نمی‌گنجیدم! مدام بغض گلویتان و اشک دیدگانتان شدم! غرق دنیا بودم و دست نجاتتان را هی پس میزدم! آقا .. قبول دارم علت تاخیر ظهورتان بودم اما .. قسم به غربت و تنهایی‌تان که مولا؛ نمی‌دانستم!» 💌 - این عاشقانه ، ادامه دارد ... ✍🏻 ــــــــــــــــــــــــــــــ ــ هدیه به‌ آقای جوانان حضرت علے‌اکبر (؏)💕 بـھ قلــم : نوڪرالحســن (مرضیـه_قــٰاف)🌱 - بـا احتـرام ⚠️'! ✨تکیـه‌ی‌شمـال‌ایتـا'🏴! 𓄳 https://eitaa.com/shomale_eitaa
|⛅️ شمـالِ‌ایتـا 🥀🌱'🌧🌱|
✨🌷✨🌷 🌷✨🌷 ✨🌷 🌷 بسم‌رب‌الحسین'؏✨ - 『ملجــاء'🌿』- (فَفَروا اِلےَ الحُسین'؏❤️!) "#قسمت_سی_و_چندم ؛ فَرو
+ https://harfeto.timefriend.net/16592931470598 🏴✨ این روزا، روزاییه که روضه‌ها و هیئت رفتن‌هامون با ملجاء همخوانی میکنه خیلی از جاها خودمونو جای آدمای ملجاء گذاشتیم. دلم میخواد از حال و هوای دلتون، موقع خوندن ملجاء بدونم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴به‌نام‌ خداے حسیــــن (ع) و 🏴 سلام‌ برهمہ‌ی نوڪرها‌ے اباعبدالله‌ در تڪیہ شمـــال ایتـــــا🥀
🏴ســـــلام‌ِ هر سحࢪم‌ بھ سوے ضـــــریح‌ شمـــــاست ؛ 🏴شࢪوع‌ صبـــــح‌ من‌ هســــتے، روال‌ از ایــــن‌ بهتـــــر؟!
💕اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُكَ.💕
‌‹🕌🕊› از ازل خلق گشته‌ام با تو گِل ما خاک کرب‌و‌بلاست و اِلَیْکَ مَرَدّی یعنی ، بازگشتم فقط به سوی شماست..👌 🌺---------------- بریـم شمـال؟. 🖤 🌨👇🏻 eitaa.com/shomale_eitaa