eitaa logo
معارف شکوه مادری
762 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
3.3هزار ویدیو
28 فایل
این کانال وابسته به جای نیست، بانوان بدون حمایت مالی انجام وظیفه می کنند. ۱_معارف قران وعترت علیهم السلام پاسخ به مسائل شرعی @ZBakhshandeh راهکارها و پیشنهادات ارتباط با مدیر کانال وارسال خاطرات ونوشته ها @F000000n
مشاهده در ایتا
دانلود
طبیعی از زمانی که ازدواج کرده بودیم، دو سال گذشته بود. یک سالی بود که تصمیم گرفته بودیم بچه دار شویم. با اینکه همسرم طلبه بود و تقریبا همه شهریه اش می‌رفت برای خرج خانه و آنچه می‌ماند، خیلی کم بود، باز هم دوست داشتیم، بچه داشته باشیم. مثل زمان ازدواج که به تنها چیزی که فکر هم نکردیم، مسائل مالی بود. با مقداری که از پدر شوهر و پدرم گرفتیم، خانه کرایه کردیم. نکته جالب اینکه از زمانی که ما دیگر جلوگیری نداشتیم،احساس می کردم، خیر و برکت خانه ما زیاد شده. زمانی که یک سال گذشت با اینکه بیست و یک سالم بود، به دکتر مراجعه کردم و دکتر گفت: رحمت کیست ساز است و تنبلی تخمدان داری. بعد هم چند سری دارو نوشت و به لطف خدا بعد از تمام شدن دارو ها فهميدم که باردار شدم. ویار شدیدی نداشتم و فقط از چند نوع غذا بدم می آمد. اما خوب چون وضع مالی خوب نبود، زیاد نمی‌توانستیم مرغ و گوشت بخریم. البته هم چون تجربه مالی نداشتیم و حساب و کتاب هم وارد نبودیم، بیشتر به چیزهای غیر ضروری پول می دادیم و پس انداز هم نداشتیم. مثلا من چون نمی توانستم صبحانه بخورم، همسرم برای من کورن فلکس می خرید با شیر بخورم. که همان پول یک مرغ بود. البته از مرغ هم متنفر بودم. در کل مصرف زیاد نان و برنج و شیرینی کار دستم داد و اضافه وزن شدیدی گرفتم. به طوری که حدود ۳۵ کیلو چاق شدم. هفته های آخر هفته ای دو کیلو اضافه می کردم. البته که مصرف قرص های کلسیم و مولتی ویتامین و آهن روی من عوارض بدی داشت. چون اصلا آن موقع از طب سنتی اطلاع نداشتم. یکی اینکه اشتهای خیلی زیاد و غیر طبیعی پیدا کرده بودم و دائم گرسنه بودم. یکی اینکه کلیه هایم ضعیف شده بود و تقریبا ۳۹ هفته بودم که، بیمارستان بستری شدم به علت دفع پروتئین و اضافه وزن خطرناک. اما خدا را شکر که به خیر گذشت. وارد هفته ۴۱ شده بودم و هنوز بچه وارد لگن نشده بود و ذره ای درد نداشتم. پیاده روی هم در حد کم داشتم اما چون بدنم خسته می‌شد و درد کمر داشتم منصرف شدم. در خانه هم تقریبا همیشه در حال استراحت بودم😁. از هفته ۴۰ هم باید نوار قلب می گرفتم هر روز که مشکلی برای جنین نباشد. البته که زایشگاه به علت پر بودن و شلوغی تقریبا زیر بار نمی رفت که مثلا خطر دارد. و باید این راه طولانی تا زایشگاه را هر روز می‌رفتیم و برمی گشتیم. معاینه هم که همان یک سانت بود‌. خیلی خسته از بارداری و وزن زیاد و این رفت و آمد ها بودیم که مادرم می گفت: تو که از شکمت پیداست به این زودی زایمان نمی کنی و چرا گفتی من بیایم از شهرستان. شب با دل شکسته زیارت عاشورا خواندم. و همان طور که روی صندلی بودم حس کردم خیس شدم. سریع به دستشویی رفتم و همسرم را خبر کردم. بنده خدا همسایه مان را شش صبح بیدار کردیم، چون که واقعا پول کرایه تا بیمارستان خیلی می‌شد. بعد که رسیدیم زایشگاه و معاینه کرد، گفت برو بستری هستی. کیسه آبت سوراخ شده. من با چشم گريان از مادرم خداحافظی کردم و رفتم داخل بخش. با لباس صورتی گشاد و بد ریخت. زمانی که روی تخت خوابیدم چون درد نداشتم، سرم فشار وصل کردند برای من. بعد هم که گفت که یک سانت و برو حالا حالا هستی. من هم کمی آبمیوه و کیک داشتم. فکر می کردم که درد زیادی ندارم و زود تمام می شود. هم تختی من دختر هفده ساله افغانستانی بود که حتی یک ناله هم نکرد. شاید درد داشت ولی اصلا بروز نمی داد. یکی دو ساعت بعد آمدند معاینه اش و فهمیدند فول شده و بردنش روی تخت مخصوص. من در تعجب که درد های خودم شروع شد. اما چون همسایه ها و دوستان گفته بودند دردت شروع شد جیغ بزن و خجالت نکش به اشتباه موقع درد به جای فشار به ناحیه شکم و فوت کردن طولانی با دهن، درد را به بالا منتقل می‌کردم و برای داد زدن انرژیم را تمام می کردم.
2.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 سخت‌زایی زنان ♻️ علت سخت برخی از ؟ ✅ راهکار طب سنتی در رفع این مشکل چیست؟ اَللهُمّ عَجّل لِوَلیّکَ الفَرَج سوالات خودتان را در موضوع زنان و نازایی و طب سنتی اینجا بفرستید👇 @Roodbarany @shookohmadari 🍃معارف شکوه مادری 🌸🍃
2.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 سخت‌زایی زنان ♻️ علت سخت برخی از ؟ ✅ راهکار طب سنتی در رفع این مشکل چیست؟ اَللهُمّ عَجّل لِوَلیّکَ الفَرَج سوالات خودتان را در موضوع زنان و نازایی و طب سنتی اینجا بفرستید👇 @Roodbarany @shookohmadari 🍃معارف شکوه مادری 🌸🍃
وی بک ۲ زایمان از وقتی پسر دومم به دنیا آمد و آن همه درد و رنج سزارین را دست تنها تحمل کردم و اصلا بچه داری رویایی که تصور کرده بودم، به چشمم نیامد، با خودم تصمیم گرفتم حتما بچه بیارم و طبیعی زایمان کنم. از این و آن می پرسیدم. از دکتر هایی که می رفتم. البته خیلی ها فقط نا امید کننده حرف می زدند. یا اینکه می گفتند بچه باید وزنش خیلی🤔 کم باشه. لگن باز باشه. بخیه ها پاره میشه 😳 اما من نا امید نشدم. با خودم می گفتم این همه توی کشور های پیشرفته عادی شده وی بک. ما چرا اینقدر ترسو هستیم😜😄. اگر خطر داشت این قدر آن جا رواج نداشت. پیش خانم دکتر شاه بداغی رفتم. دکتر مهربان و با حوصله ای بودند. تحت نظر ایشان بارداری ام را گذراندم. شاید ماه آخر اطرافیان ریز ریز می رفتند و می آمدند و سعی می کردند من را منصرف کنند. نکند برای بچه خطر داشته باشد😳 البته من که نذر امام هادی کرده بودم و دلم قرص بود، حتی با ماما همراه هم هماهنگ کرده بودم. اواخر توصیه کردند که پیاده روی بروم. یک هفته به تاریخ زایمان که از روی سونو بود، یک معاینه تحریکی انجام دادند که از شدت درد بی حال افتادم. اما دقیقا روز زایمان بیمارستان رفتیم و درد داشتم. ماما خودشان را رساندند و خانم دکتر هم موقعی که فول شدم آمدند. زمانی که گل پسرم متولد شد، انگار از همه درد و رنج دنیا آسوده شدم. چه قدر رویایی بود. چه حال خوبی بود😇 که بیحال و بیهوش نبودی و نمیخواستی تازه بعد از تولد بچه ات که نه ماه منتظرش بودی، یک عالمه درد و رنج طاقت فرسا را تحمل کنی😫😢. خودم باورم نمی شد که پسرم با وزن ۳/۷۰۰ که از نظر عده از دکتر ها غیر ممکن است وی بک با چنین وزنی، از عهده اش بر آمده بودم. هیچ وقت فکر نمی کردم زایمان این قدر حس توانمندی و افتخار به آدم بدهد. وقتی بعد از بیهوشی و روی تخت ریکاوری چشم باز می کنی باید صد تا فشار و تحمل دیگر هم داشته باشی، که بچه داری کنی. خدا را شکر می کنم که این لطف را به من کرد که این کار بزرگ را بتوانم انجام دهم. خاطره ارسالی از خانم سادات. قم @Roodbarany @shookohmadari 🍃معارف شکوه مادری 🌸🍃 کانال رشد وتعالی جمعیت *
های واقعی📔🖌 سزارین وقتی به هوش آمدم و فکر کردم که دنیا روی سرم خراب شده است با آن هجم درد و زایمان سزارین..... آن وقت بود که مادرم هول هولکی خودش را رساند و گفت: مادر جان بیا بچت رو ببین.... بیا شیرش بده.... دلم می خواست بگویم من دارم میمیرم....من چطور به یک بچه شیر بدهم..😢.. آنقدر درد داشتم که فکر می کردم که چرا اینقدر همه گفته بودند برو سزارین کن راحت و تمیز😒 نری طبیعی ها.... اصلا چرا می گفتند درد ندارد؟ مگر این هجم پارگی و درد و خرد شدن جزو درد کشیدن نیست؟ بچه دائم گریه می کرد.... اصلا نمیتوانستم دست یا پایم را تکان بدهم....😖 چطور سینه ام را دهان بچه بگذارم؟ تا به حال این قدر احساس ناتوانی نکرده بودم... تمام شیرینی های رویایی که توی فیلم های زایمان سزارین نشان می دادند...مثل پتک میخورد توی سرم.... با چه ضرب و زوری مادر وخواهرم نوک سینه ام را پیدا کردند و بچه ام مثل این فیلم فضایی ها 😆 مجبوری از شدت گرسنگی دو سه تا مک زد و بعد دوباره شروع کرد به گریه.... مجبور شدند بهش یک شیشه آب قند بدهند تا کمی ارام بشود.... اما این تازه شروعش بود... من تا دوازده ساعت نباید جز مایعات چیزی می خوردم.... گرسنه و تشنه بودم.... دلم لقمه کباب میخواست... هر چه به دکتر می گفتم درد دارم می گفت طبیعی هست😳😳 فقط یک مسکن ساده به سرمم تزریق کرده بودند... حالا بازویم میخارید.... مادر جان بیا دستم را بخاران....کجاش عزیزم؟ اینجا؟ 😁 نه ..بالاتر🙈 خدایا عین ادم های فلج بی دست و پا😄 تازه باید بلند می شدم چند ساعت بعد.... از خوردن اب میوه و ...حالم به هم میخورد... معده ام پر از آب شده بود... سرم چنان درد می کرد که انگار برج ازادی روی سرم افتاده بود..... نگویم که از خدا مرگ خواستم.😭😭😭😭 تخت بغلی من زایمان طبیعی بود....😁 وای چه می دیدم...خدایا مثل آب خوردن بلند می شد و می رفت از تخت پایین.... خدایا چه رویایی....... هر چه دلش میخواست میخورد....😳😄 انواع میوه و شیرینی....یک بشقاب پلو و کباب بیمارستان را به راحتی نشست و خورد. از همه عجیب تر اینکه می نشست و بچه اش را در آغوش می گرفت و براحتی شیرش می داد...😅😫 خدایا ما سه نفری نتواسته بودیم نوک سینه را در دهان بچه بگذاریم😙 و بچه چه قدر اذیت شده بود‌.‌‌ طاقت نیاوردم و از تخت بغلی پرسیدم...خیلی درد کشیدی؟ حتما کلی بخیه خوردی...😏؟ بنده خدا همان طور که با یک دست پسته میخورد و همزمان بچه شیر می داد 💪گفت: زایمان که بدون درد نمی شود....اما خدا رو شکر یکی دو تا بخیه بیشتر نخوردم... درد ها هم خیلی سخت نبود.مثل درد پریود.... اگر بترسی درد بیشتر می شود...باید به خدا توکل داشته باشی...فکرت را ارام کنی و نفس عمیق زیاد بکشی....🤗 من دلم نمیخواست که بعد از تولد بچم درد بکشم... راست می گفت....درد کشیدن قبل از بچه خیلی بهتر است....😓 نگاهم افتاد به بچه طفل معصوم.... اصلا حسی نداشتم بهش..‌‌فکر می کردم تا خودم این قدر درد دارم چطور باید به یک نفر دیگر فکر کنم...🤧 از اینکه تحت فکر ها و القائات دیگران تصمیم گرفته بودم برای سزارین، به شدت پشیمان بودم.... چرا این قدر نسنجیده کار کرده بودم... کاش آمده بودم بیمارستان و از نزدیک هر دوتا را دیده بودم...واقعیت از همه این ها بیشتر کمک می کرد که تصمیم بگیرم‌.... حالا بعد از چند سال که بچه دومم را به دنیا آوردم و با وی بک خیلی خیلی خوشحالم.... درست بود که خیلی طول کشید تا بفمهمم که راه درست چیست، اما الان که هر دو را تجربه کرده ام....با قطع به یقین می گویم که درد های طبیعی یک صدم درد سزارین هم نیست....🤗🤓 تجربیات و خاطرات زایمان و بچه داری و ....را اینجا بفرستید 👇👇👇 @Roodbarany @shookohmadari 🍃معارف شکوه مادری 🌸🍃 کانال رشد وتعالی جمعیت *
2.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 سخت‌زایی زنان ♻️ علت سخت برخی از ؟ ✅ راهکار طب سنتی در رفع این مشکل چیست؟ @shookohmadari 🍃🌸معارف شکوه مادری🍃 کانال رشد وتعالی جمعیت 💐 نشر مطالب کانال  با ذکر منبع اشکالی ندارد.تشکر
کمبود اکسیژن در زایمان 🔷 عامل اصلی بروز درد در طی زایمان کمبود اکسیژن است. وقتی تارهای عضلانی رحم منقبض می شوند، در اثر فشار ناشی از انقباض، عروق خونی فشرده شده و خون رسانی به رحم و کاهش می یابد. 🔹 تنفس غیر صحیح، نفس نفس زدن های مداوم و حبس نفس سبب می شود که این کمبود اکسیژن (هیپوکسی) شدت یافته و دردهای شدیدتری را تجربه کنید. 🔵 بنابراین یکی از راهکار های اساسی در اموزش زایمان طبیعی راحت یادگیری انواع تکنیک های تنفسی است برای این که بدانید در هر مرحله از زایمان چگونه باید نفس بکشید. 🇮🇷 مطالبه ملی: @shookohmadari 🍃معارف شکوه مادری🍃 نشر با ذکر صلوات اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
2.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 سخت‌زایی زنان ♻️ علت سخت برخی از ؟ ✅ راهکار طب سنتی در رفع این مشکل چیست؟ اَللهُمّ عَجّل لِوَلیّکَ الفَرَج 🍃 معارف شکوه مادری🍃🌸🍃 @shookohmadari کانال رشد و تعالی جمعیت نشرباصلوات💫 اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم💫 🍃🇮🇷🍃