eitaa logo
معارف شکوه مادری
831 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
26 فایل
این کانال وابسته به جای نیست، بانوان بدون حمایت مالی انجام وظیفه می کنند. ۱_معارف قران وعترت علیهم السلام پاسخ به مسائل شرعی @ZBakhshandeh راهکارها و پیشنهادات ارتباط با مدیر کانال وارسال خاطرات ونوشته ها @F000000n
مشاهده در ایتا
دانلود
۲ خاطره ارسالی از خانم عبدی عزیز 👌 حدود یک سالی بود خاطرات زایمان رامی‌خواندم. اول از طریق باشگاه مادران تاریخ و بعد گروه زایمان طبیعی پس از سزارین عضو گروه خا نم دکتر امیر ابادی بودم. و خاطره زایمان ها رو می‌خوندم. فقط درحد خواندن و لذت بردن😀 ته دلم می‌گفتم یعنی می‌شه منم ....بیام خاطره بگم!! و ...خلاصه به لطف خدا باردار که شدم پیش خانم بیدکی رفتم. طب سوزنی و سنتی همراه خانم دکتر .. دوباره دیابت بارداری داشتم😔. سر دوتای قبلی انسولین می‌زدم. آخر بارداری ام دوباره قندم بالا بود. خلاصه رژیم گرفتم. نباید وزنم بالا می‌رفت. تازه هفته ۳۵ بودم که رفتم طب سوزنی😌 دو جلسه دمنوش و روغن بارداری! دوجلسه ورزش لگنی💪 قبلش ریحانه سنتر شرکت کردم. چون اب بچه زیاد بود خانم دکتر نذاشت. گفت احتمال پارگی کیسه اب هست..👋 حنا برسرگذاشتن و ..من همش می‌گفتم کیسه ابم پاره نشه !!خانم بیدکی اینا می‌گفتن نه نگران نباش! معاینه شدم . دهانه رحم کاملا بسته بود. دوباره معاینه شدم الحمدلله درد نداشتم... خلاصه جمعه صبح شد. بعد نماز داشتم ذکر صلوات حضرت زهرا رو می‌فرستادم یهو ابی خارج شد😳 ازمن ..زیاد و روان دیدم نه این کیسه ابم پاره شده! همسرم رو بیدارکردم و رفتیم. زنگ زدم به خواهرم اومد پیش بچه ها. به دکترم زنگ زدم گفتم: برم وی بک یا سزارین؟! اخه کیسه ابم ....دکتر گفت: نمی‌دونم حالا برو. وی بک ببینیم چی میشه... باهمسرم گفتیم توکل بخدا🤲. رفتم حدود ۹ صبح بود. شروع به تزریق امپول فشار کردن و معاینه و.. تا ساعت ۹ شب همش می‌گفتم خسته شدم بریم سز ...😢 دردام زیاد بود. ماما همراه داشتم خانم دهفات. عالی بود👌 اگر ایشون نبود، من نمی‌تونستم دردا رو تحمل کنم ...خلاصه خانم دکتر گفت اگر تا ۹شب زایمان نکنی می‌بریمت سزارین😔 شوهرم اومد گفتم تو روخدا... بگو ...منو ببرن سزارین و...اونم چیزی نگفت. فقط گفت:خانوم دکتر خطر نداره براش 🤔دکترگفت: نه. و..ساعت ۹ و نیم بود. شب انقباض شدید داشتم. درد و معاینه باهم امونم رو بریده بود...تا ساعت حدود ۱۱ شب.😨 بعد رفتیم جکوزی. فکر کنم یه ساعتی اونجا بودم. الحمدلله ساعت ۱۲و۴۰ گل دخترم پا به این دنیا گذاشت. لحظه ای که این همه منتظرش بودم. بعدش جفت حدود نیم ساعت بعد اومد. دربین دردها دائم حضرت زهرا رو صدا می‌زدم! امام حسین و ائمه اطهار علیهم السلام!. خانم دکتر می‌گفتن: بگو الحمدلله شکرا کثیرا 🤲. این بود خاطره من و معجزه خدا ی مهربان ☺️ دستان پرتوان خانم دکتر مومن وفرشته رو دیدم. من دوبار معجزه دیدم🤗معجزه وی بک سه و معجزه خود فرزند. انشاءالله قسمت ارزومندان فقط اینو بگم من استخاره کردم و خوب آمد. خاطرات خود را اینجا بفرستید👇 https://eitaa.com/Roodbarany 🌿🌱https://eitaa.com/joinchat/1192820872C468d2ef288