🔴 آیا آرایش جنگی گرفتهایم؟‼️
📝 #عبدالله_گنجی
🔹 همه رفتارهای دشمن نشان میدهد که تمام توان خود را برای مقابله با ایران آماده کرده است و با همه آرایش، تجهیزات و ابزار به میدان مبارزه آمده است.آرایش دشمن بر اقتصاد و روان متمرکز است و هدف آن نیز بیثباتسازی سیاسی – امنیتی از طریق تولید نارضایتی است.
🔻چند نکته در خصوص آرایش جنگی:
1⃣ برای ایستادن در مقابل آرایش جنگی دشمن شرط اول پذیرش این نکته است که جنگ غیرنظامی را باور کنیم.
2⃣ شرط دوم این است که میدان، روش و ابزار مبارزه را بشناسیم و متناسب با آن به میدان بیاییم. میدان جنگ دشمن مردم ایران هستند و روش آن تنگنای اقتصادی و ابزار آن نیز رسانههای غرب جهت ادراکسازی و تقویت باور ایرانیان به توان دشمن است تا محاسبات ما بر هم بریزد و خود از ترس باران به زیر ناودان فرار کنیم.
3⃣شرط سوم شناخت اولویتهای این جنگ است: مستضعفین اولین تلفات این جنگ هستند.
4⃣شرط چهارم شنیدن بانگ اتحاد است؛ حنجره واحد از نخبگان کشور بسان توپخانه ماست. دشمن نباید صداهای متفاوت در مقابل خود بشنود و احساس کند در پشت جبهه ما امکان یارگیری وجود دارد.
5⃣شرط پنجم داشتن خلاقیت و ایده برای ضربه فنی کردن دشمن از یک سو و امیدوار کردن ملت از سوی دیگر است. منابع کشور را چطور میتوان در این جنگ هزینه کرد؟ و آیا هزینه کرد این جنگ جز در سفره اقشار آسیبپذیر معنا مییابد؟ خوشبختانه ذخایر ارزی کشور بیش از ۱۲۰میلیارددلار است و این اندوخته اگر با اولویتهای منطقی هزینه شود سالها میتوان در محاصره بود، اما احساس در شعب ابیطالب بودن را نداشت.
6⃣شرط ششم این است که شبکهای از دشمنان دشمن را در جهان همراه نمائیم و ظرفیتهای همدیگر را تهاتر کنیم. ونزوئلا، کوبا، روسیه، چین، عراق و دهها کشور خاموش دیگر هستند که دلهایشان با ماست، اما از گنده لات محله بیم دارند، میتوانیم «همکاری خاموش» با آنان را شروع و آنان را به آرایش جهانی خود اضافه نمائیم.
7⃣شرط هفتم این است که ما میدان جنگ را از میان مردم به میدان هستهای بکشانیم. ما در حوزه هستهای باید دست به تغییر مسیر و راهبرد بزنیم که معنیاش سوزاندن برجام در غیاب کارآمدی آن باشد. غنیسازی ۲۰ درصد، خروج از NPT، تمرکز رسانهای بر تبعیض هستهای در جهان و شروع همه چرخههای انرژی هستهای میتواند باخت را برای دشمنی که منتظر رؤیت خفه شدن ما است به ارمغان بیاورد.
8⃣شرط هشتم این است که از بارندگی فراوان امسال حداکثر استفاده را برای تولید، اشتغال و صادرات ارزآور غیرنفتی انجام دهیم و از بحران لیبی و ونزوئلا در حوزه نفتی استفاده نمائیم. تولید ایرانی را ارزشی مضاعف قائل شویم و قرارگاه جنگ روانی را با مرکزیت همه نخبگان دلسوز و کارآمد ایجاد نمائیم.
🔴 تحلیلی متفاوت از انتخابات آمریکا
🖌 #عبدالله_گنجی👇
🔻 تحلیل انتخاباتها معمولاً از ابعاد سیاسی-اجتماعی و اقتصادی و روابط بینالملل انجام میشود. نقاط ضعف و قوت کمپینها و نامزدها و گفتمانها نیز در تحلیل نتایج انتخابات مؤثر است. اما نگارنده معتقدم ما ایرانیها نمیتوانیم درک اعتقادی خود از انتخابات امریکا را نادیده بگیریم. اینکه چرا ترامپ از دوره قبل رأی بیشتری آورد، اما باخت یعنی چه؟
🔹برای فهم مسئله اجازه دهید چند آورده ترامپ را بررسی نماییم. ترامپ بیکاری در امریکا را در ۴۰ سال گذشته به کمترین رقم رساند. با قرارداد ۴۰۰ میلیارد دلاری با سعودیها رونق کسبوکار را به راه انداخت. در همین هفته منتهی به انتخابات ۴۱ درصد امریکاییها اعلام کردند وضع اقتصادیشان در دوران ترامپ بهتر شده است. ترامپ قله دستاوردهای خود را رفع بیکاری میدانست و مرتب از واژه The First America (اول) برای امریکا در همه زمینهها استفاده میکرد. ناسیونالیسم امریکا را تولید و بازتاب میداد و از قضا بزرگترین خدمت را به صهیونیستها با ضمیمه کردن بلندیهای جولان به اسرائیل و انتقال پایتخت به بیتالمقدس انجام داد.
🔹 از سوی دیگر نگارنده معتقد نیست که ترور حاجقاسم سلیمانی بر رأی مردم امریکا مؤثر بود. اول اینکه رأی ترامپ نسبت به گذشته رشد داشت. دوم اینکه مردم امریکا سیاسی نیستند و سیاست خارجی مسئله اصلیشان نیست. سوم اینکه رسانههای استکباری و صهیونیستی از حاجقاسم تصویری مشابه بنلادن یا بغدادی مخابره کردهاند؛ لذا نمیتوان گفت، چون ترامپ فرمان ترور حاج قاسم را صادر کرده بود مردم به وی پشت کردند. پس منظور از تحلیل اعتقادی چیست؟ ترامپ از جایی خورد که به مخیله هیچکس نمیرسید.
🔹 ۴۵ روز بعد از شهادت حاجقاسم خداوند متعال ناگهان علل و اسبابی را فراهم کرد که قلههای دستاوردهای ترامپ را یکی پس از دیگری منهدم کرد. کرونا گرچه جهانی است، اما امثال کشور ما، چون در تحریم بود تکانههای حداکثری نخورد، اما The First America ناگهان به اول شدن در مرگومیر و بیماری، رشد بیکاری، درگیریهای نژادی، سرگردانی کشتیهای نفت در سواحل، رفتن قیمت نفت به زیر منفی و ناتوانی دولت در کنترل بیماری و مواجهه سطحی رئیسجمهور با مسئله (مثل خوردن وایتکس) باعث شد که همه نقاط قوتی که ترامپ روی آن مانور میداد خاکستر شود و نه اقتصاد دیگر سر جای خودش بود و نه سلامت مردم.
🔹از سوی دیگر رسانههای امریکا اجماعی علیه ایشان ساختند که حتی سخنرانی مستقیم وی در انتخابات را قطع کردند یا توئیتهای وی را مخفی میکردند. نخبگان دو حزب به این جمعبندی رسیدند که ترامپ مأمور افول امریکاست، بنابراین حتی جمهوریخواهان پشت ایشان را خالی کردند، رسانهها علیه وی شدند و شد آنچه باید میشد.
🔹به تعبیر رهبر انقلاب، بولتون، پمپئو و ترامپ رفتند، اما انقلاب اسلامی ماند. اما شاید هیچ عاملی مانند پیدایش ناگهانی کرونا و پیامدهای آن به وی ضربه نزد و این هم دست غیبی است که هیچکس گمان نمیکرد امریکای اول در همه چیز را به امریکای اول در هیچ چیز تبدیل کند. ترامپ اینقدر بیدستاورد شده بود که میگفت ایرانیها منتظرند من رأی بیاورم و بیایند مذاکره کنند و...، اما آنچه را نباید در تحلیل اعتقادی دور از ذهن داشته باشیم، مقاومت ملت ایران بود. اگر ترامپ بعد از ۴۲ سال توانسته بود این مقاومت را بشکند حتماً بزرگترین برگ برنده را در انتخابات داشت، اما مقاومت و همراهی ملت با مسئولان کشور این دستاورد را به خواب تعبیر ناشدنی تعبیر کرد. تیم بایدن نیز این چهار سال را دیده است و به قول جان کری: «پادشاه عمان به من گفت اگر ایرانیها سر میز مذاکره احساس بیاحترامی کنند و از موضع بالا با آنان صحبت کنید مذاکره را ترک میکنند و من در تمام دوران مذاکره این موضوع را مدنظر داشتم.»
🔹لذا ما میدانیم مشکل ما با امریکا ماهیتی و وجودی است، اما آبدیدگی ملت ایران در کوران حوادث آنان را مجبور خواهد کرد مسیر خود را از جاده فعلی جدا کنند.
🔴 حداقل آتش به دلها نزنید
♦️چرا رئیس جمهور محترم بعضا آتش به دلها میزند؟ چه لزومی دارد در این شرایط سخت و شرمنده ساز بگوییم: "به قولمان در مورد عمل همزمان(چرخش)چرخ اقتصاد و(چرخش) سانتریفیوژ عمل کردیم"
♦️ممکن است اونها که روی زمین زندگی میکنند گمان کنند درکشان نادیده گرفته میشود. لااقل بفرمایید تلاش کردیم نشد
#عبدالله_گنجی
انتخابات ۱۴۰۰ را چگونه بفهمیم؟
✍️ #عبدالله_گنجی
....
....
انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ ایران به تعبیر اهل جبهه در میانه آتش برگزار شد.
اینکه میزان مشارکت مطلوب است یا خیر بدون توجه به ملاحظات و مقتضیات زمان قابل درک نیست. قطعاً رأی ریاستجمهوری را نباید با مجلس مقایسه کرد که اگر این بود، نسبت به ۱۳۹۸ رشد داشتهایم، بلکه باید با ریاستجمهوری قبل مقایسه کرد و کاهش حدود ۲۰ درصدی مشارکت را پذیرفت.
از عوامل کاهش مشارکت کرونا عاملی مهم بود که ۲۸ درصد مردم معتقد بودند احتمالاً به خاطر آن شرکت نمیکنند. فشارهای اقتصادی و معیشتی عامل مهم دیگری است. علاوه بر این دو عامل کلیدی، بسیج جهان غرب و اپوزیسیون نیز بیتأثیر نبود.
ردصلاحیتها کمترین تأثیر را داشت چراکه در سالهای ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ که مرحوم هاشمی و احمدینژاد تأیید صلاحیت نشدند، مشارکت کاهش نیافت. حال نیز امثال جهانگیری و لاریجانی بالاترین رأی منفی را در نظرسنجیها داشتند (هر کدام حدود ۳۹ درصد)، بنابراین از اول رأیآوری آنان جدی برآورد نمیشد. تساهلاً اگر غیبت همه این افراد را مؤثر در رأی بدانیم، باید آن را در درون رأی باطله جستوجو کنیم. اما محورهای زیر را باید در تحلیل این رأی از ذهن دور نداشت:
۱- بهرغم فشارهای اقتصادی، کرونا، جنگ روانی و تحریم بخشی از اصلاحطلبان باید مشارکت را مطلوب دانست که اگر این عوامل نبودند، باید برای درک کاهش مشارکت به شاخصهای دیگری رجوع میشد.
دشمن در تحلیل کاهش مشارکت صرفاً «عناد» را عامل اصلی میداند. حال آنکه عناد با نظام طبق نظرسنجیهای خارجی ۵ درصد و طبق نظرسنجیهای داخلی ۸ درصد است، بنابراین حد فاصل بین ۹۵ درصد تا ۵۰ درصد را باید در عوامل نارضایتی اقتصادی و بیماری کرونا تحلیل کرد.
۲- رأی به رئیسی نشان میدهد بهرغم تخریب گسترده روحانیت در سالهای اخیر همچنان این قشر معتمدترین نزد مردمند. از سال ۱۳۶۰ که امام اجازه ورود روحانیت را به عرصه اجرایی صادر کرد، مردم ۹ بار به رئیسجمهور روحانی رأی دادند و صرفاً دو بار به غیرروحانی گرایش یافتند و این در حالی بود که ابتدا او را نیز در تراز روحانیت میدیدند. بهرغم حضور و وجود کت شلواریهای متخصص، همچنان روحانیت در اولویت انتخاب مردم است و دشمنان و سکولارها در تحلیل مردمسالاری در ایران نباید این رویکرد مردم ایران را گم کنند.
۳- برخی اصلاحطلبان که هیچ حد و مرزی برای ابراز کنایه به مشروعیت نظام ندارند، در طول انتخابات از تعابیری مانند «مهندسی انتخابات»، «تحمیل یک نفر» «نابودی جمهوریت»، «انتصابات» و «حکومت اسلامی» نام بردند. حال آنکه میزان رأی آقای رئیسی قبل از تأییدصلاحیتها در مقایسه با کسانی که تأیید نشدند، موجود است. مردمی که به آقای رئیسی رأی دادند، نباید مورد توهین واقع شوند. مگر با زور سرنیزه به سوی شخص هدایت شدند؟ آنان نیز میتوانستند مانند بقیه راههای دیگری را دنبال کنند. مگر فرصتی که برای دادن رأی باطله، رأی به کاندیدای دیگر و عدم مشارکت در اختیار دیگر رأیدهندگان بود، برای ۱۸ میلیون نفری که به رئیسی رأی دادند، فراهم نبود؟ اتقوالله یعنی همین.
۴- رأی جناب همتی نشان داد از خاتمی تا سروش و ۱۶ حزب اصلاحطلب هیچ تأثیری بر مشارکت نداشتهاند. این نشان میدهد اگر جهانگیری هم حضور داشت، چفت و بست وی با دولت مستقر شرایط را بدتر میکرد، بنابراین یا مردم پذیرفتهاند که اصلاحطلبی در مسیر اولویتهای آنان نیست یا رقیب توانسته است با اثبات خود این گزاره را در ذهن جامعه معتبر نماید.
۵- این رأی در سختترین شرایط موجود به صندوق ریخته شد که نشان از قدرت بسیجگری نظام جمهوری اسلامی دارد. جنگ «تحریم – مشارکت» شاخص اصلی انتخابات ۱۴۰۰ بود، اما میتوان با تجزیه کسانی که رأی ندادند، تأثیر دشمن را کماثر یافت. بالاخره مردم - و حتی کسانی که جمهوری اسلامی را قبول ندارند - میدانند که پول و رسانه سعودی صلاحیت نقد مردمسالاری را در ایران ندارند و تبلیغات آنان را توهین به هر ایرانی میدانند.
۶- انتخابات در کشور ما به جهت روانی – اجتماعی پرهزینه است که حاکمیت باید علل آن را احصا و لحاظ کند. جدال جمهوریخواهی عرفی با جمهوری اسلامی بخشی از این کارزار است، اما بخش دیگر آن قانع نشدن نخبگان از علل ردصلاحیتهاست.
ممکن است شورای نگهبان اشتباه کند، اما ریگی به کفش ندارد که اگر داشت، باید یک اصولگرا و پنج اصلاحطلب را تأیید میکرد، اگر قانون اجازه اقناع اجتماعی را نمیدهد، باید برای اصلاح آن اقدام کرد. عدماقناع نیروهای مؤمن به انقلاب و کسانی که حاضرند همه جان، مال و آبروی خود را فدای انقلاب اسلامی کنند، شاخصی است که میتواند به اصلاح قوانین و روندها منجر شود. پذیرش تعبدی تصمیمات در دهههای اخیر تا حدودی کاهش یافته و پذیرش علل تصمیمات به روش اقناع و استدلالی رشد کرده است. نظام سیاسی ما باید متناسب با ا
ین تغییر ذائقه
☎️ زنگ عبرت:
🔴 آب خواهان و پساب خواهان تجمعات اصفهان.
👤 #عبدالله_گنجی
🔹 تجمع ۱۵ روزه کشاورزان اصفهان که در اواخر آبانماه به اوج رسید و تمام شد، تجربه ذیقیمتی هم برای مردم و هم برای حاکمیت بود. برای مردم از آن جهت مهم بود که مطالبه مشخص و قابلفهمی را طرح کردند که ارتباط بین مطالبه و مسئله محل اختلاف ناظران صحنه نبود.
🔸 مردم هوشمندانه از انحراف تجمعشان (شاید اولین بار در ایران با این گستردگی) جلوگیری کردند، وارد شهر نشدند، به بانک حمله نکردند، با پلیس درگیر نشدند و سنگی پرتاب نشد. حاکمیت هم آن را گسترده و زنده پوشش داد و شخصیتهای عالی دولت وارد میدان حل مسئله شدند.
✅ تجمع اصفهان تجربه برد-برد معترضان و حاکمیت بود که هوشمندانه شروع شد و آبرومندانه خاتمه یافت. اما چرا پس از توافق مسئولان با کشاورزان موج جدید، اما کمرمق، تجمع شروع شد؟ چرا تجمع دهها هزار نفری در کف زایندهرود به تجمع ۲۵۰۰ نفر در ۱۵ نقطه شهر اصفهان تبدیل شد و چرا در تجمعات متأخر شعاری از آبخواهی درمیان نبود؟
🔹 به نظر میرسد ۱۵ روزه شدن تجمع کشاورزان زمینه را برای آماده شدن اپوزیسیون داخل و خارج فراهم کرد که چگونه میتوانند از آن بهره ببرند. در ۱۵ روز اول با هوشمندی کشاورزان و طراحان تجمع نتوانستند مسیر مطالبهگری آنان را منحرف کنند.
🔸 اما در پایان احساس کردند دستشان خالی ماند و حاکمیت و مردم همدیگر را برای حل مسئله به رسمیت شناختند؛ لذا برای ایجاد یک ادراک جدید ذهنی درصدد خلق صحنههای جدید برآمدند؛ بنابراین ۱۵ نقطه شهر اصفهان را با تجمعات بیش از ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر انتخاب کردند و همه شخصیتهای بدنام و تراز اول اپوزیسیون همچون فرقه رجویه و جریان الپهلویه رأساً به میدان آمدند و رسانههای استکباری صدها ویدئو و تصویر مخدوش از آن مخابره کردند.
✅ وزیر خارجه سابق و حال امریکا به میدان آمدند و خود را کنار سرکوبشدگان! اعلام کردند. وزارت خارجه امریکا مدعی رصد صحنه شد و....
🔹 حال آنکه رفتار پلیس از جهت فیزیکی همانند همه جهان بود که خیزی برمیدارد و گازی میزند و خواستار تفرق جمعیت میشود.
🔸 اما عبارت سرکوب معترضان! بهقدری برجسته شد که پیادهنظام آنان گمان کردند انتقام تجمع آرام و نتیجهبخش کشاورزان را گرفتهاند.
✅ به نظر میرسد هدف اصلی از ورود پسابخواهان به میدان -پس از آبخواهان- برای دو منظور اساسی بود؛ اول اینکه نباید حاکمیت نان آن تجمع نسبتاً بزرگ و آزاد را بخورد و نباید ذهنیتی که از تجمعات ایران در ذهن غرب معتبر کردهاند دچار خدشه شود؛
🔹 بنابراین هدف اصلی آلوده کردن حرکت سالم و هوشمند آبخواهان بود و تلاش شد با پساب ضد انقلاب آن حرکت زلال کشاورزان را گم کنند و در لوای حرکت موجه کشاورزان بهانهای بتراشند و بستری فراهم شده را نشان دهند.
🔸 هدف دوم که در مواضع وزیر خارجه جدید و سابق امریکا کاملاً مشهود است، فشار برای به همریختن محاسبات ایران در آغاز دور جدید مذاکرات هستهای در وین بود.
✅ به محض اتمام تجمع کشاورزان و تجمع ۱۵ نقطهای غیر کشاورزان در شهر اصفهان، ناگاه در برخی رسانههای رسمی و غیر رسمی کشور این خط دنبال شد که «حل مسئله آب از برجام میگذرد» تا این مسئله را به مثابه یک بحران چاشنی مذاکرات وین کنند تا احساس فشار داخلی موجب امتیازدهی بیرونی با هدف رهایی از وضع موجود شود و اینچنین چینش ذهنی حاکمان و مذاکرهکنندگان با یک مسئله آنی جدید مواجه شود که این مسئله آنی فرمت و نقشه راه مذاکرات را به هم بریزد.
🔹 خوشبختانه هوشمندی پلیس که تجربهای ذیقیمت از سالهای گذشته دارد، پختگی آن را به نمایش گذاشت و نتیجه به دست آمده غربال اراذلی بود که ارتباطی با کشاورزان نداشتند.
🔸 سلاحهایی ضبط شد که یکشبه تهیه نشده بود. خواهش پلیس و دریافت سنگ در مقابل خواهش، نشان داد که طراحیِ شوم انجام شده با کنش – واکنش در میدان به دست نمیآید؛
💢 بنابراین در فردای ۵ آذر یک مرتبه غائلهآفرینان آب شدند و گویی اصلاً اتفاقی نیفتاده است. تجمع اول برای آب بود و وظیفه حاکمیت آن بود که بشنود و محترم بشمارد، اما بعد از آن تحرک رسانههای دشمن و پسابخواهان بود که بوی آلودگی آن از واشنگتن تا تیرانا تا برخی از رسانهها و مجازینویسان داخلی به مشام میرسد
تحلیل خوب و منطقی راجع به وقایع اخیر
♦️ماه رمضان۱۳۸۸- بعد از فتنه - در دیدار رمضانیه دانشجویان با رهبری، دانشجویی از وسط جمعیت بلند شد و با حرارت هرچه بیشتر گفت: آنچه در کهریزک اتفاق افتاد، خیانت بود.
✅رهبری بلافاصله پاسخ دادند که بالاتر از خیانت، آن یک جنایت بود و من شخصا موضوع را دنبال میکنم اما شمای جوان یادت نرود که مسئله کهریزک تابعی از مسئله اصلی است. مسئله اصلی را فراموش نکنید و پرسید میدانید مسئله اصلی چه بود؟ و خود پاسخ دادند مسئله اصلی این بود که از فردای انتخابات کاری کردند که بهرغم مشارکت ۸۵درصدی مردم، نظام جمهوری اسلامی نتوانست سرش را در مقابل چشم ملتهای اسلامی بالا بگیرد. یعنی برای فهم داستان کهریزک باید از این نقطه شروع کنی نه اینکه شما را در وسط داستان ایزوله کنند. در جنگ روانی، اصلی بهنام پله دوم وجود دارد؛ یعنی داستان / اتفاق از اول تعریف نمیشود. به تعبیر بهتر کنش سانسور میشود اما واکنش به نحو دلخواه روایت میشود. فرض کنید کسی بهصورت شما سیلی زد و شما هم او را هل دادید و به زمین خورد و دستش شکست. آنچه فردا منتشر میشود اینکه: فلانی دست فلانی را شکسته است و سیلی اول و اصل موضوع کلا پنهان میماند یا پنهان میشود.
🔹روایتهای امروز دشمن و برخی دوستانی که نام آنان را باید «اصحاب تردید» گذاشت، همین است.
🔸به این عبارت توجه کنید: «به دانشجویان دانشگاه شریف حمله شد!» گویی دانشجو خواب بود یا سر کلاس بوده یا یک تجمع آرام و منطقی داشته و عدهای دیوانه یا مشروبخور و مست به آنان حمله کردهاند و تمام. آیا روایت واقعی این است؟ در تیرماه۱۳۷۸ تیتر روزنامههای آتشبیار معرکه این بود: «کوی دانشگاه تهران به خاک و خون کشیده شد»، «اعلام عزای عمومی مراجع تقلید برای شهدای کوی دانشگاه» و... حال آنکه در آن حوادث فقط یک افسر وظیفه نیروی انتظامی بهنام عزت ابراهیمنژاد کشته شد و تمام.
🔹درباره حادثه زاهدان میشنوید: «نمازگزاران زاهدانی به رگبار بسته شدند» خب چرا جمعههای قبل به رگبار بسته نمیشدند؟ از مظلومیتهای نظام جمهوری اسلامی همین موضوع است که داستان را از کمر آن روایت میکنند. مثلا در سال۹۸ حجم عجیبی از خبر کشتهشدن جوانی بهنام پویا بختیاری در کرج منتشر شد اما کسی نشنید و فیلمهای اقدامات این جوان در روزهای قبل و انتشار پیام تسلیت ربعپهلوی توسط پدرش را ندید.
🔸در ماجرای اعدام نوید افکاری گفتند جوان ورزشکار اعدام شد و گویی در خیابان قدم میزده است و بهقید قرعه تصادفا اعدام شده . اینجا قتل فردی صاحب زن و فرزند توسط او بهعنوان پله اول پنهان ماند.
🔹خواص مورد اشاره سخنان دیروز رهبری که سراسیمه وارد میدان شدند و بیانیه و موضع اعلام کردند و مرگ خانم امینی را قتل خواندند نیز روی پله دوم نشانده شدند. عمده روایت دشمن اینگونه است و داستان از خط شروع گفته نمیشود و اینگونه چهرهای خشن، سرکوبگر و بیمنطق از نظام را معتبرسازی و ادراکسازی میکنند.
🔸طبیعی است که نظامی که به روش انقلابی به حکومت برسد، دشمنان باانگیزهای دارد. اما دشمنی که به اخلاق پایبند باشد نیز بهنوبه خود ارزش و نعمتی است. فاسدالاخلاقها هیچ چیزی برایشان مهم نیست و از هیچ چیز فروگذار نمیکنند.
✏️حالا میتوان فهمید چرا مقام معظم رهبری برای مرحوم یدالله سحابی و بازرگان – بهعنوان کسانی که جمهوری اسلامی را قبول نداشتند– پیام تسلیت فرستادند.
🔸چون اپوزیسیونی بودند که اخلاق را فدای دشمنی نکردند. حالا از تجزیهطلب، منافق و قیشدگان ملت ایران در سال۱۳۵۷ تا صهیونیسم و غرب در یک جبهه آرایش گرفتند و اکنون که قیمتها تاحدودی تثبیت شده است و فسادگران نیز کمرنگ شدهاند عرصه دیگری را گشودهاند که تصاویر مخابرهای آن «دروغ» و «سرکوب» باشد.
✍این هم بگذرد، اما هم باید درس گرفت و هم عبرت. وظیفه نیروهای مومن به انقلاب اسلامی نشان دادن دائمی پله اول است و این شدنی است.
✍ #عبدالله_گنجی