فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادش بخیر، حاج قاسم داشتیم...
@siaheha
گفت:
بالاخره ازدواج کردی یا نه؟!
گفتم:
شهر خالی است ز عشاق، بُوَد از طرفی / دستی از غیب برون آید و کاری بکند...
@siaheha
هدایت شده از بهانه
همزمان با پایان دوره نمایندگی 12 ساله و ریاست آقای علی لاریجانی بر مجلس، تقدیرنامه هایی از طرف مراجع تقلید خطاب به وی منتشر شده است.
نگارش این متن های حمایتآمیز ماجراها دارد.
ماجرا ازین قرار است که جناب لاریجانی با اطلاع از مناسبات علمایی و آداب حوزوی، به نگارش نامه ای خطاب به مراجع تقلید اقدام و از حمایت های آنان تقدیر کرده است.
مراجع عظام نیز در #پاسخ به نامه وی، مطالبی را در تأیید و تقدیر از او بیان نموده اند که در این سطح از مناسبات، امری عادی است و هرگز دلالت بر #تأیید_مطلق_عملکرد شخص نیست
آیات #مظاهری، #جوادی و #علوی_گرگانی با کیاستی مثال زدنی، در ابتدای نامه به لاریجانی نوشته اند «مرقومه شریف واصل شد» و به مخاطب چنین القاء فرموده اند که این تقدیرنامه در پاسخ به نامه لاریجانی نوشته شده و اینطور نیست که ایشان رأسا به نگارش چنین متنی مبادرت فرموده باشند
انتشار نامه های علما بدون تصریح به قرائن حالیه و مقالیه آن، و بدون هیچ اشاره ای به نامه اولیه لاریجانی، مصداق کامل #خدعه_رسانه_ای و #پنهان_کاری است.
تغییر آشکار پیام آیت الله علوی گرگانی و انتشار متن تحریف شده و تبدیل جمله شرطیه، به جمله خبریه هم مصداق اتمّ #تحریف است.
سوءاستفاده از مکتوبات علما توسط حامیان لاریجانی، امری خلاف حکمت، مصلحت و اخلاق است. زیرا مردم عزیز منتقد اقدامات غلط امثال آقای لاریجانی که منتج به وضع دشوار معیشتی فعلی شده را در مقابل مرجعیت و روحانیت قرار خواهد داد در حالیکه در تمام مراجع عظام و روحانیت مردم مدار، همواره در جلسات خصوصی و بعضا محافل عمومی، پیگیر مطالبات مردم بوده اند.
@bahanealiahmadimehr
هدایت شده از خط حزب الله
#سخن_هفته
با پهلو گرفتن #نفتکشهای_ایرانی در سواحل ونزوئلا #ادعای_توخالی مقامات کاخ سفید مشخص شد
📝#اقتدار در حیاط خلوت #آمریکا
🔶 گرچه در چند ماه گذشته، اتفاقات مهم متعددی رقم خورده، اما شاید بتوان گفت مهمترین #تصمیم ایران در ماههای اخیر، خبر این روزها، یعنی ارسال پنج #نفتکش به #ونزوئلا، برای انتقال #بنزین به این کشور است. مقامات آمریکایی، باز هم کمافیالسابق در واکنش به این موضوع، در ابتدا تصریح کردند که اقدام ایران، خلاف عرف #دیپلماتیک است و #آمریکا آن را بیجواب نمیگذارد و اجازهی چنین اقدامی را به ایران نخواهد داد! اما بعد که تصمیم راسخ و پیغام مقتدرانهی ایران، مبنی بر پاسخ سخت در صورت هرگونه تعرضی از سوی این کشور را دیدند، مانند همیشه پا پس کشیده و عقبنشینی کردند. «اقتدار» همیشه #مصونیتآور است!
🔻 به این ماجرا اما صرفا نباید از #جنبهی_اقتصادی و #منافع_مادی نگاه کرد، مهمتر از این، وجوه #استراتژیک و #راهبردی آنان است. همان که بسیاری از رسانهها و تحلیلگران برجستهی بینالمللی نیز به آن اذعان داشتهاند. خبرگزاری آسوشیتدپرس در گزارشی نوشت: «نفتکشهای حامل سوخت که از ایران عازم ونزوئلا شده است، #تحریمهای_آمریکا را درهم شکست.»
🔷 فیلیپ گانسون، تحلیلگر ارشد بینالمللی بحران در گفتگو با #بیبیسی: «ایران با ارسال کشتیها به ونزوئلا آمریکا را شرمسار کرد و به آن ضربه زد.» دیگر کارشناس این شبکه نیز گفت: «ایران با فرستادن کشتیهای نفتی خود به ونزوئلا این پیام را به جهان و آمریکا مخابره میکند که قادر است نفت بفروشد و آمریکا هم نمیتواند واکنشی نشان دهد.»
🔺 عبدالباری عطوان، سردبیر معروف روزنامه فرامنطقهای #رأی_الیوم نیز نوشت: «رسیدن نفتکشهای ایرانی به سواحل ونزوئلا به مثابه #سیلی دردناکی علیه دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا و استکبار آمریکایی به شمار میرود.» جوزف هومایر، تحلیلگر آمریکایی نیز گفت: ایران تهدید خود را از خلیج فارس به دریای کارائیب منتقل کرده و این موجب نگرانی فزایندهی آمریکا است.» این اتفاق از آن جهت مهم است که بدانیم اساسا منطقهی #آمریکای_لاتین و #دریای_کارائیب، از دیرباز تاکنون، حیاط خلوت ایالات متحده محسوب میشده و هیچ قدرت بینالمللی دیگری (حتی چین و روسیه)، وارد آن نشده است.
💢 همهی این موضوعات، مؤید آن است که گویا #دوران_جدیدی در حال شکلگیری در #منطقه و #جهان است. همان دورانی که رهبر انقلاب، در اولین دیدار بعد از شهادت #حاج_قاسم، و در واکنش به حملهی موشکی #سپاه به #عینالاسد به صراحت آن را اعلام کردند: «حالا یک سیلیای دیشب به اینها زده شد؛ این مسئلهی دیگری است. آنچه در مقام مقابله مهم است -این کارهای نظامیِ به این شکل، کفایت آن قضیّه را نمیکند- این است که بایستی #حضور_فسادبرانگیز آمریکا در این منطقه تمام بشود.» ۹۸/۱۰/۱۸ این دوران، حتما با #افول_ابرقدرتی ظاهری #ایالات_متحده همراه خواهد بود.
@Khattehezbollah
سلام
گاهی اوقات میشه با یه عرض تسلیت ۳۰ ثانیه ای به خانواده داغدار، تسلی شون داد. گاهی هم میشه با ۵ دقیقه وقت بیشتر گذاشتن خوشحال بلکه مدیون شون کرد.
نماز وحشت حدود ۵ دقیقه وقت میبره...
به اسم علی اصغر پسر قاسم
پدربزرگم...
@siaheha
إسمع و إفهم یا علی اصغر بن قاسم...
أ فهمت یا علی اصغر بن قاسم؟!
أ سمعت یا...؟!
اذا أتاک الملکان المقربان...
أ فهمت یا علی اص... علیرضا بن رسول؟!
أ سمعت یا علیرضا بن رسول؟!
گونه هایم خیس میشود...
خودم را گم میکنم تا پیدا شدنی که خودم را نزدیک ببینم، نزدیکتر از همیشه به لبه ی گور و همچنان از همین نزدیک ترین جا میشنوم: و لا تخف و لا تخزن...
و نمیدانم این حس غریب چیست که قلیان میکند از سر تا به پایم...
خدایا!
نکند من هم قرار است بمیرم؟! بله مسلم است که نه...
خدایا!
نکند یک درصد هم شده جوابت بله باشد؟!
خدایا! میبینم طاقتم طاق شده؛ من نمیتوانم!
من مرد این میدان نیستم؛ من... من...
خدایا میلرزم، زار میزنم، التماس میکنم، اصلا تو بگو چه کنم تا همان بکنم، ولی ... من نمیخواهم، نمیتوانم، آری نمیتوانم...
باور نمیکنم همه عمر را در آرزویی به سویت در تکاپو بوده باشم و تو مرا از رسیدنش منع کنی...
@siaheha
هدایت شده از سماح مرکز مشاوره اسلامی حوزه قم
✅حضرت آیتالله بهجت رضوان الله تعالی علیه:
📝 انسان در دنیا[نهایتا] به ده درصد خواستههای خود میرسد. کمتر کسی پیدا میشود که زندگی بر وفق مراد او باشد. هرگونه عیش و نوش دنیا با هزار تلخی و نیش همراه است. اگر کسی دنیا را اینگونه پذیرفت و شناخت، در برابر ناگواریها و بدیهای همسر و همسایه و… کمتر ناراحت میشود؛ زیرا از دنیا بیش از اینکه خانه بلاست، انتظار نخواهد داشت.
📗 در محضر بهجت، ج۲، ص۳۰۲
@MMHOZEHH
پدربزرگم میگفت در خیابان بودم که خبر رحلت امام را رادیو اعلام کرد. میگفت زمان زیادی نبرد که گوشه کنار خیابان پر شود از آدم هایی که روی زمین نشسته بودند و گریه میکردند.
میگفت:
- من هم نشستم. یعنی خواستم بایستم اما شکستم. بعضی داغ ها شکننده اند از آنهایی که هرچقدر هم سعی کنی محکم باشی و خم به ابرو نیاوری، نمیشود. حتی نمیشود دیگران را دلداری بدهی تا نکند بدخواهت فرصت پایکوبی پیدا کند اما نمیشود، آخرش تو هم باز مثل او می نشینی و زار میزنی.
وقتی اینها را میگفت که نه ولی بعد از شهادت حاج قاسم کمی فهمیدم حال و روز آن مردم بیچاره را. اینکه چطور یک خبر که شاید بارها در مورد دیگران شنیده ای، میتواند اینقدر سخت باشد و حس کنی که دیگر نمیتوانی حتی نفس بکشی.
الان چند ساعتی میشود که همه مبهوت اند، مبهوت از نبودن خمینی؛ همان پدیده انسانی پیچیده ...
@siaheha
سلام، از «اینجا» با شما صحبت میکنم؛ کمی آنطرف تر از «آنجا»!
میخواهم کمی برایتان وصف اینجا کنم و اینجائیان.
اینجا نه کسی اسم و نسب دارد و نه رنگ و ادا؛
اینجا همه صدایشان بلند است برای دویدن نه نشستن و ندیدن؛
اینجا کار میکنند ولو دیگرانی کام اش را قباله نام شان کنند؛
اینجا بوی خون می آید و خون خواهی؛ صدای تیر می آید و نجوای زنبورهای بی باک؛
اینجا همه اشک شان دم مشک شان است و جانشان کف دست؛
آرمان شان «و نرید أن من علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین» است و منتهای آرزوهایشان لقای یار؛
اینجا...
اینجا دقیقا عکس آنجاست!
راستی تا یادم نرفته نشان اینجا را هم بگویم؛ بعد از انقلاب، مستقیم، کوچه بهشتی و سلیمانی را که رد کنی میرسی میدان جهاد، «اینجا» را درست وسط میدان میتوانی ببینی؛ میدانی به وسعت جنگ حق علیه باطل...
اوایل فروردین ۱۳۹۹ - بحبوحه ی رزمایش کرونا
@siaheha
هدایت شده از سماح مرکز مشاوره اسلامی حوزه قم
🌷مشاوره پذیرش حوزه
👌ویژه داوطلبین ورودی سراسر کشور
🔹گفتگو با مشاوران حوزه علمیه
🌸 بدون پرداخت هزینه
🔸ساعات تماس : ۱۰ تا ۱۳ ، ۱۶ تا ۱۹
🌹شماره تماس: ۳۷۸۳۸۰۸۰-۰۲۵
@mmhozehh
هدایت شده از سماح مرکز مشاوره اسلامی حوزه قم
📍اگر شما یکی از آن خانوادههایی هستید که همه کارهای فرزند خود را بهعهده میگیرید به این امید که او درس بخواند و انسان موثری بشود خوب است بدانید رویه اشتباهی در پیش گرفتهاید.
#نوجوان باید بتواند همه کارهای شخصیاش را خودش انجام دهد وباید قادر باشد شرایط ارتقای فکری و توانمندی خود را نیز با #درس خواندن و #مطالعه و آموزش پدید آورد.
فرزندی که چنین #تربیت شود، میتواند در جامعه نیز با دیگران تعامل کند و در شبکهای از #ارتباطات موثر با جامعه خانواده و محیط کار قرار گیرد.
#نوجوان و #خانواده
مرکز مشاوره حوزه های علمیه
@MMHOZEHH
رضا زرگری به نقل از یکی از جانبازان ۷۰ درصد به نام رحیم شهبازی تعریف می کند که: « از امیدی پرسیدم: حاج محسن منتهای ارزویت چیست؟ گفت: شهادتی مثل شهادت حضرت علی اکبر با بدنی قطعه قطعه شده و در بیابان مانده. گفتم: اگر امثال شما فرماندهان شهید شوند، با آمدن پیکرشان به شهر، شور و حالی بر فضای پشت جبهه حاکم میشود که مردم برای اعزام و پیوستن به جبهه تهییج می شوند. امیدی پاسخ داد: آقای شهبازی، میدانی که من در این شهر کمی شناخته شده هستم، خوف آن را دارم که اگر جنازه من پس از شهادت به شهر برگردد، مردم زیادی در مراسم تشییع شرکت کنند. بعد می دانی چه اتفاقی می افتد؟ پرسیدم: چه اتفاقی؟ گفت: دل یک پدر شهید می گیرد و آه میکشد و می گوید: خدایا چرا پشت سر پیکر شهید من این همه جمعیت نبود. (مصاحبه با سردار رضا زرگری - به نقل از کتاب «آب هرگز نمی میرد»)
@siaheha
هدایت شده از بر پا
سیلی خوردم
🔻حدود هفده یا هجده سال پیش بود دوران خاتمی. اون زمان یه دانشجوی ساده مهندسی بودم توی دانشگاه صنعتی اصفهان. ایام دهه فجر بود. طبق معمول سوار اتوبوس داشتم از دانشگاه میآمدم خانه مان تهران. هم به خانواده سر بزنم هم در راه پیمایی تهران شرکت کنم.
🔻معمولا شب راه میافتادم و توی اتوبوس همانطور نشسته میخوابیدم. نیمه های شب بود که اتوبوس رسید نزدیک حرم امام و من خواب بودم. با ترمز اتوبوس از خواب بیدار شدم. گیج بودم. دیدم آقایی با لباس عادی و قیافه ای جوان و بدون ریش حدود چهل و چند ساله وارد اتوبوس شد. فکر کردم مسافر است و میخواد تا ترمینال با ما بیاید. صندلی های مسافران را نگاه میکرد و جلو میامد با خودم گفتم این چرا اینطور نگاه میکند همه را؟ دیوانه است مگر؟
🔻بی خیال چشمانم را بستم. آمد بالای سرم و بیدارم کرد. خیلی با اعتماد به نفس و حق به جانب پرسید، کی هستی؟ چه کاره ای ؟ کارت شناساییت؟ گفتم :شما؟ گفت جواب منو بده؟ گفتم شما کی هستی که سوال میکنی؟ از تعجب مردم و نگاهشان فهمیدم احتمالا مامور است و من متوجه نشدم.
🔻صدا زد سربازی آمد بالا. گفت این آقا را ببر پایین. پایین که آمدم گفت اتوبوس برود. اتوبوس رفت. بعد سیلی محکمی زد توی گوشم. گفت خوب حالا خودت را معرفی کن. گفتم به چه حقی میزنی؟ گفت نماینده قانونم. گفتم قانون به تو اجازه داده بدون معرفی دیگران را سوال جواب کنی؟ جواب نداد و رفت کمی دورتر.
🔻سربازی که آنجا بود گفت از این نترسیدی این طور جوابش را دادی؟ گفتم چرا باید بترسم؟ گفت این آدم عوضی است برو بگو ببخشدت. گفتم او باید معذرت بخواهد نه من.
🔻چند دقیقه بعد آمد و با لحنی آرامتر گفت چرا جوابم را ندادی. گفتم چون خودت را معرفی نکردی. اتوبوسی گرفت. گفت بیا سوار شو. نمیدانم چرا اما گفت ببخشید اشتباه کردم.
من اما میخواستم بایستم و بگویم باید سیلی بخوری. باید جلوی جمع ضایعت کنم. باید شخصیتت را بشکنم. باید جلوی این سرباز که از توی منسوب به قانون میترسد خاک شوی. اما به همین معذرت خواهی که کرد قناعت کردم و سوار اتوبوس شدم. کنار پنجره نشستم. دلم شکسته بود. فقط به خاطر یک سیلی که به نظر خودم بی دلیل خورده بودم.
🔻ناگهان چشمم به گنبد حرم امام افتاد. حال غریبی داشتم میخواستم به خاطر رفتار آن مامور از امام عذر بخواهم. نه که شکایت کنم عذر بخواهم.
🔻بارها این احساس برایم زنده شده. مثلا این چند روز وقتی دیدم آن مسوول متهم قوه قضاییه آن منسوب به قانون و نظام با افتخار میگوید رفقایی دارم که کل لواسان را به نامم میکنند. دلتان بسوزد، دوباره آن احساس برایم زنده شد. تحمل فقر آسان است اما تحمل ظلم و تحمل تحقیر سخت. احساس میکنم چشم مردم هنوز به حرم امام است و سرشان بر شانه های خسته این نظام است.
🔻 چقدر بی مروتند کسانی که ظلم را که میبینند فحش به «آقای جمهوری اسلامی» مظلوم میدهند. آری بی مروتند، اما خیلی هایشان مظلومند! شبیه آن زن مظلومی که در حکومت امیرالمومنین درد میکشید و از سر نادانی و جهل توهین به علی ع میکرد. علی ع که خادمیش را میکرد.
@ali_mahdiyan
هدایت شده از سید یاسر جبرائیلی
⚡️سیام خرداد ۱۳۶۰ بود.
درست هشت سال پیش از انتخابشان به رهبری. جلسه بررسی عدم کفایت سیاسی بنیصدر بود و تکلیف بنیصدر هم روشن بود. نه تنها محبوب و مورد اعتماد امام(ره) نبود، بلکه امام(ه) از فرماندهی کل قوا عزلش کرده بود. خود آیتالله خامنهای هم چهارده دلیل برای عدم کفایت سیاسیاش اقامه کرده بود. اما حین جلسه اتفاق عجیبی افتاد. در جلسه روز قبل نمایندگان، تهمتی به بنیصدر زده شده بود که واقعیت نداشت. کسی گفته بود شهادت رزمندگان کشور در جبهه هویزه نتیجه خیانت یا تعلل عمدی بنیصدر است. اما آیتالله خامنهای از نزدیک در جریان جزئیات این ماجرا بود. میدانست که بنیصدر در این قصه مقصر نیست و به او تهمت زده میشود. این بود که سکوت نکرد و با صراحت تمام از بنیصدر دفاع کرد: " وظیفه من است که بگویم آقایان، بنده روز پانزدهم دیماه در منطقه هویزه بودم... در هویزه که بچههای ما شهید شدند، من به طور قطع نفی نمیکنم، ولی به هیچ وجه از کسانی یک تعلل عمدی، سستی عمدی، خیانت، خدای نکرده، مشاهده نکردم. چون دیروز شنیده شد که عدهای میگفتند این کار کار آقای بنیصدر است؛ نه...این را من گناه بنیصدر نمیدانم".
به بنیصدری که تکلیفش معلوم بود، ظلم شده بود و اقتضای #عدالت بود که آیتالله خامنهای به حقیقت ماجرا شهادت دهد. ولایت، جامهای است که برازنده چنین عادلی است و حتما به کتمانکننده حقیقت نمیرسد.
از امیر مۆمنان على (علیه السلام ) پرسیدند: "من شر خلق الله بعد ابلیس و فرعون ...": بدترین خلق خدا بعد از ابلیس و فرعون ... كیست؟ امام در پاسخ فرمود: "العلماء اذا فسدوا، هم المظهرون للاباطیل ، الكاتمون للحقایق ، و فیهم قال الله عز و جل اولئك یلعنهم الله و یلعنهم اللاعنون ..." ؛ آنها دانشمندان فاسدند كه باطل را اظهار و حق را كتمان مىكنند و همانها هستند كه خداوند بزرگ درباره آنها فرموده: لعن خدا و لعن همه لعنت كنندگان بر آنها خواهد بود."
@syjebraily
هدایت شده از خط حزب الله
#درس_اخلاق
🔰 برای دستیابی به #مقاصد_دنیوی هم #تقویت_ایمان لازم است
🔺ما اگر بخواهیم در مقاصد دنیوى هم پیروز بشویم، بایستى ایمان خودمان را... تقویت کنیم.
🍀 #امیرالمؤمنین میفرماید من میخواهم مردم را به #بهشت برسانم؛ این وظیفهى ما است.
✅ نهى از منکر باید بکنیم، امر به معروف باید بکنیم، وسائل عمل #خیر و #حسنات را در کشور فراهم کنیم، #وسائل_شُرور و آفات را از دسترسها برداریم؛ این #وظائف_مسئولین حکومت است.
@Khattehezbollah
هدایت شده از نو+جوان
حرکت بر لبه دانش.mp3
3.31M
🎙 #شنیدنی | حرکت بر لبه دانش
🌍 پنجاه سال دیگر، #دنیا به کلی متحول خواهد شد...
📛 عقب بیفتیم ذلیل میشویم!
📻 #رادیونو
و+جوان؛ انرژی امید ابتکار
🌱 @Nojavan_Khamenei
4_6028479550512431467.pdf
646.5K
🌙 #اربعین_موسوی 🌙
🌖 آداب و مراقبات ماه ذی القعده و دهه اول ذی الحجه 🌔
📎 #استاد_فیاض_بخش
🌔🌔 خانه طلاب جوان 🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
وقتی عده ای دست به قلم میشوند، آدم یاد قلم بدستان پیشین می افتد؛ یاد نامه های بی سلام و والسلام، یاد نامه هایی که مثلا از زبان ملت نوشته میشدند ولی آتشی میشدند که زبانه میکشیدند به جان ملت...
#مردان_غبارنشین دوباره سر برآورده اند تا بر خرابه های خودساخته کاخ #کدخدا را بنا کنند؛
غباری در راه است؟!
@siaheha
سالها پیش بود. همان وقتها که کمی بهتر از این بودیم.
یادم می آید عشق شهید و شهادت ساعت ها می کشاندمان بیرون از شهر، جایی دور از همه هیاهوها؛ میکشاندمان مزار شهدا.
آن وقت ها هنوز مزار آراستگی کنونی را نداشت. خاک بود و سنگ. و آفتابی که اگر درختها اجازه میدادند گه گاهی توفیق نصیبش میشد تا بوسه ای بنشاند پائین سنگ قبر آخری سمت چپ؛ درست زیر آنجا که نوشته بود: «نام پدر: روح الله».
نمیدانم چه دنگ مان بود -تو هم نپرس- ولی شب ها آنجا حال و هوای دیگری برایمان داشت. بله میدانستیم شب قبرستان رفتن مکروه است ولی مگر مزار شهدا قبرستان بود؟!
نورافکن بزرگی که حدفاصل مزار شهدا و قبرستان نصب شده بود اینطرف را مثل روز روشن کرده بود و آن طرف را مثل... مثل... مثل نمیدانم چه تاریک!
من میترسیدم، همراهانم را نمیدانم! میترسیدم از خط نور عبور کنم و بزنم به دل قبرستان. شما بگویید آخر کیست که ساعت ۱ بامداد هوس کند برود وسط قبرستان مرده ها؟! باز اینطرف دلمان خوش بود با عده ای زنده طرفیم که جدای از همه اینا عند ربهم یرزقون هم هستند.
- میای یه بار بریم اون طرف ببینیم چع خبره؟!
صدای مصطفی بود. همیشه وقتی اینجوری صحبت میکرد باید میگفتم نه ولی مثل همیشه گفتم: بریم!
قدم قدم به نور افکن نزدیک می شدیم با هم ولی تنها، مثل وقتی بین شهدا بودیم.
هر گامی که پیش میرفتیم صدایی مبهم در گوشمان طنین اش را بیشتر میکرد. همه چی داشت خوب پیش می رفت به جز آن صدا. کمتر از یک دقیقه گذشته بود وقتی رسیدیم پای نورافکن؛ مرزی که دیگر نه به آن طرفش دید داشتیم و نه از آن خبر. و صدا حالا مقابل نورافکن به اوج خود رسیده بود. حدسش مثل باورش سخت نبود؛ صدا از آن طرف نورافکن به گوش میرسید.
ترس از پس شوخی های چند لحظه پیش مان، خود را بیرون کشیده بود و سر تا به پایمان را در بر میگرفت.
باورش برای خودمان هم سخت بود ولی بیش از یک ربع هر چه کردیم نه دل رفتن داشتیم و نه روی بازگشتن. هر چه این پا و آن پا کردیم ترس مان که نریخت، هیچ، تمام ابهت و تصویرمان از #من_خیالی داشت رنگ می باخت.
بالاخره هر جور بود؛ از خجالت همدیگر یا تکبر نفسمان خود را انداختیم آن طرف نورافکن.
آنطرف هیچ نبود مگر قبرهایی بی روح و آبسردکنی قدیمی که صدایش در آن موقعیت گوشخراش ترین صدایی بود که میتوانست باشد.
آن شب در پسخنده های از نور افکن گذشته، هر دو شکستیم. با آن همه ادعایمان شکستیم. شکستیم تا شاید دوباره این طرف نورافکن وصله شویم به گوشه نگاه شهدا...
@siaheha