eitaa logo
سياهه ها...
33 دنبال‌کننده
115 عکس
82 ویدیو
10 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
6.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚 تقریظ بر کتاب «» ♨️ با شوق و عطش، این کتاب شگفتی‌ساز را خواندم و چشم و دل را شستشو دادم... @siaheha
Hossein_Taheri_-_Az_Hale_Delam_Ki_Ba_Khabare_(128).mp3
4.56M
💢 از حال دلم کی با خبره ... @siaheha
⁉️ زوج های خوشبخت چه می‌کنند؟ 💠 پژوهش‌ها حاکی از آن است که اگر زوجین در هفته *فقط5ساعت* را صرف زندگی مشترکشان کنند روابط بهتری خواهند داشت. ✅کارهایی که زوج‌های می‌کنند را به شما توصیه می‌کنیم: 1️⃣ خداحافظی: ❤️ این زوج‌ها هر روز قبل از ، درباره کارهایی که قرار است در آن روز بکنند هماهنگی‌هایی را انجام می‌دهند. ( 2دقیقه در روز، 6 روز در هفته، جمعاً 12دقیقه). 2️⃣ تجدید دیدارها: 🧡 این زوج‌ها در پایان هر روز کاری یک گفتگوی و با هم دارند. در این فرصت آن‌ها می‌توانند روابط خود را عمیق‌تر سازند و از خستگی و دل مشغولی‌های هم آگاه شوند. ( 20دقیقه در روز، 6روز در هفته، جمعاً 2ساعت در هفته). 3️⃣ ابراز محبت: 💛 این زوج‌ها محبت خود را از طریق رفتارهایی همچون هم، و در مواقع مناسب ابراز می‌کنند. ( 5دقیقه در روز، 7روز در هفته، جمعاً 35دقیقه در هفته). 4️⃣ قرار هفتگی: 💙 این زوج‌ها یک دو نفره در فضایی خلوت و برای تازه کردن خود دارند. ( 2ساعت در هفته). 5️⃣ تحسین و قدردانی: 💜 این زوج‌ها هر روز حداقل 5بار و محبت صادقانه‌ای بین خود رد و بدل می‌کنند. ( 5دقیقه در روز، 7روز در هفته، و جمعاً 45دقیقه در هفته). ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌐 (مرکز مشاوره اسلامی حوزه علمیه) سایت | ایتا | کارگاه‌ها | آپارات
«تیک‌تاک‌ زندگی؛ بر اساس زندگی شهید یوسف کلاهدوز (قصه‌ی فرماندهان ۱۸)» 🌐 https://taaghche.com/book/37444 @siaheha
💢 لقب که بود؟ 🔸 فرمانده ای که صدام شخصا برای سرش جایزه تعیین کرد . وی فقط با هشت نفر کلاه سبز در دشت عباس کاری کرد که رادیو عراق اعلام کردکه یک لشکر از نیروهای ایرانی در دشت عباس مستقرشده است. 🔹 درسال 1335 وارد ارتش شد سریعا به نیروهای ویژه پیوست . فارغ التحصیل اولین دوره رنجری درایران بود . دوره سخت چتربازی و تکاوری را در کشور اسکاتلند گذراند. 🔸 دراسکاتلند در مسابقه نظامی بین تکاوران ارتشهای جهان اول شد وقدرت خود وایران رابه رخ کشورهای صاحب نام کشاند . 🔹 وی اولین کسی بود که در دفاع مقدس نیروهای عراقی را به اسارت گرفت ، او طی نامه ای به صدام حسین او رابه نبرد در دشت عباس فراخواند صدام یک لشکر به فرماندهی ژنرال عبدالحمید معروف به دشت عباس فرستاد عبدالحمید کسی بود که در اسکاتلند از این ایرانی شکست خورده و هفتم شده بود.پس ازنبردی نابرابر و طولانی عراقیها شکست خورده و او شخصا ژنرال عبدالحمید را به اسارت میگیرد. 🔸 درسال 62به فرماندهی قرارگاه حمزه وسپس فرماندهی لشکر 23 نیروهای ویژه منسوب میشود. بخاطر رشادتش درجنگ به او لقب "شیرصحرا " دادند. وی در عملیات قادر درمنطقه سرسول براثر اصابت ترکش توپ به شهادت رسید . زمان شهادت رادیو عراق باشادی مارش پیروزی پخش کرد. اینهاگوشه کوچکی از رشادت بزرگ مردی بودکه اکثریت ایرانیان او را نمی شناسند. 🔹 او سرلشکر شهید " " بود فرمانده شجاع نیروهای ویژه ایران ... @siaheha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫ لبخند تو را چند صباحی‌ست ندیدم یک بار دگر خانه‌ات آباد، با خنده ات خانه خرابم کن... @siaheha
💢 امام صادق(ع) به حسین بن نعیم فرمودند: 🔸 أَ تُحِبُّ إِخْوَانَكَ يَا حُسَيْنُ؟! قُلْتُ نَعَمْ 🔹 قَالَ تَنْفَعُ فُقَرَاءَهُمْ؟! قُلْتُ نَعَمْ 🔸 قَالَ أَمَا إِنَّهُ يَحِقُّ عَلَيْكَ أَنْ تُحِبَّ مَنْ يُحِبُّ اَللَّهُ أَمَا وَ اَللَّهِ لاَ تَنْفَعُ مِنْهُمْ أَحَداً حَتَّى تُحِبَّهُ. أَ تَدْعُوهُمْ إِلَى مَنْزِلِكَ؟! قُلْتُ نَعَمْ مَا آكُلُ إِلاَّ وَ مَعِيَ مِنْهُمُ اَلرَّجُلاَنِ وَ اَلثَّلاَثَةُ وَ اَلْأَقَلُّ وَ اَلْأَكْثَرُ 🔹 فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَمَا إِنَّ فَضْلَهُمْ عَلَيْكَ أَعْظَمُ مِنْ فَضْلِكَ عَلَيْهِمْ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أُطْعِمُهُمْ طَعَامِي وَ أُوطِئُهُمْ رَحْلِي وَ يَكُونُ فَضْلُهُمْ عَلَيَّ أَعْظَمَ؟! 🔸 قَالَ نَعَمْ إِنَّهُمْ إِذَا دَخَلُوا مَنْزِلَكَ دَخَلُوا بِمَغْفِرَتِكَ وَ مَغْفِرَةِ عِيَالِكَ وَ إِذَا خَرَجُوا مِنْ مَنْزِلِكَ خَرَجُوا بِذُنُوبِكَ وَ ذُنُوبِ عِيَالِكَ. منبع : الکافي ج ۲، ص ۲۰۱ @siaheha
سياهه ها...
💢 امام صادق(ع) به حسین بن نعیم فرمودند: 🔸 أَ تُحِبُّ إِخْوَانَكَ يَا حُسَيْنُ؟! قُلْتُ نَعَمْ 🔹 قَا
💢 امام صادق عليه السّلام به حسین بن نعیم فرمودند: 🔸 اى حسين برادرانت را دوست دارى‌؟ گفتم: آرى 🔹 فرمودند: به مستمندان شان سود رسانى‌؟ گفتم: آرى 🔸 فرمود: همانا بر تو لازم است كه دوست داشته باشى كسي را كه خدايش دوست دارد، همانا بخدا به هيچ يك از آنها سود نرسانى جز آنكه دوستش داشته باشى. آيا آنها را بمنزلت دعوت ميكنى‌؟ گفتم: آرى، غذا نميخورم مگر آنكه دو تن و سه تن يا كمتر و بيشتر از آنها همراهم باشند. 🔹 امام صادق عليه السّلام فرمود: همانا فضيلت آنها بر تو بيش از فضيلت تو بر آنهاست. عرض كردم: قربانت گردم غذاى خود را به آنها خورانم و آنها را روى فرشم نشانم و باز فضيلت آنها بر من بيشتر است‌؟! 🔸 فرمود: آرى هر گاه بمنزلت درآيند، همراه آمرزش تو و عيالت درآيند، و چون از منزلت بيرون روند با گناه تو و عيالت بيرون روند (گناه را از شما بزدايند). منبع: اصول کافی / ترجمه مصطفوی: ج ۳، ص۲۸۸ @siaheha
💢 زندگی ات رو نجات بده 🔸 مطالعه کتب مختلف، مشاوره های متعدد و حتی تجربه ؛ هیچکدوم به اندازه این کارگاه برام مفید و لذت بخش نبود. 🔹 اسم استاد حبشی رو دورادور شنیده بودم. مطالب شون اونقدر کاربردی و مبتلا به هست که انسان رو شگفت زده و مجابش کنه چندباره این فایل رو تماشا کنه. 🔸 سه ساعت کارگاه لذت بخش به دور از خستگی تقدیم شما 👇 yun.ir/djso5e 🔹 موضوع: همسران و مدیریت روابط در خانواده @siaheha
کاش جای دست، چشم هایت بسته بود ... @siaheha
💢 بخشی از خطبه فدکیه 🔰 خطاب به انصار و در تبیین علت رویگردانی آنها از اهل بیت(علیهم السلام) 🔆 أَلَا قَدْ أَرَی أَنْ قَدْ أَخْلَدْتُمْ إلَی الْخَفْضِ 🔅 آگاه باشید من چنین می بینم که شما رو به راحتی گذارده اید و شده اید. 🔆 وَ أَبْعَدْتُمْ مَنْ هُوَ أَحَقُّ بِالْبَسْطِ وَ الْقَبْضِ 🔅 کسی را که از همه برای زعامت و اداره امور مسلمین شایسته تر بود دور ساختید 🔆 قَدْ خَلَوْتُمْ بِالدَّعَةِ 🔅 و به و در گوشه خلوت تن دادید 🔆 وَ نَجَوتُمْ مِنَ الضِّیقِ بِالسِّعَةِ 🔅 و از فشار و تنگنای ها به وسعت روی آوردید. 📚ترجمه آیت الله مکارم @siaheha
هدایت شده از سياهه ها...
💢 نیمچه عاقلانه ♨️ تک نگاره های بعد او 🔸 دوست و آشنا، همه تبریک میگفتند. چند روزی میشد که روال همین بود. فرقی نمی‌کرد در کوچه باشیم یا خیابان، دیده شدن مساوی بود با شوخی، تبریک و تقاضای شیرینی. 🔹 دو روز اول خوب بود اما از روز سوم به بعد، همه چیز رنگ تکرار به خود گرفته بود. شوخی های تکراری، تعارفات معمولی و گه گاه خنده های زورکی! مخصوصا آنها که تبریک شان طمع چند دانه شیرینی خامه ای تر و تازه را طلب میکرد. 🔸 روز پنجم اما فرق میکرد. وسط های و هوی تبریک هایی که در مسجد جامع به سمتم هجوم می آورد، دستم را گرفت و آرام کشید تا بخزیم به کنجی. تن دادم؛ لااقل به امید رهایی از آنهمه روزمرگی. آن گوشه ی مسجد که رسیدیم، همانجا که مشرف بود به منبر و محراب، مقابلم ایستاد. لبخندی زد. ازدواجم را تبریک گفت؛ از همان همیشگی ها! من هم لبخند زدم؛ از همان زورکی ها! 🔹 لحظه ای سکوت و دوباره لبخند؛ لبخندی که مثل لبخندهای همیشگی نبود. چشم هایم را ریز نگاهی کرد. و با صدایی آرام گفت: - «تا امروز نمیفهمیدی، از امروز تازه میفهمی چه میگویند» نگاهش کردم، با دنیایی از ابهام. چشمانش برق میزد. با شعفی وصف ناپذیر از کشفی مهم ادامه داد: - تا حالا خیال فهم داشتی، فقط خیال. صبر کن. از امروز تازه میفهمی معنای روضه های همیشگی را 🔸 لبخند زدم؛ اما نه از همان زورکی ها! فقط لبخند زدم بی هیچ کلمه ای بیش. لبخند زدم تا بغضم مخفی شود. تا داد و بیداد نکنم. راست می‌گفت نزدیک فاطمیه بود؛ هر کجا میخواستم بروم، روضه روضه ی مادر بود و غریبی علی.ع. 🔹 خدایا این چه امتحان سختی است از این بنده ی ناچیز؟ فکرش هم دیوانه ام میکند؛ « دیده، همه ی آنچه کشیده را ...» @siaheha