11.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"والا پیامدار"
شعر کوتاه "والاپیامدار" از مشهورترین آثار سیاوش کسرایی(درگذشته ۱۹ بهمن ۷۴) است که در زمستان ۵۷ با صدای فرهاد مهراد منتشر شده است.
این آهنگ، از دریچهی پیوند شعر سیاسی و مذهبی در تاریخ ادبیات معاصر اهمیت دارد؛ نکتهای که بیش از همه محصول تاثیرپذیری شاعران آخر عصر پهلوی از فضای انقلابی جامعه است و نشانههای آن را در دیگر اشعار این سالها از جمله سرودههای نعمت میرزاده و طاهره صفارزاده و بسیاری از آثار نیماییسرایان شاخص جریان شعر مقاومت، میتوان دید.
هرچند شعر "والاپیامدار"، از نظر شاعرانگی، چون: حماسههای اجتماعی آرش و خون سیاوش و همچنین کوتاهشعرهای غنایی شاعر(شعر درخت و برخی دوبیتیها) درخشان نیست؛ ویژگیهای عام ایدئولوژیک و معناگرایی دیگر سرودههای سیاسی کسرایی را در آن آشکارا میتوان دید.
کمرنگی تخیل شاعرانه و اصرار بر معنامندی سیاسی در جایگاه مولفههای اصلی شعر چپ و استفاده از برشهای سطری و تنش در موسیقی (از زاویهی فرم)، از دیگر ویژگیهای این سروده است.
#شعر_سیاسی
#پیامبر
#موسیقی_نو
#شعر_معاصر
#شعر_مقاومت
#محمد_مرادی
@sibenaranjiadabiat
"شعر چریکی؛ به بهانهی زادروز خسرو گلسرخی"
هرچه به پایان دهۀ چهل نزدیک میشویم، شعر سیاسی و انقلابی رنگ و روی روشنتر و رونق بیشتر مییابد و در کنار شعر مقاومت با نگاه مذهبی که نمایندگان اصلی آن را در قالبهای نو، م.آزرم، طاهره صفارزاده و علی موسوی گرمارودی باید نامید، جریانی تأثیرگذار از شعر مقاومت و سیاسی با نام شعر چریکی شکل میگیرد.
شفیعی کدکنی، فروغ را در دفتر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد»، نخستین مبشر شعر چریکی میداند؛ ازنظر او سطرهای زیر را میتوان در حوزۀ شعر چریکی قرار داد:
حیاط خانۀ ما تنهاست / حیات خانۀ ما تنهاست / تمام روز / از پشت در صدای تکّهتکّهشدن میآید / و منفجرشدن / همسایههای ما همه در خاک باغچههاشان بهجای گل/خمپاره و مسلسل میکارند / همسایههای ما همه برروی حوضهای کاشیشان / سرپوش میگذارند / و حوضهای کاشی / بیآنکه خود بخواهند / انبارهای مخفی باروتند / و بچههای کوچۀ ما کیفهای مدرسهشان را / از بمبهای کوچک پرکردهاند / حیاط خانۀ ما گیج است.
از مقایسۀ این سطرها و اشعار شاعران شاخص چریکی میتوان نتیجه گرفت که واقعمداری، نزدیکی به زبان روزمره، استفاده از نمادهای چریکی چون خمپاره، مسلسل، بمب، اهمیت محتوا در مقایسه با شاعرانگی، تعهد اجتماعی، طول نسبی اشعار و... از ویژگیهای این دسته از اشعار فروغ است که به شعر شاعران چریکی نیز راه یافته است؛ بااینحال علاوهبر اشعار فروغ فرخزاد، شعر شاعران چریکی در درازمدت با جریان شعر سیاسی و اشعار شاعرانی چون احمد شاملو و سیاوش کسرایی و دیگران نیز ارتباطی تنگانگ دارد.
با وجود مشابهتهای موجود، شعر چریکی از جنبههای متعدد با اشعار اجتماعی و سیاسی دهههای پیشین متفاوت است؛ برخی از این تفاوتها عبارتند از:
1- «شعر چریکی، صریح خشن و آکنده از کلماتی چون خون و تفنگ و ستاره و زندان... بود، حال آنکه شعر سیاسی - اجتماعی پیشین، در پردۀ ایماواشاره و سرشار کلماتی چون صبح، فردا، لاله، آفتاب، ظلمت، زمستان،... بود.
2- شعر سیاسی - اجتماعی پیشین، طرف سخنش روشنفکران بود، حال آنکه طرف توجه شعر چریکی، قهرمانان، تودههای غایب مردم، سازمانها و یا احزاب بود.
3- در شعر سیاسی - اجتماعی پیشین، نمادهای پیروزی و امید، عناصری چون آفتاب و گلسرخ و باران و صبح،... بود، درحالیکه نمادهای شعر چریکی، مسلسل و رگبار و خون بود.»(تاریخ تحلیلی شعر نو، شمس لنگرودی)
با درنظرگرفتن این تفاوتها، میتوان شعر چریکی را جریانی متمایز با شعر سیاسی معرفی کرد. برایناساس اگر از شاعران سیاسی نیمۀ نخست دهۀ چهل درگذریم، دوران فراگیری شعر چریکی را باید ده سال پایانی حکومت پهلوی دانست. در این دوران علاوهبر وضعیت سیاسی و آرای منتقدان اجتماعی و ادبی که بر رشد جریان شعر چریکی تأثیر مستقیم گذاشته، سرآغاز رسمی شعر چریکی را باید در رویدادهای ادبی سال 1347 جستوجو کرد. در این سال انتشار مجموعۀ شعر «صدای میرا» از سعید سلطانپور، برگزاری شبهای شعر خوشه و رشد مفاهیم سیاسی اشعار باتوجه به نوع مخاطبان، استقبال از اشعار سیاسی و شعاری و نقد اشعار و سخنرانیهای متعدد این شبهای شعر و در کنار آن مرگ صمد بهرنگی عواملی مؤثر در شکلگیری جریان شعر مبارزهمحور بود.
"کتاب نیما و پیروانش، محمد مرادی"
#خسرو_گلسرخی
#شعر_معاصر
#شعر_چریکی
#شعر_سیاسی
(پرویزن: اشعار، نقدها و یادداشتهای محمد مرادی)
https://eitaa.com/mmparvizan