هدایت شده از پرویزن
"از حَسن تا محتشم/ بخش اول"
شاعران بزرگ فارسی همواره بر دوش سخنورانِ پیش از خود ایستادهاند و اشعار درخشان، بخشی از نور خود را از کهکشان سرودههای پیشین اقتباس کردهاند.
در تاریخ شعر عاشورایی، هیچ شعری شهرت و فراگیری ترکیببند محتشم کاشانی را نیافته، رواجی گسترده در تکیهها و کتیبهها و عزاداریها، که از این منظر کمتر شعری را میتوان با آن مقایسه کرد.
تخیلِ رها، سوزمندی و احساس پر شور، ساختار و آهنگ مناسب، استفاده از ارکان روایت چون: گفتگو و سوال و قابلیت همذات پنداری و تنوع ساحتها و در کنار آن زبان و بیان مناسب، همه به فراگیری این شعر در زبان فارسی کمک کرده است. اما آنچه باید در نظر گرفت، سیر تطور شعر عاشورایی فارسی و جایگاه آن در فراهم کردن امکان ظهور این شعر درخشان است.
بیهیچ تردیدی، محتشم قبل از خلق این مرثیه، خواسته و ناخواسته به برخی آثار پیشین یا همزمان خود نظر داشته و از آن سرودهها و تجربهها بهره برده است. به همین دلیل در زیر به چند شاعر تاثیرگذار بر او در مسیر آفرینش مرثیهی مشهورش اشاره خواهد شد.
۱_ حسن کاشی (زنده تا ۷۳۸) از شاخصترین شاعران شیعی است که بر تحولات شعر شیعی ایران اثر گذاشته است. او حدود ۲۵۰ سال پیش از محتشم زیسته و اغلب شاعران شیعی سدههای هشتم تا دهم از سبک و سخن او بهره بردهاند.
انتساب او به کاشان (چون محتشم) سبب شده که مرثیهسرای کاشانی بارها به دیوان او نظر افکنده باشد؛ چنانکه خود سروده است:
فصیحبلبل خوشلهجه کاشیِ مداح
که بود روضهی آمل ازو ریاض ارم
محتشم، ترکیببند هفتبخشی حسن کاشی را در ستایش امیرمومنان با رعایت وزن و ردیف و قافیه در تمام بخشها و حتی شباهت بیت ترجیع، پاسخ گفته است.(بنگرید به مقدمهی دیوان حسن کاشی ص ۳۸ به تصحیح عباس رستاخیر)
مصرع اول شعر حسن:
السلام ای سایهات خورشید ربالعالمین
مصرع اول شعر محتشم:
السلام ای عالم اسرار رب العالمین
اما آنچه در این مقال باید به آن اشاره کرد، تاثیر احتمالی تنها قصیدهی عاشورایی موجود در دیوان حسن بر بند اول ترکیببند محتشم است؛ چنانکه هر دو در یک وزن و یک ردیف و قافیه سروده شده است.
حسن:
ای دل کنون که عاشر ماه محرم است
شادی مکن که نوبت شادیت در غم است (دیوان ۷۴)
محتشم:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟ (دیوان ۲۸۰)
شباهت تصویری شعر محتشم با مرثیهی حسن زیاد نیست؛ اما بعید نیست در مرثیهی خود به برخی ابیات شعر شاعر همشهریاش نظر افکنده باشد؛ مثلا در بیتهای:
گردون کبودجامه شد و مه سیاهپوش
یعنی که روز مقتل خورشید اعظم است
...ای روح قدس! بر سر خاک رسول شو
آن کز شرف خلاصهی اولاد آدم است
که یادآور ابیات دوم و هفتم بند نخست شعر محتسم است.
ادامه دارد...
#شعر_عاشورایی
#حسن_کاشی
#محتشم
http://eitaa.com/honarnameqom
هدایت شده از پرویزن
"از حسن تا محتشم/ بخش دوم"
۲_ بابا فغانی شیرازی (ف۹۲۵) از دیگر شاعران پیش از محتشم است که شاعر کاشان احتمالا در مرثیه و حتی در غزلهایش از او تاثیر پذیرفته است.
نخستین شباهتهای شعر محتشم به اثر عاشورایی بابا، یکی انتخاب قالب ترکیببند و دیگر گزینش وزن مشهور "مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن" برای مرثیهی عاشورایی است.
بند اول ترکیببند شاعر شیرازی به مطلع زیر است:
روز قیامت است صباح عشور تو
ای تا صباح روز قیامت ظهور تو
دیوان
چنانکه در شعر حسن کاشی و بابا و پس از آن دو در سرودهی دیگر شاعران نیز دیده میشود؛ تکیهی این شاعران در مرثیههاشان بر روز عاشوراست؛ حال آنکه با رسمیت یافتن مذهب تشیع در ایرانِ قرن ده و رواج مراسم و آیینهای دههی اول محرم، زمینهی توجه به مجموع ماه محرم در مرثیههای اواخر و پس از این قرن فراهم شده است.
از دیگر شباهتهای شعر محتشم و بابا، لحن روایی مشابه و توجه به برخی شباهتهای لفظی است؛ برای مثال بابافغانی در بند دوم مرثیهاش کربلا را در جایگاه ردیف انتخاب کرده است:
هر گل که بر دمید ز هامون کربلا
دارد نشان تازهی مدفون کربلا
که قاعدتا الگوی بند دوم شعر محتشم بوده است:
کشتی شکست خوردهی طوفان کربلا
در خاک و خون تپیدهی میدان کربلا
۳_ اهلی شیرازی (۸۵۸_ ۹۴۰) دیگر شاعر شاخص شیعی در اوایل قرن دهم است که اشعارش بر محتشم تاثیر گذاشته است. جدا از ترکیببند ۱۲ امام او در بحر رمل، بیشتر قصاید عاشورایی او در وزن مرثیهی محتشم است که پیشِ چشم شاعر کاشان بوده است.
شوری که او در مرثیهی حسینیاش بیان میکند، بیشباهت به شورش شعر محتشم نیست؛ او همچنین از سوال در آغاز مرثیهاش استفاده کرده همان شگردی که به شعر محتشم نیز راه یافته است:
آمد عشور و در همه ماتم گرفته است
آه این چه ماتم است که عالم گرفته است؟
...
تنها نه در میانهی ما شور این عزاست
کاین شور در زمین و زمان هم گرفته است
دیوان
بند دوم مرثیهی محتشم نیز بیشباهت به این قصیدهی عاشورایی اهلی نیست:
این نقد دل نثار شهیدان کربلا
چون خاک رهگذار شهیدان کربلا
اهلی در قصیدهای دیگر هم این گونه مرثیهسرای امام حسین(ع) شده است:
واحسرتا که دیده ز حیرت پر آب شد
در ماتم حسین علی دل کباب شد
که این مرثیه در وزن و ردیف و قافیه، احتمالا الگوی بند ۱۱ شعر محتشم بوده است:
خاموش محتشم که دل سنگ آب شد
بنیاد صبر و خانهی طاقت خراب شد
نکتهی مهم اینکه اهلی در اغلب مراثیاش از وزن "مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن" استفاده کرده؛ ویژگیای که موید تثبیت این وزن پیش از محتشم برای مرثیههای عاشورایی است. چون قصایدی دیگر با مطلعهای زیر:
آمد عشور و خاطرم افکار کرده است
درد حسین در دل ما کار کرده است
و
چرخ از شفق نه صاعقه در خرمنش گرفت
خون حسین تازه شد و دامنش گرفت
نکتهی مهم در بیت اخیر، اشاره به نقش چرخ و حادثهی عاشورا در ادبیات شیعی است؛ مضمونی که در شعر محتشم پررنگی ویژهای یافته است.
۴_ وحشی بافقی: آخرین شاعر مورد بحث، وحشی بافقی(ف۹۹۱) است. او شاعر همعصر محتشم است و به صورت دقیق نمیتوان گفت که ترکیببند او مقدم بر محتشم است یا شعر محتشم؟ اما آنچه از بررسی ششبند او بر میآید شباهتهایی است که موید رواجیافتن الگویی برای سرودن مرثیههای عاشورایی در نیمهی دوم سدهی دهم است. این اشتراکات را از همان بند نخست شعر وحشی میتوان دید:
روزی است اینکه حادثه کوس بلا زده است
کوس بلا به معرکهی کربلا زده است
روزی است اینکه دست ستم، تیشهی جفا
بر پای گلبن چمن مصطفا زده است
(دیوان ص ۲۱۸)
که نشاندهندهی ورود عنصر واژههای تکراری آغازین به مرثیههای عاشورایی است.
استفاده از روایت و بهرهگیری از سیر داستانی برای بندها، خطاب، ورود روحالقدس و حضرت رسول و دیگر پنجتن به گفتگوها، تعداد ابیات یکسان برای هربند، از دیگر ویژگیهای مشترک این مرثیه با سرودهی محتشم است.
#محمد_مرادی
#شعر_عاشورایی
#شعر_شیعی
#بابا_فغانی
#وحشی_بافقی
#اهلی_شیرازی
#محتشم
https://eitaa.com/mmparvizan
"شعر عاشورایی/ ۱"
دربارهی شعر عاشورایی و ادوار آن پژوهشهایی متعدد انجام شده است. طبق روایتهایی، ادبیات عاشورایی حتی پیش از زمان شهادت حضرت اباعبدالله شکل گرفته و نشانههای آن را در لالاییهای منسوب به حضرت فاطمه(س) و همچنین پیشبینیهای مربوط به حادثه از زبان حضرت رسول(ص) و امام علی(ع) که درود و صلوات خداوند بر آنان باد، میتوان دید. نشانههای این دست روایات و نقلها در بسیاری از کتب حدیثی اهل سنت و شیعه، مربوط به سدههای سوم به بعد قابل رصد است. ( بنگرید به کاملالزیارات ابنقولویه قمی؛ المعجمالکبیر سلیمان الطبرانی و المستدرک علیالصحیحین ابیعبدالله حاکم نیسابوری؛ تاریخ دمشق ابن عساکر و ...) اما آنچه در ادبیات عرب بهعنوان شعر عاشورایی مطرح است، جدا از سخنان منسوب به امام و رجزهای شهدای کربلا چون: حضرت اباالفضل(ع)، حرّ بن یزید ریاحی و دیگر یاران، اشعاری است که پس از واقعهی عاشورا و با موضوعهایی نظیر مرثیهی شهدا، دفاع از خاندان رسول(ص) و تلمیح یا روایت این حادثهی بزرگ سروده شده است.
بیشک سوگسرودههای بازماندگان کربلا نقشی تعیینکننده در رواج این جریان داشته و از آن میان جلسات شعرخوانی در محضر حضرت سکینه سلام الله علیها و دیگر بزرگان این خاندان شریف، اهمیتی بسزا داشته است.
پس از آن و در طول تاریخ ادب عربی، بسیاری از شاعرانِ عمدتا شیعی، اشعاری شکوهمند در این حوزه سرودهاند که از آن میان میتوان به دعبل خزاعی و شریف رضی اشاره کرد.
در ادبیات فارسی، بهمرور و با رواج شعر فارسی، از سدهی چهارم زمینههای توجه به عاشورا و ذکر امام حسین(ع) در اشعار فراهم شده؛ بهطوری که در دوران سامانیان، از میان شخصیتهای دینی، پس از امام علی(ع) و حضرت رسول(ص)، بیشترین ابیات را در مرثیهی آن حضرت میتوان دید؛ البته اغلب این اشارات و ابیات مدیون کسایی و مقتل منظوم اوست که در مجالی دیگر به آن میپردازیم.
بر اساس اشعار باقی مانده، کسایی اقدم شاعران عاشورایی با تعریف خاص آن است؛ هرچند بعید نیست بسیاری از اشعار شیعی و منقبتی این دوره از بین رفته باشد؛ چنانکه ناصرخسرو در مقام منقبتگویی، خود را با رودکی مقایسه کرده؛ حال که چندان نشانهای از شعر منقبتی رودکی در دست نیست:
خود را ز بهر مدحت آل رسول
گه رودکی و گاهی حسّان کنم
دیوان ناصرخسرو
به هر وجه بر اساس ابیات موجود، حتی پیش یا همزمان با کسایی در شعر دیگر شاعران فارسی نیز به امام حسین(ع) اشاره شده، چنانکه حکیم میسری در مقدمهی دانشنامه که بین سالهای 367تا370 سروده، پس از رسول و علی بر حسنین علیهمالسلام درود میفرستد:
پس آن گه بر حسین و بر حسن بر
به فرزندان ایشان تن به تن بر
دانشنامهی میسری
دقیقی مقتول به 370 نیز در تغزل قصیدهی 55 بیتیاش و در توصیف معشوق، به سوگواری حضرت زهرا(س) بر امام حسین(ع) تلمیح کرده است:
چنانچون من بر او گریم نگریید
ابر شبیر زهرا روز محشر
دیوان دقیقی
البته برخی پژوهشگران این بیت و چند بیت دیگر شیعی در این قصیده را در شعر دقیقی متاخر میدانند؛ هرچند فارغ از مباحث نسخهشناسانه، از منظر سبکی میتوان این شعر را متعلق به سدهی چهارم دانست...
ادامه دارد.
#شعر_آیینی
#شعر_شیعی
#شعر_عاشورایی
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/sibenaranjiadabiat
https://eitaa.com/mmparvizan
"شعر عاشورایی/ ۱"
دربارهی شعر عاشورایی و ادوار آن پژوهشهایی متعدد انجام شده است. طبق روایتهایی، ادبیات عاشورایی حتی پیش از زمان شهادت حضرت اباعبدالله شکل گرفته و نشانههای آن را در لالاییهای منسوب به حضرت فاطمه(س) و همچنین پیشبینیهای مربوط به حادثه از زبان حضرت رسول(ص) و امام علی(ع) که درود و صلوات خداوند بر آنان باد، میتوان دید. نشانههای این دست روایات و نقلها در بسیاری از کتب حدیثی اهل سنت و شیعه، مربوط به سدههای سوم به بعد قابل رصد است. ( بنگرید به کاملالزیارات ابنقولویه قمی؛ المعجمالکبیر سلیمان الطبرانی و المستدرک علیالصحیحین ابیعبدالله حاکم نیسابوری؛ تاریخ دمشق ابن عساکر و ...) اما آنچه در ادبیات عرب بهعنوان شعر عاشورایی مطرح است، جدا از سخنان منسوب به امام و رجزهای شهدای کربلا چون: حضرت اباالفضل(ع)، حرّ بن یزید ریاحی و دیگر یاران، اشعاری است که پس از واقعهی عاشورا و با موضوعهایی نظیر مرثیهی شهدا، دفاع از خاندان رسول(ص) و تلمیح یا روایت این حادثهی بزرگ سروده شده است.
بیشک سوگسرودههای بازماندگان کربلا نقشی تعیینکننده در رواج این جریان داشته و از آن میان جلسات شعرخوانی در محضر حضرت سکینه سلام الله علیها و دیگر بزرگان این خاندان شریف، اهمیتی بسزا داشته است.
پس از آن و در طول تاریخ ادب عربی، بسیاری از شاعرانِ عمدتا شیعی، اشعاری شکوهمند در این حوزه سرودهاند که از آن میان میتوان به دعبل خزاعی و شریف رضی اشاره کرد.
در ادبیات فارسی، بهمرور و با رواج شعر فارسی، از سدهی چهارم زمینههای توجه به عاشورا و ذکر امام حسین(ع) در اشعار فراهم شده؛ بهطوری که در دوران سامانیان، از میان شخصیتهای دینی، پس از امام علی(ع) و حضرت رسول(ص)، بیشترین ابیات را در مرثیهی آن حضرت میتوان دید؛ البته اغلب این اشارات و ابیات مدیون کسایی و مقتل منظوم اوست که در مجالی دیگر به آن میپردازیم.
بر اساس اشعار باقی مانده، کسایی اقدم شاعران عاشورایی با تعریف خاص آن است؛ هرچند بعید نیست بسیاری از اشعار شیعی و منقبتی این دوره از بین رفته باشد؛ چنانکه ناصرخسرو در مقام منقبتگویی، خود را با رودکی مقایسه کرده؛ حال که چندان نشانهای از شعر منقبتی رودکی در دست نیست:
خود را ز بهر مدحت آل رسول
گه رودکی و گاهی حسّان کنم
دیوان ناصرخسرو
به هر وجه بر اساس ابیات موجود، حتی پیش یا همزمان با کسایی در شعر دیگر شاعران فارسی نیز به امام حسین(ع) اشاره شده، چنانکه حکیم میسری در مقدمهی دانشنامه که بین سالهای 367تا370 سروده، پس از رسول و علی بر حسنین علیهمالسلام درود میفرستد:
پس آن گه بر حسین و بر حسن بر
به فرزندان ایشان تن به تن بر
دانشنامهی میسری
دقیقی مقتول به 370 نیز در تغزل قصیدهی 55 بیتیاش و در توصیف معشوق، به سوگواری حضرت زهرا(س) بر امام حسین(ع) تلمیح کرده است:
چنانچون من بر او گریم نگریید
ابر شبیر زهرا روز محشر
دیوان دقیقی
البته برخی پژوهشگران این بیت و چند بیت دیگر شیعی در این قصیده را در شعر دقیقی متاخر میدانند؛ هرچند فارغ از مباحث نسخهشناسانه، از منظر سبکی میتوان این شعر را متعلق به سدهی چهارم دانست...
ادامه دارد.
#شعر_آیینی
#شعر_شیعی
#شعر_عاشورایی
دکتر محمد مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
"شعر_عاشورایی /4"
در تاریخچهی شعر عاشورایی فارسی، بهویژه از میانهی سدهی پنجم، اشعاری دیده میشود که عمدتا در قالبهای کوتاه سروده شده و در آنها به واقعهی عاشورا نیز اشاره شده است.
هرچند از منظر نسخهشناسی و سبکی، قاعدتا این اشعار متعلق به سدههای بعد است، جزوی از کارنامهی شعر عاشورایی محسوب میشود. اهمیتِ دیگر این اشعار، در پیوند آشکار آنها با ادبیات عامه و فرهنگ محلی است و از این منظر، در مقایسه با اشعار شاعران دیگر، از منظر سنتهای محلی سوگ عاشورایی اهمیت دارد.
از این دست ابیات متعلق به سدهی پنجم، یکی رباعیای است منسوب به ابوسعید ابوالخیر که سعید نفیسی، به استناد مآخذ متاخر آن را در مجموعه اشعار شیخ گنجانده است:
ای باد به خاک مصطفایت سوگند
باران به علی مرتضایت سوگند
افتاده به گریه خلق، بس کن بس کن
دریا، به شهید کربلایت سوگند
سخنان منظوم ابوسعید
بسیار محتمل است که این بیان ساده و نوع ردیف، متعلق به زمان حیات بوسعید(ف440) نباشد؛ با این حال این شعر بر اساس متون موجود(تا آنجا که دیدهام) تنها به ابوسعید نسبت داده شده است. البته باید به این نکته اشاره کرد که تا سدهی ششم، سوگند خوردن به بزرگان شیعی در شعر فارسی، چندان معمول نبوده و جز ابیات ابوسعید و همچنین ابیاتی از باباطاهر و غضایری، این نوع سوگندها را در شعر شیعی متقدم نمیتوان دید. در قطعهای دیگر از ابوسعید نیز توسل جستن به امام حسین(ع) در کنار دیگر امامان علیهمالسلام، نمود دارد.
از دیگر شاعران این دوران، در دوبیتیهای منسوب به باباطاهر(زنده تا حدود 450) نیز چندبار به حادثهی عاشورا اشاره شده است:
عاشق اون بی که دایم در بلا بی
ایوب آسا به کرمون مبتلا بی
حسن آسا بنوشه کاسه ی زهر
حسین آسا شهید کربلا بی
یا:
در این ویرانه جز دلخون ندیدم
نه دل گویی که دشت کربلا بی
البته ابیات عاشورایی منسوب به باباطاهر در نسخههای قدیمی اشعارش دیده نمیشود و بعید نیست از اشعار دیگر شاعران بومی به آثار او راه یافته باشد. با این حال باتوجه به محدودهی زندگی بابا و تاثیر حکومت آل بویه بر فرهنگ و مذهب آن دیار و همچنین پیشینهی مذهبی آن منطقه، گرایش شیعی باباطاهر کاملا محتمل به نظر میرسد.
#شعر_شیعی
#شعر_عاشورایی
#بابا_طاهر
#ابوسعید
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
"شعر_عاشورایی/۵"
در میان شاعران قرن پنجم، شعر ناصر خسرو(۳۹۴_۴۸۱)قلمروی مجزا و متمایز با دیگر شاعران دارد. در اشعار این شاعر اسماعیلی، بسیاری از شخصیتهای شیعی حضور پررنگ دارند و حکیم در دفاع از باورهای خود به آنان توسل جسته است.
در اشعار ناصرخسرو، ستایش امام علی(ع) و فضایل ایشان، بیش از دیگر بزرگان(حتی حضرت رسول ص) نمود دارد؛ با این حال ابیاتی در ستایش دیگر امامان نخستین شیعه هم، در اشعار او دیده می شود.
ناصرخسرو در دیوانش، به سبک شاعران سامانی از القاب شبر و شبیر برای امام حسن(ع) و امام حسین(ع) استفاده کرده است(صفحههای 94، 200، 133و 308 دیوان)؛ چنانکه در جدال با ناصبیان و در دفاع از حقانیت امام علی(ع) و فرزندانش میسراید:
ای ناصبی اگر تو مقری بدین سخن
حیدر امام توست و شبر وآن گهی شبیر
او امام حسین(ع) را از بازخواستکنندگان روز قیامت دربارهی عهد روز غدیر میداند(ص 402) و ایشان را یادگار رسول(ص) میخواند:
حسین و حسن یادگار رسول
نبودند جز یادگار علی
در اشارات موجود در دیوان ناصرخسرو به شهادت امام حسین(ع) و ریشههای قتل آن حضرت اشاره شده است:
ور یار رسول است کشندهی پسر او
پس هیچ مرو را نه عدو بود و نه کافر
همچنین در شکایت از روزگار، به ماجرای شهادت آن حضرت اشاره میکند:
هیچ شنیدی که به آل رسول
رنج و بلا چند رسید از دهاش؟
دفتر پیش آر و بخوان حال آنک
شهره از او شد به جهان کربلاش
حکیم همچنین به شیوهی زیارت عاشورا، بر قاتلان سیدالشهدا لعنت می فرستد:
لعنت کنم بر آن بت، کاو کرد و شیعت او
حلق حسین تشنه در خون خضاب و رنگین
اما بیشک از زیباترین ابیات عاشورایی ناصرخسرو، بیت زیر است که در قصیدهی ۹۷ دیوان و در خلال شکایت او از ستم روزگار درج شده است و نشاندهندهی اندوه همیشگیاش از شهادت حضرت اباعبدالله(ع) است. اندوهی که با هیچ معجون و دارویی بر طرف نمیشود:
من که ز خون حسین پر غم و دردم
شاد چگونه کنند خون رزانم؟
#شعر_شیعی
#شعر_عاشورایی
#ناصر_خسرو
#محمد_مرادی
@mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"سفینه الجامعه و کهنترین ابیات فارسی در سوگ قاسمبنالحسن(ع) و علیاکبر(ع)"
پیش ازین اشاره شد که قدیمترین مقتل منظوم فارسی دربارهی امام حسین(ع)، قصیدهی کسایی مروزی(ف. پس از ۳۹۱) است. در فاصلهی اشعار کسایی تا ابیات مقتلی موجود در حدیقهی سنایی، مهمترین اثر از منظر مقتلسرایی، بیش از چهل بیت پراکنده در جلد دوم از کتاب سفینه الجامعه لانواع العلوم، نوشتهی دانشمند زیدی خراسان حاکم جشمی است که در دههی اخیر پژوهشگرانی چون حسن انصاری و رسول جعفریان، نخست بر اساس نسخهی یمن و دوم با تکیه بر تصحیح سال ۲۰۲۴ بیروت، به اهمیت آن در ادبیات عاشورایی اشاره کردهاند. (ر.ک. https://ansari.kateban.com/post/1943)
با توجه به زمان زندگی نویسندهی کتاب ابوسعد محسن بن محمد کرامه بیهقی بَروقَنی معروف به حاکم جِشُمی یا چِشُمی (۴۱۳ تا ۴۹۴)، این ابیات باید در حدود میانهی قرن پنجم در خراسان رایج بوده باشد؛ چنانکه گویا در مناسک عزاداری آن دیار استفاده میشده است.
هرچند شاعر این ابیات چون بسیاری دیگر از اشعار کتاب، مشخص نیست؛ از منظر سبکی با منظومهی علینامه، شباهتهایی دارد؛ نکتهای که موید رواج منظومهسرایی شیعی در این دوره، بهویژه در خراسان و مراکزی چون طوس و بیهق بوده است.
کتاب سفینهی جامعه، دانشنامهای تاریخی است که به زبان عربی نوشته شده و در خلال آن ابیاتی عمدتا عربی درج شده؛ با اینحال در جلدهای دوم و چهارم تعدادی ابیات پراکندهی فارسی شامل مثنوی و قطعه و رباعی و... ثبت شده که از منظر مطالعات تاریخ ادبی و انواع شعر اهمیت دارد.
در جزء ثانی، ذیل باب " فی ذکر اهل بیت و علی علیهمالسلام"، در خلال روایت حوادث عاشورا(حدیث واقعه)، ابیاتی در بحر متقارب و بهشیوهی شاهنامه در مقتل ذکر شده (ج۲، صفحات ۴۵۵ تا ۴۷۰) که بیش از همه توصیفگر شهادت یاران امام(ع) تا گذار حضرت زینب(س) بر قتلگاه است. در ادامه ابیاتی از دو فقرهی مقتل، بر اساس تصحیح بیروت روایت شده است.
۱_ در شهادت حضرت قاسم:
چو از رزمگه گرد بنشست باز
به نزدیک قاسم شد آن سرفراز
برو زار بگریست چندی امام
بنالید بر وی علیهالسلام
همی گفت با دیده گریان زغم
مقدمترین عزیزان عمّ
به عمّ تو بُد سخت دشوار کار
که بیند تورا کشتهی روزگار...
ص ۴۵۸
۲_ در شهادت حضرت علی اکبر(ع):
امام جهان چون چنان دید پور
بجوشید مرد صبور وقور
بپالود بر رخ عقیق یمن
بر آن نازنین، سرفراز زمن
بنالید بر وی پدر زارزار
همیگفت با کشتهی کارزار
عزیزا کریما کیا سرورا
روانا جوانا کرمپرورا...
ص ۴۶۱
#مقتل_سرایی
#شعر_عاشورایی
#سفینه_الجامعه
#حاکم_نیشابوری
...
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"سفینه الجامعه و کهنترین ابیات فارسی در سوگ قاسمبنالحسن(ع) و علیاکبر(ع)"
پیش ازین اشاره شد که قدیمترین مقتل منظوم فارسی دربارهی امام حسین(ع)، قصیدهی کسایی مروزی(ف. پس از ۳۹۱) است. در فاصلهی اشعار کسایی تا ابیات مقتلی موجود در حدیقهی سنایی، مهمترین اثر از منظر مقتلسرایی، بیش از چهل بیت پراکنده در جلد دوم از کتاب سفینه الجامعه لانواع العلوم، نوشتهی دانشمند زیدی خراسان حاکم جشمی است که در دههی اخیر پژوهشگرانی چون حسن انصاری و رسول جعفریان، نخست بر اساس نسخهی یمن و دوم با تکیه بر تصحیح سال ۲۰۲۴ بیروت، به اهمیت آن در ادبیات عاشورایی اشاره کردهاند. (ر.ک. https://ansari.kateban.com/post/1943)
با توجه به زمان زندگی نویسندهی کتاب ابوسعد محسن بن محمد کرامه بیهقی بَروقَنی معروف به حاکم جِشُمی یا چِشُمی (۴۱۳ تا ۴۹۴)، این ابیات باید در حدود میانهی قرن پنجم در خراسان رایج بوده باشد؛ چنانکه گویا در مناسک عزاداری آن دیار استفاده میشده است.
هرچند شاعر این ابیات چون بسیاری دیگر از اشعار کتاب، مشخص نیست؛ از منظر سبکی با منظومهی علینامه، شباهتهایی دارد؛ نکتهای که موید رواج منظومهسرایی شیعی در این دوره، بهویژه در خراسان و مراکزی چون طوس و بیهق بوده است.
کتاب سفینهی جامعه، دانشنامهای تاریخی است که به زبان عربی نوشته شده و در خلال آن ابیاتی عمدتا عربی درج شده؛ با اینحال در جلدهای دوم و چهارم تعدادی ابیات پراکندهی فارسی شامل مثنوی و قطعه و رباعی و... ثبت شده که از منظر مطالعات تاریخ ادبی و انواع شعر اهمیت دارد.
در جزء ثانی، ذیل باب " فی ذکر اهل بیت و علی علیهمالسلام"، در خلال روایت حوادث عاشورا(حدیث واقعه)، ابیاتی در بحر متقارب و بهشیوهی شاهنامه در مقتل ذکر شده (ج۲، صفحات ۴۵۵ تا ۴۷۰) که بیش از همه توصیفگر شهادت یاران امام(ع) تا گذار حضرت زینب(س) بر قتلگاه است. در ادامه ابیاتی از دو فقرهی مقتل، بر اساس تصحیح بیروت روایت شده است.
۱_ در شهادت حضرت قاسم:
چو از رزمگه گرد بنشست باز
به نزدیک قاسم شد آن سرفراز
برو زار بگریست چندی امام
بنالید بر وی علیهالسلام
همی گفت با دیده گریان زغم
مقدمترین عزیزان عمّ
به عمّ تو بُد سخت دشوار کار
که بیند تورا کشتهی روزگار...
ص ۴۵۸
۲_ در شهادت حضرت علی اکبر(ع):
امام جهان چون چنان دید پور
بجوشید مرد صبور وقور
بپالود بر رخ عقیق یمن
بر آن نازنین، سرفراز زمن
بنالید بر وی پدر زارزار
همیگفت با کشتهی کارزار
عزیزا کریما کیا سرورا
روانا جوانا کرمپرورا...
ص ۴۶۱
#مقتل_سرایی
#شعر_عاشورایی
#سفینه_الجامعه
#حاکم_نیشابوری
...
https://eitaa.com/mmparvizan
"شعر عاشورایی/۶"
از ویژگیهای اشعار مدحی و وصفی سدهی پنجم، وجود اشارات پراکنده به واقعهی عاشورا در خلال قصاید است. در مجموع اشعار نیمهی دوم سدهی پنجم، چند شاعر از جمله قطران تبریزی، ازرقی هروی، لامعی و ابوالفرج رونی، به این شیوه از واقعهی عاشورا در دیوان خود یاد کرده.اند.
قطران تبریزی که تا پس از ۴۶۵ زنده بوده و نشانههای شیعهگری در اشعارش دیده میشود، در سوگ یکی از ممدوحانش میسراید:
رفتی ز جهان به تشنگی بیرون
مانند شهید کربلا بودی
نکتهای که شهرت داستان عطش شهیدان کربلا را در این دوره، در محدودهی آذربایجان، تایید میکند.
قطران، از قاتلان کربلا به لفظ "کفار" یاد کرده و در بیتی دیگر از شهرت حدیث کربلا در جهان نام برده است. (ر.ک. دیوان قطران، ص ۸ و ۴۵۵)
ازرقی هروی، شاعر متصل به دربار غزنویان دوم هم، به شیوهی منوچهری، در توصیف طبیعت از داستان عاشورا بهره برده است:
تا لاله چون حسین علی غرقه شد به خون
گل همچو شهربانو، بدریده پیرهن
لامعی گرگانی هم به شیوهی دقیقی، در تغزل از مضمونی مربوط به ادب عاشورایی استفاده کرده است:
به خون من شده مژگان او چنان تشنه
که شیعیان حسین علی به خون یزید
ابوالفرج رونی(ص۵۰) هم در شعری مدحی، به حادثهی کربلا تلمیحی کوتاه دارد.
این ابیات و اشارات باقی مانده، نشان میدهد، هرچند در ادبیات این سده، سرودن اشعار مستقل عاشورایی هنوز فراوانی نیافته، ماجرای شهادت امام حسین(ع) و چگونگی عزاداری بر ایشان، آنقدر در گوشه و کنار قلمرو ادب فارسی (از آذربایجان مرکز ایران تا افغانستان و آسیای مرکزی) مشهور بوده که حتی شاعران اهل سنت و ناظمان درباری هم در دیوانهای خود به آن تلمیح کردهاند.
#شعر_عاشورایی
#شعر_شیعی
#تلمیح
#محمد_مرادی
@mmparvizan
"شعر عاشورایی/۷"
در دیوانهای به دست آمده از شاعران اواخر سدهی پنجم و آغازین دهههای سدهی ششم، میزان تلمیح به واقعهی عاشورا افزایش یافته است. این ویژگی حتی در اشعار شاعران متصل به دربار غزنویان دوم دیده میشود؛ چنانکه مسعود سعد سلمان(438_ 515)، چندبار در خلال قصایدش به شهیدان کربلا اشاره کرده است.
او در شعر مشهور "نای بینوا"، اشک فراوان خود در زندان را به خون شهیدان کربلا مانند کرده است:
چندین کزین دو دیدهی من رفت روز و شب
هرگز نرفت خون شهیدان کربلا
دیوان مسعود سعد
او همچنین در ستایش ثقهالملک طاهر، از حرمت و جاه آن شهیدان یاد کرده:
لاجرم جاه و حق حرمت او
چون شهیدان کربلا باشد
نکتهی قابل تامل این است که در قلمرو غزنویان حنفی مذهب، ذکر خیر شهدای کربلا به اندازهای فراگیر بوده که شاعر در مقام مدح، ممدوح خود را به آنان تشبیه کرده است.
بیش از مسعود سعد، در دیوان معزی نیشابوری(ف بین 518_521)، اشارات عاشورایی نمود دارد.
معزی در مقدمهی مدح ابوطاهر مطهر بن علی علوی، پس از ستایش امام علی(ع) لب به سوگ حسنین(ع) گشوده است:
وآن دو فرزند عزیزش چون حسین و چون حسن
هر دو اندر کعبه ی جود و کرم رکن و صفا
آن یکی کشته به زهر و اهتزا در اهتزاز
آن یکی گشته پی دفع البلایا در بلا
آن یکی را جان ز تن گشته جدا اندر حجاز
وان دگر را سر جدا گشته ز تن در کربلا
دیوان معزی
در ادامهی این شعر، امیرالشعرا معزی، از جایگاه امام حسین(ع) نزد پیامبر یادکرده و بر شمر و قاتلان آن حضرت لعن میفرستد:
آنکه دادی بوسه بر روی و قفای او رسول
گرد بر رویش نشست و شمر ملعون در قفا
وانکه حیدر گیسوان او نهادی بر دو چشم
چشم او در آب غرق و گیسوان اندر دِما
روز محشر داد بستاند خدا از قاتلانش
تو بده داد و مباش از حبّ مقتولان جدا
معزی در شعرش از حسنین(ع) با لقب سیدین یاد کرده (ص753) که گویی بر آمده از حدیث"الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنه" بوده است. همچنین در ابیاتی دیگر به مدفن امام در کربلا و شهادت آن حضرت در روز عاشورا، اشاره کرده است.(ص43و737)
#شعر_شیعی
#شعر_عاشورایی
#مسعود_سعد
#معزی_نیشابوری
#محمد_مرادی
@mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"شعر عاشورایی/ ۱۵"
یکی از مهمترین شاعران پیش از هجوم مغول که در سیر تحول ادبیات عاشورایی بارها ازاو سخن رفته، شیخ فریدالدین عطار نیشابوری (مقتول به ۶۱۸ یا ۶۲۷) است. آنچه در سیر عطارپژوهی باید از آن یادکرد، نخست شش اثری است که اغلب منتقدان، آنهارا از آثار مسلّم شیخ نیشابور دانستهاند: تذکرهالاولیا(بخش نخست) و منطقالطیر و مصیبتنامه و الهینامه و مختارنامه و دیوان.
در دیوان عطار، صرفا اشاراتی محدود به عاشورا و امام حسین(ع) دیده میشود؛ از جمله بیت زیر از قصیدهای که در آن عطار به امام حسین(ع) با لقب "تشنهی به خون غرقه" سوگند خورده است:
به دشنهخوردهی آن تشنهی به خون غرقه
به نوشداری در زهر کشتهی زهرا
(دیوان، ۷۲۶)
نکتهی قابل تامل دربارهی این قصیده علاوه بر سبک متمایز، نشانههایی از سفر شاعر و دور شدن از درگاه ممدوحی خاص و طلب بخشش است که این احتمال را جدی میکند که این شعر چون برخی دیگر از بخشهای دیوان، ازآن عارف نیشابور نباشد و شاعران آن، دیگر عطارشهرتان بودهاند.
در باب سوم مختارنامه نیز به شیوهی حدیقهی سنایی و مصیبتنامه، پس از خلفا، رباعیای در ستایش امام سوم(ع) درج شده که از نخستین رباعیات عاشورایی ادبیات فارسی است:
ای گوهر کان فضل و دریای علوم
وز رای تو دُرّ دُرج گردون منظوم
بر هفت فلک ندید و در هشت بهشت
نُه چرخ، چو تو پیشروِ دهمعصوم
(مختارنامه، ۹۰)
در الهینامهی عطار نیز حکایتی در کرامت امامحسین(ع) روایت شده(الهینامه، ۱۷۲)؛ اما مبسوطترین شعر عاشورایی او، مربوط به مقدمات مصیبتنامه است:
کیست حق را و پیمبر را ولی
آن حسنسیرت، حسینبن علی
(مصیبتنامه، ۱۴۶)
از مضامین رایج در شعر عطار، تصریح به "معصومان نسل آنحضرت" است که در رباعیات او نیز، نمود یافته است:
نهفلک را تا ابد مخدوم بود
زانکه او سلطان دهمعصوم بود
(همان، ۱۴۶)
ابیات زیر نیز توصیفی دردمندانه از شهادت آن حضرت در کربلاست و شاید نخستین نشانهی مضمون پیوند شفق و خون امام(ع) در شعر فارسی:
تشنه اورا دشنه آغشته به خون
نیمکشته گشته سرگشته به خون
آنچنان سر، خود که برّد بیدریغ
کآفتاب از درد آن شد زیر میغ
گیسوی او تا به خون آلوده شد
خون گردون از شفق پالوده شد
کی کنند این کافران با اینهمه
کو محمد کو علی کو فاطمه؟
صدهزاران جان پاک انبیا
صفزده بینم به خاک کربلا
در تموز کربلا تشنهجگر
سر بریدندش چه باشد زین بتر؟
با جگرگوشهی پیمبر این کنند
آنگهی دعویّ داد و دین کنند
(همان)
دستهی دوم آثار مطرح در کارنامهی "عطارپژوهی" مثنویهایی است که در فاصلهی سدهی هفتم و نهم به نام عطار جعل شده یاسرودهی شاعرانی عطار تخلص بوده است. از آن میان، خسرونامه یا گل و هرمز از شاخصترین منظومههاست که برخی پژوهشگران آن را از عطار میانجی(ف. ۶۱۹) دانستهاند. (ر.ک. نحوی، ۱۳۸۹) اما آنچه این اثر را در پژوهشهای عطاری، مهم نشان میدهد، نخست، کهن بودن نسخهی در دست از آن(مورخ ۶۹۳) است و دوم، شباهتهای مضمونی و ساختاری که این اثر با مصیبتنامه از سویی و با مختارنامه از دیگرسو دارد.
از جمله در این منظومه نیز شاعر به شیوهی سنایی و مصیبتنامه و مختارنامه پس از خلفا، حسنین(ع) را ستوده است:
امامی کآفتاب خافقین است
امام از ماه تا ماهی حسین است
چو خورشیدی جهان را خسرو آمد
که نهمعصوم پاکش پسرو آمد
(خسرونامه، ۲۵)
علاوه بر ترکیب "نهمعصوم"، پیوند خون امام حسین(ع) و شفق، از دیگر نشانههای شباهت این شعر عاشورایی با ابیات مصیبتنامه است:
بسی خون کردهاند اهل ملامت
ولی این خون نخُسبد تا قیامت
هرآن خونی که بر روی زمانه است
برفت از چشم و این خون جاودانه است
چو ذاتش آفتاب جاودان بود
ز خون او شفق باقی ازآن بود
(همان)
دربارهی پیوند دیگر مثنویهای مشهور بهنام عطار از جمله اشترنامه که گویا از عطاری سوم است و ویژگیهایی خاص خود دارد و مظهرالعجائب و جواهراِلذات و لسانالغیب که قاعدتا از عطار تونی شاعر قرن نهم است، باید در مجالی دیگر سخن گفت. همچنین است بیسرنامه و بلبلنامه و وصلتنامه و هیلاجنامه و پندنامه و... که در اغلب این آثار، نشانههای شاعری شیعی یا سنیّای دوازدهامامی را میتوان دید. (ر.ک. مرادی، خضر وادی دهم، صص ۱۲۹ تا ۱۴۸)
#محمد_مرادی
#عطار_نیشابوری
#عطار_تونی
#عطار_میانجی
#شعر_شیعی
#شعر_عاشورایی
https://eitaa.com/mmparvizan