طريف ابو نصر گويد
خدمت صاحب الزمان رسيدم فرمود صندل سرخ برايم بياور،
برايش آوردم
سپس فرمود مرا ميشناسى
گفتم آرى
فرمود من كيستم؟
گفتم آقاى من و زاده آقايم،
فرمود از اين نپرسيدم،
طريف گويد عرضكردم خدا مرا قربانت كند پس شما بيان كنيد برايم
فرمود من خاتم اوصايم و خداى عز و جل بوسيله من از خاندانم و شيعيانم دفع بلا كند
عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْعَلَوِيِّ قَالَ حَدَّثَنِي طَرِيفٌ أَبُو نَصْرٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى صَاحِبِ اَلزَّمَانِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ عَلَيَّ بِالصَّنْدَلِ اَلْأَحْمَرِ فَأَتَيْتُهُ بِهِ ثُمَّ قَالَ أَ تَعْرِفُنِي قُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ مَنْ أَنَا فَقُلْتُ أَنْتَ سَيِّدِي وَ اِبْنُ سَيِّدِي فَقَالَ لَيْسَ عَنْ هَذَا سَأَلْتُكَ قَالَ طَرِيفٌ فَقُلْتُ جَعَلَنِيَ اَللَّهُ فِدَاكَ فَبَيِّنْ لِي قَالَ أَنَا خَاتَمُ اَلْأَوْصِيَاءِ وَ بِي يَدْفَعُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اَلْبَلاَءَ عَنْ أَهْلِي وَ شِيعَتِي .
📖كمال الدين ج۲ ص۴۴۱
📖الغيبة (للطوسی) ج۱ ص۲۴۶
@sibtayn
🗓26 ربيع الاول
صلح حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام) با معاویه
در بیست و ششم ربیع الاول سال 41 هـ .ق امام حسن مجتبی (علیه السلام) مجبور به پذیرش قرار داد صلح پیشنهادی معاویه شدند.
ـ تنهاترین سردار
عالم بزرگوار جهان تشیع، شیخ مفید مینویسد: « امام حسن(علیه السلام) اطمینانی به صلح پیشنهادی معاویه نداشتند و میدانستند كه او میخواهد حیله و تزویر كند؛ اما چارهای جز پذیرش صلح و ترك جنگ نداشتند؛ زیرا یاران او افرادی سست عنصر و سست عقیده بودند و صد در صد به مخالفت با امام(علیه السلام) برمی خاستند. بسیاری از آن ها، ریختن خون امام حسن(علیه السلام) را حلال دانسته، میخواستند او را دست بسته تحویل معاویه بدهند. تا آن جا كه پسر عمویش، عبیدالله بن عباس دست از یاری او برداشت و به معاویه پیوست. به طور كلی آن ها به دنیا روی آورده و از آخرت چشم پوشیده بودند. در این موقعیت، امام حسن(علیه السلام) برای اتمام حجّت و داشتن عذری بین خود و خدایش، هم چنین بین خود و مسلمانان، پیمان محكمی از معاویه برای صلح گرفت» .
ـ شرایط صلح نامه
امام حسن مجتبی(علیه السلام) در قرار داد صلح با معاویه چنین شرط كردند :
1. معاویه به كتاب خدا و سنّت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) عمل كند؛
2. معاویه هیچ كس را به عنوان جانشین و ولی عهد خویش قرار ندهد؛
3. خون شیعیان محترم ومحفوظ باشد و حقوقشان پایمال نشود؛
4. معاویه باید دست از لعن و سبّ علی(علیه السلام) بر دارد؛
5. معاویه باید یك میلیون درهم بین فرزندان شهدای جنگ جمل و صفین تقسیم كند؛
6. معاویه خود را امیرالمؤمنین نخواند.
📙الارشاد : ج 2 ص 14
@sibtayn
دلایل صلح از زبان امام مجتبی(علیه السلام)
از همان دوران زندگی امام حسن(علیه السلام) اعتراض و پرسش در مورد صلح آن حضرت با معاویه شروع شد. افراد و گروه های متعدد كه بعضا شخصیتهای معروفی در میان آن ها به چشم میخورد راجع به این کار اعتراض میكردند و علتش را از آن حضرت جویا می شدند. امام مجتبی (علیه السلام) در پاسخ، دلایل متعددی را بیان میفرمودند كه در این جا به برخی از آنها اشاره میكنیم:
1. برای حفظ خون مسلمانان صلح كردم؛ اگر چنین نمیكردم یك نفر از شیعیان ما روی زمین باقی نمیماند .
📖علل الشرائع : ج1 ص 211
2. صلح من، همانند صلح پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) با كافرانی مانند بنی ضمره و بنی أشجع و مشركان مکه در صلح حدیبیه بود. آنان كه پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با آن ها صلح كرد، بر اساس تنزیل و ظاهر قرآن كافر بودند، و معاویه و یارانش كه من با آن ها صلح نمودم، بر اساس تاویل و باطن قرآن كافر هستند .
📖علل الشرائع : ج1 ص 211
3. سوگند به خداوند پذیرش صلح من، برای شیعیانم بهتر است از آن چه خورشید بر آن میتابد و غروب میكند!
📖الاحتجاج : ج2 ص 9
4. اراده خداوند هر روز شكل خاصی دارد (اكنون شكل مبارزه باید بدین گونه باشد) .
📖مناقب ال ابی طالب : ج 4 ص 41
5. یار و یاوری نداشتم و آنان كه به ظاهر با من بودند، عقاید گوناگونی داشتند .
📖الکامل ، ابن ابی اثیر : ج 3 ص 407
6. از عقل و خرد دور است كه جنگی را بر شما تحمیل كنم كه آماده آن نیستید .
📖اخبار الطوال ، الدینوری : ص 216
7 . صلح من همچون داستان حضرت خضر و حضرت موسی(علیهما السلام) است كه خضر نبی كشتی را سوراخ كرد تا به دست صاحبانش برسد، و گرنه طاغوتیان آن را تصرّف میكردند. از آن جا كه حضرت موسی (علیه السلام) از راز و حكمت این موضوع بی خبر بود، از عمل حضرت خضر (علیه السلام) خشم گین شد؛ ولی آن هنگام كه به راز آن پی برد، آن را پسندید پس شما نیز به دلیل آگاه نبودن از راز صلح، بر من خشمگین شدهاید، اگر راز آن را میدانستید، آن را میپسندیدید.
📖علل الشرائع : ج 1 ص 211
@sibtayn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 شنا با لباس در سانس ویژه
🔸سانس ویژه استخر شنا برای یهودی های متدین که با لباس شنا میکنند! چرا که معتقدند که هم مردان و هم زنان میبایست بدنشان را بپوشانند و نمیتوانند برهنه باشند.
←حريدیها که یازده درصد جمعیت اسرائیل را تشکیل میدهند، ازجمله مذاهب ارتودوکس در یهودیت هستند که به احکام خود پایبند میباشند.
دعای حضرت سید الشهداء علیه السلام برای حفظ در مقابل دشمنان
@sibtayn
7.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلاه شرعی یهودی
اصحاب سبت، گروهی از قوم بنیاسرائیل بودند که بر اثر سرپیچی از فرمان خداوند درباره حرمت کار در روز شنبه، به عذاب گرفتار شدند.
آنان در عصر پیامبری حضرت داوود زندگی میکرده و جمعیتی حدود ۱۲هزار یا۷۰ هزار نفر داشتهاند
عبارت «اصحاب سبت» تنها یک بار به طور صریح در آیه ۴۷ سوره نساء بهکار رفته، اما در آیات دیگری از قرآن کریم نیز داستان قوم مذکور و سرانجام آن بیان شده است.
📖روحی، «اصحاب سبت»، ص۲۳۲
بر اساس روایتی از امام سجاد(ع)، اصحاب سبت، گروهی بودهاند که در کنار دریایی ساکن بوده و خداوند آنها را از شکار ماهی در روز شنبه نهی کرده بود. از آنجا که در روز شنبه، ماهیهای بسیار زیادی به ساحل نزدیک میشدند، آنان برای شکار ماهی در این روز، دست به حیله زدند و حوضها و جدولهایی کندند که ماهیها میتوانستند وارد آن شوند، اما نمیتوانستند از آن خارج شوند.
اصحاب سبت، گرچه در روز شنبه، به شکار ماهی نمیپرداختند، روز یکشنبه، ماهیهایی را صید میکردند که شنبه، در جدولها و حوضهای آنان گرفتار شده بودند.اصحاب سبت، به همین شیوه مال فراوانی اندوختند و نعمتهای بسیاری بهدست آوردند
براساس روایت مذکور، آنها ۸۰ هزار نفر بودند که ۷۰ هزار نفرشان به نهی خداوند از صید ماهی در روز شنبه، بیتوجهی کردند.
📖مجلسی، حیوة القلوب، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۹۴۸
@sibtayn
آیا می دانید حقیقت امر به معروف و نهی از منکر چیست؟
هنگامی که امام صادق علیه السلام به عراق آمده و در منزل حیره اقامت گزیدند.
ابوحنیفه به محضر آن حضرت شرفیاب شده و در مورد مسائلی از حضرت سوال نمود که از جمله آنها این بود:
فدایت شوم امر به معروف چیست؟
فرموند: ای اباحنیفه ! معروف نزد اهل آسمان و زمین حضرت مولا امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام است.
عرض کرد: فدایت گردم منکر چیست؟
فرمود: منکر آن دو نفر هستند که در حق او ظلم کردند و خلافتش را غصب کردند و مردم را بر او مسلط نمودند.
عرض کرد: پس آنچه که فردی را در حال گناه می بینیم و او را از آن نهی می کنیم چیست؟
فرمود: آن نه امر به معروف و نه نهی از منکر است بلکه آن خیری است که برای قیامت پیش فرستاده است.
📚بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث جلد 24 صفحه 58
@sibtayn
محمد بن سائب كلبى گفت وقتى امام صادق عليه السّلام) به عراق آمد ساكن حيره شد ؛ ابو حنيفه خدمت امام عليه السّلام) رسيد و مسائلى را پرسيد از جمله سؤالهايش اين بود
ابو حنيفه گفت آقا بفرمائيد تفسير اين آيه را« ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ اَلنَّعِيمِ »
فرمود:به نظر تو نعيم چيست؟
گفت امنيت و صحت بدن و خوراك حاضر.
فرمود: اگر خدا نگه دارد تو را يا به پا دارد تو را در روز قيامت تا از هر لقمهاى كه خوردهاى و هر شربت آبى كه نوشيدهاى حساب بكشد بايد مدت بسيار زيادى بايستى.
گفت پس نعيم چيست فدايت بشوم.
فرمود:
اَلنَّعِيمُ نَحْنُ اَلَّذِينَ أَنْقَذَ اَللَّهُ اَلنَّاسَ بِنَا مِنَ اَلضَّلاَلَةِ وَ بَصَّرَهُمْ بِنَا مِنَ اَلْعَمَى وَ عَلَّمَهُمْ بِنَا مِنَ اَلْجَهْلِ
نعيم ما هستيم كه خداوند مردم را به واسطه ما نجات بخشيده از گمراهى و از كورى به بينش رسانده و از نادانى به علم.
📙تأويل الآيات ج۱ ص۸۱۶
📗بحار الأنوار ج۱۰ ص۲۰۸
@sibtayn
♦️آیا می دانید در روز قیامت از چه نعمتی سوال می شویم؟♦️
پروردگار متعال در قرآن کریم سوره التكاثر آيه 8 می فرمایند :
ثُمَّ لَتُسأَلُنَّ يَومَئِذٍ عَنِ النَّعيمِ
سپس در آن روز از نعمت بازخواست مى شويد.
حنان بن سديرمی گوید :
پدرم به من گفت : نزد امام صادق علیه السلام بودم.
آن حضرت غذايى در برابرم نهاد كه هرگز غذايى مانند آن نخورده بودم.
پس به من فرمود: اى سدير! غذاى ما را چگونه يافتى؟
عرض كردم: پدر و مادرم فدايت اى پسر پيامبر خدا، تاكنون چنين غذايى نخورده ام و گمان هم نمى كنم كه ديگر غذايى مانند آن بخورم.
آن گاه چشمانم پر از اشك شد و گريستم.
فرمود: اى سدير! چرا گريه مى كنى؟
عرض كردم: يابن رسول اللّه(صلی الله علیه و آله) ، آيه اى از كتاب خدا را به ياد آوردم.
فرمود: كدام آيه؟
عرض كردم: اين آيه «سپس در آن روز از نعمت بازخواست مى شويد».
مى ترسم اين غذا جزو همان نعمتى باشد كه خداوند درباره آن بازخواست مى كند.
حضرت خنده اى كرد به طورى كه دندان هاى عقلش نمايان شد، سپس فرمود: اى سدير، از تو، نه درباره خوراك لذيذ سؤال خواهد شد و نه درباره جامه نرم و نه درباره بوى خوش، بلكه اينها براى ما آفريده شده و ما براى استفاده از آنها خلق شده ايم و ما بايد در آنها به طاعت خدا عمل كنيم.
عرض كردم: پدر و مادرم فدايت اى پسر پيامبر خدا، پس آن نعمت كدام است؟
فرمود: دوستى على(علیه السلام) و عترت او؛
در روز قيامت خداوند مى پرسد: در برابر نعمت دوستى على(علیه السلام) و عترت او كه آن را به شما عطا كردم چگونه شكر مرا به جا آورديد.
📚تفسير فرات الكوفيّ : 605 / 763
@sibtayn
📚کارگر حمام
شیخ عباس قمی(ره) می گوید: در دوران مشروطه غوغای عجیبی بود و بحث پیرامون مشروطه و استبداد بالا گرفته بود. پیرمردی در حمام بود که شاید هفتاد سال از عمرش گذشته بود. محاسن بلندی داشت و کارگر حمام بود.
.
گفتم: پدر، من میخواهم سرم را بتراشم و کیسه و صابون بزنم. گفت بسیار خوب و مشغول کار سر تراشیدن و کیسه کشیدن شد.
.
در ضمن کیسه کشیدن گفتم: پدر شما مشروطه ای هستی یا مستبد؟
گفت: من دلاک و کارگر حمام هستم. کار دلاک و کارگر حمام این است که سر بتراشد، کیسه بکشد، و صابون بزند، آشیخ اگر تو هم طلبه هستی، درس بخوان، و مباحثه کن. کار تو مطالعه و نوشتن است ما بقیش زیادی است.
.
این یک کلمه حرف و موعظه، درس آموزنده ای شد برای من.
.
از حمام آمدم بیرون، یکسره رفتم حجره و استاد پیدا کردم و شروع کردم به تصنیف و نوشتن و کتاب تألیف کردن.
.
این مطلب را ایشان در اواخر حیاتشان برای فرزندشان نقل کرده بود و می گفت: به برکت موعظه آن پیرمرد من موفق شدم هشتاد و چهار جلد کتاب تألیف کنم.
عمر بن خطاب و حضور در کلاس درس یهود!
البانی روایت کرده است:
1589 - حديث: " أن النبى صلى الله عليه وسلم غضب حين رأى مع عمر صحيفة فيها شىء من التوراة وقال: أفى شك أنت يا ابن الخطاب؟
ألم آت بها بيضاء نقية؟
لو كان أخى موسى حيا ما وسعه إلا اتباعى " (ص 2/6) .
*حسن.
إرواء الغليل في تخريج أحاديث منار السبيل (6/ 34)
ترجمه: پیامبر صلی الله علیه و آله خشمگین شدند هنگامی که در دست عمر صحیفه ای دیدند که در آن مطالبی از تورات بود. فرمودند: آیا ای پسر خطاب در شک هستی؟
آیا پاک و روشن نیاوردم؟
اگر برادرم موسی زنده بود، چاره ای جز تبعیت از من نداشت.
البانی می نویسد: این روایت حسن است.
او در ادامه می گوید: اما این حدیث قوی است و برای آن شواهد بسیاری هست.
@Sibtayn