سیمای شهر کرکوند
📕رمان #سپر_سرخ 🔻قسمت چهلم ▫️زمستان سال ۲۰۲۴ حال و هوای عجیبی داشت؛ بهویژه برای من که چهار س
📕رمان #سپر_سرخ
🔻قسمت چهل و یکم
▫️در مسیر، نورالهدی با هیجان از حملات محور مقاومت میگفت و ترجیعبند تمام حرفهایش، حمایتهای ایران بود.
▪️انگار بنا بود به جبران اینهمه سال غصه و حسرت، پروردگار چشمم را روشن کند که نورالهدی میگفت پس از مراسم کرمان، برای زیارت به مشهد و قم میرویم و این نخستین بار بود که میخواستم زائر امام رضا(علیهالسلام) و حضرت معصومه(سلاماللهعلیها) باشم که از شوق پر در آورده بودم.
▪️ساعتی بعد از اذان ظهر به کرمان رسیدیم و دیدم به عشق حاج قاسم، گلزار شهدای شهر محشر شده است.
▫️در دو سوی خیابان اصلی گلزار شهدا، شبیه جادۀ اربعین موکبهای متعددی برپا شده بود؛ نغمۀ مداحیهای پرشوری که در فضا میپیچید، حال و هوایی تماشایی به پا کرده و من و نورالهدی همقدم با زائرین به سوی مزار حاج قاسم میرفتیم.
▪️دلم پیش ابومهدی مانده بود و نورالهدی با شیرینزبانی برایم توضیح میداد: «ابومهدی وادیالسلام نجف دفن شده، برگشتیم انشاءالله یه روز با هم میریم!»
▫️سپس با نگاهش میان جمعیت چرخی زد و با خنده پیشبینی کرد: «تو این شلوغی میترسم نتونیم بریم سر مزار حاج قاسم!»
▪️تعداد زائرین در مسیر گلزار هر لحظه
بیشتر میشد و از زن و مرد و پیر و جوان و حتی کودکان خردسال همه حاضر بودند.
▫️موکبی که در چند قدمیمان بود به سوی مردم آب تعارف میکرد و تا خواستم یک بطری آب از دست خادم موکب بگیرم، صدای وحشتناکی تنم را لرزاند و جیغم در گلو شکست.
▪️انگار آسمان بر زمین افتاده باشد، جایی را نمیدیدم جز دود و خاکی که چشمانم را پُر کرده بود و در میان هیاهوی وحشتزدۀ مردم، جیغهای پیدرپی نورالهدی را میشنیدم: «کجایی آمال؟»
▫️مردم وحشتزده به هر سو میدویدند، ضجههای "یاحسین" و "یازهرا" قلبم را آب میکرد و نورالهدی را دیدم که به سمت انتهای خیابان میدود.
▪️چشمانم با پریشانی در فضا میچرخید و تازه میدیدم تنها چند متر جلوتر از ما قیامت شده است.
▫️زمین همچنان از خاک و دود میجوشید و نورالهدی درست به سمت محل انفجار میدوید.
▪️نمیفهمیدم چه میکند و بیاختیار جیغ میزدم تا برگردد که پیکرهای پارهپاره و غرق خون، نفسم را گرفت.
▫️نورالهدی میخواست خودش را به مجروحین برساند که درست در مسیر زائران و مقابل یکی از موکبها، انفجاری وحشتناک همهچیز را از هم متلاشی کرده بود.
▪️پرستار بودم و با این حال تا آن لحظه اینهمه خون و جراحت و بدن تکهتکه یکجا ندیده بودم که رمق از قدمهایم رفت و میان خیابان و بین مردمی که وحشتزده به هر سو میدویدند، مات و متحیر ماندم.
▫️نورالهدی مثل اینکه تازه من را دیده باشد، با فریاد فرمان میداد: «بدو آمال! بیا اینجا!» و من از وحشت جرأت جم خوردن نداشتم.
▪️من و نورالهدی هر دو پرستار بودیم و باید کاری میکردیم اما نه تنها به دست و پایم که حتی نایی به نگاهم نمانده بود و از ترس به خودم میلرزیدم.
▫️چند نیروی اورژانس ایران به سمت محل حادثه میدویدند و شنیدم نورالهدی وحشتزده صدایم میزند: «آمال بدو به این بچه برس!»
▪️زنی چند قدم آن طرفتر در حاشیه خیابان پای درختی افتاده بود؛ صورتش روی زمین بود، چادرش دورش پیچیده و دختر بچهای کوچک کنارش نشسته و بدن کوچکش از ترس رعشه گرفته بود.
▫️با لب و دندان لرزان مدام مادرش را صدا میزد و بهگمانم زن از هوش رفته بود که تکانی نمیخورد.
▪️حجم خاک مانده در هوا و ضجه و نالۀ مردم، تمام توانم را گرفته و باید به داد این مادر و کودک میرسیدم که به هزار جان کندن، خودم را بالای سرشان رساندم.
▫️صورت گرد و گندمگون دختربچه، غرق اشک بود و بمیرم که یک لحظه رعشۀ دست و پایش آرام نمیگرفت، لب و دندانش از ترس به هم میخورد و با زبانی که به لکنت افتاده بود، مادرش را صدا میزد.
▪️ردّ خون از زیر چادر زن جاری بود، هر دو دستم را زیر تنش انداختم و به هر زحمتی بود او را روی زمین برگردانم.
▫️چشمانش بسته بود، صورت ظریفش به سفیدی میزد و احساس کردم نفس نمیکشد.
▪️نگاه ناامید دخترک معصوم به مادرش بود و من میترسیدم از دست رفته باشد که سراسیمه نبضش را گرفتم، اما انگار جریان خون در رگهایش متوقف شده بود.
▫️صورتم را نزدیک صورتش بردم تا دلم به جریان تنفسش خوش باشد اما هیچ حرارتی حس نمیشد.
▪️سرم را نزدیک بدنش بردم به امید اینکه تپش قلبش را بشنوم و همان لحظه دیدم قفسۀ سینه و پهلویش از ترکشهای انفجار شکافته و او انگار همان لحظۀ اول به شهادت رسیده بود که به خوابی عمیق فرو رفته و دخترش چشمانتظار پاسخی همچنان صدایش میزد.
▫️نورالهدی تلاش میکرد خونریزی پای بانویی را کمتر کند و من مانده بودم با این مادر شهید و کودک وحشتزدهاش چه کنم که بیاختیار دخترک را در آغوشم کشیدم...
📖 ادامه دارد...
✍️ نویسنده: فاطمه ولینژاد
🔻پیام آقا به فرشته حسنزاده ...
فرشته حسنزاده، مویتایکار ایران در مسابقات همبستگی کشورهای اسلامی مدال نقره گرفته و بعدش گفته: «دوست داشتم مدال طلام رو تقدیم رهبر انقلاب میکردم، اما مدال نقره گرفته ...»
بعد آقا براش پیام فرستاده: «سلام و تشکر مرا برسانید و بگویید: از طلا برتر، همت و تلاش و ایمان و اعتماد به نفس شماست دخترم»🥺
و واکنش خانم حسن زاده به پیام آقا
27.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 مراسم عزاداری شهادت حضرت زهرا (س) به مدت ۳ شب در شهر کرکوند
🔴 مکان : سالن سردار سلیمانی جنب عمارت آداک
🔴 ساعت شروع مراسم ۱۹:۳۰ دقیقه
🔴 شماره کارت جهت واریز نذورات به نیت حضرت زهرا (س)
۶۰۳۷۹۹۸۲۰۹۸۸۹۳۸۴
🔴 سفره حضرت زهرا انداخته میشود عزیزانی که قصد اهدای نذورات برای سفره دارند میتوانند همراه خود بیاورند
هیئت حضرت ام البنین (س) شهر کرکوند
@simaye_shahreh_karkevand
29.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 گزارش تصویری شب اول مراسم سوگواری حضرت زهرا (س) در سالن همایش سردار سلیمانی
💚 نذورات به نیت حضرت زهرا (س)
برای واریز نذورات میتوانید از شماره کارت زیر استفاده کنید:
۶۰۳۷۹۹۸۲۰۹۸۸۹۳۸۴(با لمس شماره کارت، بهصورت خودکار کپی میشود) 🌿 سفره پربرکت حضرت زهرا (س) عزیزانی که علاقهمند به مشارکت و اهدای نذورات برای سفره هستند، میتوانند نذورات خود را همراه خود بیاورند 🏴 هیئت حضرت ام البنین (س) شهر کرکوند @simaye_shahreh_karkevand
🛑🛑🛑 فوری و مهم| غیرحضوری شدن مدارس و دانشگاهها طی روزهای سه شنبه و چهارشنبه هفته جاری در اصفهان و چند شهرستان
🔹مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان: سهشنبه و چهارشنبه هفته جاری مورخ چهارم و پنجم آذرماه، آموزش در تمام مقاطع تحصیلی آموزش و پرورش و مراکز آموزش عالی و دانشگاهها در نواحی شش گانه شهر اصفهان و مناطق آموزش و پرورش در شهرستانهای فلاورجان، نجفآباد، خمینیشهر، شاهین شهر، برخوار، مبارکه و لنجان به صورت غیرحضوری برگزار خواهد شد.
🔹همچنین مهدهای کودک، پیش دبستانی و مدارس استثنایی در مناطق یاد شده تعطیل است و مراکز فرهنگی، ورزشی و مسابقات ورزشی نیز طی این دو روز تعطیل خواهد بود؛ مادران شاغلی که دارای فرزند دانش آموز مقطع ابتدایی هستند نیز می توانند با موافقت مدیران خود به صورت دورکاری فعالیت کنند.
🔹 اداره اطلاعرسانی و روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان: نظارت بر روند تشکیل کلاسهای مجازی بر عهده مدیران محترم مدارس میباشد.
بسمالله الرحمن الرحیم
ایام فاطمیه، یادآور عظمت ایمان، جهاد و ولایتمداری حضرت صدیقهی طاهره (سلاماللهعلیها) است؛ بانویی که حقیقت بندگی و دفاع از حق را در عالیترین وجه آن به نمایش گذاشت. در چنین روزهایی، ملت مؤمن ایران در فضای نورانی مکتب فاطمی، هفتهی بسیج را گرامی میدارد؛ نماد حضور آگاهانه و مؤمنانهی مردم در صحنههای خدمت و دفاع از آرمانهای انقلاب اسلامی.بسیج، تجلی روح ایمان و عمل مخلصانه است؛ همانگونه که رهبر معظم انقلاب اسلامی تأکید فرمودند:
«بسیجی کسی است که در هر جا و هر زمان لازم باشد، برای دفاع از ارزشها و خدمت به مردم، آمادهی اقدام است.»
این بیان حکیمانه، ترسیمکنندهی مسئولیت سنگین بسیجیان در دورهی کنونی است؛ دورانی که جهاد تبیین، خدمترسانی و مقابله با جنگ نرم دشمن نیازمند همان روحیهی عاشورایی و فاطمی است. بسیجیان شهرستان مبارکه، با اقتدا به آموزههای حضرت زهرا سلامالله علیها، در میدانهای فرهنگی و اجتماعی، پرچمدار اخلاص، خدمت و بصیرتاند.
در آخر، ضمن بزرگداشت ایام سوگواری حضرت زهرا سلامالله علیها و تجدید عهد با آرمانهای امام و شهدا، بر استمرار حضور مؤمنانه و خدمتمحور بسیجیان در همه عرصهها تأکید می کنم و صمیمانه در برابر خدمات شما بسیجیان جهادی و سلحشور این شهرستان شهید پرور سر تعظیم فرود میآورم و از همه شما بزرگواران التماس دعا دارم .
سرهنگ پاسدار حسین معینی
فرمانده سپاه شهرستان مبارکه
#پایکار_مردم
#بسیج_محله