7.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آموزش روز اول زایمان توسط دکتر سعید عزیزی....
🔆💠🔅💠﷽💠🔅
💠🔅💠🔅
🔅💠🔅
💠
✅آیا می دانید چه نوع عطری برای شما مناسب است؟
برای مزاج های سرد، رایحه های گرم مانند عطر مرمکی، عطر یاسمین و عطر بهار نارنج و عطر اسطوخودوس
و برای مزاج های گرم، رایحه های سرد مانند عطر لیمو، عطر بوی خاک، عطر پرتقال و عطر خیار توصیه می شود.
عطر گل محمدی کاشان برای تمامی مزاج ها مناسب می باشد.
گلاب نیز برای تقویت کبد، قلب و مغز مفید است و از بیماریهای بسیاری جلوگیری می کند. متاسفانه امروزه عطرهای طبیعی جای خود را به عطرهای صناعی داده اند و همراه کردن آنها با الکل های مختلف نیز مزاج آنها را به سمت خشکی برده است.
📚 حفظ سلامتی از دیدگاه طب سنتی / دکتر محسن ناصری
☜【طب شیعه】
🔅
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
سیمای شهر کرکوند
روایت دلدادگی قسمت ۸۴🎬: آن مرد دوباره خندهٔ بلندی کرد و گفت : دندان روی جگر بگذار اس سردستهٔ جوان
روایت دلدادگی
قسمت ۸۵🎬 :
کریم با وارد شدن ناگهانی سهراب ، مانند فنر از جا جست و چون بره آهو شروع به قدم زدن نمود و همانطور که سهراب گیج و مبهوت به او خیره شده بود جلویش قرار گرفت و با خنده ای بلند گفت : چه شده پسر ؟ انگار جن دیده ای....پس سلام ات کو؟ سهرابی که من می شناختم مبادی آداب بود...
سهراب همانطور که حرکات کریم را دنبال می کرد آرام و شمرده گفت : اما پایت؟ کو عصایت؟تو.....تو....تو که لنگ بودی ،اصلا شل بودی...
کریم به انتهای چادر رفت بر مخده ای مخمل تکیه زد و با لحن استهزا آمیزی گفت : تو روزها به ضریح امام رضا علیه السلام ،دخیل بستی و گمانم شفایش نصیب من شد و با زدن این حرف قهقه ای سر داد...
سهراب که متوجه شد کریم او را مسخره می کند و انگار از تمام احوالات اوخبرداشته و دارد ، به کریم نزدیک شد و گفت : می بینی دستانم بسته است که اینجور زبانت باز شده و مرا به تمسخر گرفته ای ، وگرنه اگر آزاد بودم ،هرگز چنین جرأتهایی پیدا نمی کردی، در ضمن از کرامت امامی رئوف بعید نیست که راهزنی چون تو را شفا دهد، اما حالا برایم عیان شده که تو چندین سال مرا گول زده ای و نقش یک پیرمرد افلیج را بازی کرده ای ،راستش را بگو چه نیتی پشت این نقشهٔ شیطانی ات پنهان بوده؟
کریم شانه هایش را بالا انداخت وگفت : اولاً متعجبم که چطور مغلوب مراد سیاه شدی و کت و بالت بسته ، چون پسر جنگجویی که من پرورش داده ام ، بیش از اینها از او انتظار میرود ، در ضمن ، نقش بازی کردم تا تو را به مقامی برسانم ،تا جایگزین مناسبی برای خودم برجا گذارم .
کریم با زدن این حرف از جا بلند شد و همانطور که دندان بهم می ساید به دور سهراب شروع به چرخیدن نمود و ادامه داد ، یک عمر در کوه صحرا گرما و سرما را چشیدم و تو را در خانه ای امن جا دادم، به مکتب فرستادم تا سواد دار شوی ، هر چه در آوردم به پایت ریختم ،تا وقتی بزرگ شدی از وجودت بهره ها ببرم ، نه اینکه همینطور که از آب و گل در آمدی و با نان و نمک من پهلوانی بی همتا شدی ، فیلت یاد هندوستان کند و مرا بگذاری و بروی دنبال خواستهٔ دلت....
سهراب که سخت ناراحت شده بود و تازه فهمیده بود با چه روباه مکاری زندگی کرده و او را نشناخته ، با یک فشار ریسمان دستش را پاره کرد وهمانطور پاره های ریسمان را بر زمین می ریخت گفت : اگر اجازه دادم مراد سیاه ریسمان بر دستانم ببندد ،برای مصلحت بود و شناختن رئیسش وگرنه مراد سیاه کجا و دستگیری من کجا؟!
دوماً اینقدر منت نان و نمکت را بر سر من نگذار ، مگر تو نان و نمکی هم داری که به خورد بنده ای از بندگان خدا کنی؟! تمام اموال تو مال مسافران بیچاره هست و پشت هر کدامشان هزاران آه خوابیده و خداوند مرا ببخشید که با ریسمان شیطانی چون تو به چاه مذلت افتادم ، اما حال که راه را یافته ام محال است به بیراهه ای پاگذارم که تو مرا به آن انداختی...
کریم که از حرفهای سنجیده و پخته سهراب لجش گرفته بود ، شروع به دست زدن نمود و گفت : نه آفرین....بارک الله می بینم که چندین روز معتکف حرم امام رضا علیه السلام شدن ، از یک راهزن بالفطره ، عابدی خداشناس ساخته....
سهراب به طرف کریم حمله برد و یقه اش را در دست گرفت و شروع به تکان دادن نمود و گفت : راهزن بالفطره تویی و هفت جد و آبادت....تو به کاروان ما حمله کردی و پدرم را از پا انداختی و مرا صاحب شدی، وگرنه بی شک من از بزرگان بودم و قبل از اینکه به دام ابلیسی چون تو بیافتم، نان طیب و طاهر خورده ام....
کریم که یارای مقابله با سهراب را نداشت و از طرفی در ذهن نقشه هایی برای این جوانک ساده دل کشیده بود ،صلاح ندید بیش از این با سهراب درشتی کند و باید نرم نرمک با اوبرخورد می کرد تا به خواسته اش برسد.
کریم این مدتی که در تعقیب سهراب بود به واقعیت هایی پی برده بود که سهراب از آن بی خبر بود ، او می دانست اگر با سهراب به توافق برسد ، به جاهای خوبی خواهد رسید ، پس با لبخند....
ادامه دارد...
📝 به قلم :ط_حسینی
🌨💦🌨💦🌨💦🌨
3.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آروم جونم .. ای مهربونم
#شب_جمعه
#امام_حسین
پيامبر صلي الله عليه و آله:
هر گاه بنده اى بسم اللّه الرحمن الرحيم بگويد خداوند مى فرمايد: بنده ام كارش رابا نام من آغاز كرد، بر من است تا كارش را به پايان برسانم و براى او در كارهايش بركت قرار دهم.
عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج ۲، ص ۲۶۹
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
📖 تقویم شیعه
شمسی: شنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۴هجری شمسی
میلادیSaturday 05 April 2025
قمری: السبت ۰۶ شوال ۱۴۴۶ هجری قمری
🌹 امروز متعلق است به:
🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم
📿 اذکار روز:
👈صد مرتبه یا رب العالمین
👈 ۱۰۶۰مرتبه یاغنى بگوید تا غنى گردد.
🙏بارالها در فرج حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف تعجیل فرما و گره از مشکلات همه مردم باز کن
✅وقایع مهم:
مناسبت خاصی ثبت نشده است
⏳روز شمار تقویم:
◼️⏳۰۹ روز مانده تا سالروز شهادت حضرت حمزه علیه السلام (۰۳ هجری قمری )
◼️و وفات حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام (۲۵۲هجری قمری)
📿 اَللّهُــمَّ_عَجـِّـل_لِوَلیِّــکَ_الفَــــرَج
لبیک_یا_خامنه_ای
📌 بازنشر کلیه مطالب جهت روشنگری عموم مردم ، با ذکر صلوات ، بدون ذکر منبع هم مجاز است.