🔴این پلانی از یک فیلم سینمایی نیست. اما هم #قهرمان دارد هم «بدمن».
🔹آنطرفتر اما زنی است که حتی دل ندارد این صحنه را تماشا کند.
سرش را گذاشته روی سنگها و حتما دلش را داده به #خدا و از او خواسته که «مردی از خویش برون آید و کاری بکند».
مردی که #محرم است و نگهبان حرمتِ حرم.
✍وحیدیان
#قهرمان_بی_ادعا
@simayegharb
ما نیروهای خودی و دلسوز انقلابی رو به راحتی و مثل آب خوردن لِه میکنیم😞
اون هم به صرف یک مسافرت خارج از کشور دخترش!!!!
اونوقت طرف (حسن فریدون) 60 تن طلای مملکت رو نابود کرده،
👈👈👈ولی طرفدارانش ازش یک #قهرمان ساختند😐
کی به خودمون میاییم؟؟؟؟؟
قطعاً اگر این همه حرف و حدیث پشت سر #قالیباف نبود،
خییییلییی راحت توی دور دوم #پزشکیان رو شکست میداد و آرای خاکستری،
به خصوص در تهران رو جذب میکرد👌
ولی الان شرایط سخت شده.
البته ناامید نمیشیم👌
اما باید برامون عبرت بشه🤷♂
@simayegharb
⭕️ سکانس پایانی قهرمان
عبدالحمید بیات فعال رسانهای نوشت:
🔹آنطور که دشمن گفته و تصاویر نشان میدهند، سکانس پایانی قهرمانِ قصه ما اینگونه بوده: پیرمرد، تنها بود و بیکس و البته #شجاع و نترس. جوانهای دشمن محاصرهاش کردند ولی #قهرمان تا آخرین گلوله جنگید.
🔹نیروهای تیپ ویژه، از او ترسیدند و با #تانک به سمت او شلیک کردند. زانوی چپش کاملا خرد شد، ساعد دست راست هم شکست، #انگشت سبابه دست چپ هم قطع شد؛ اما او تسلیم نشد.
🔹فرمانده نیروهای ویژه تلاش کرد با نیروهایش از پلهها بالا رفته و بر قهرمانِ زخمی و بیرمق پیروز شود؛ اما او با #نارنجک اینها را عقب راند.
🔹شکستگی استخوانها و #خونریزی، رمق از قهرمان ربوده بود. کوادکوپتر وارد ساختمان شد تا بدانند این مرد تسلیم ناپذیر کیست؟
🔹اما او در تنهایی و جراحت هم کاملا #باهوش و زرنگ بود: چهرهاش را با چفیهای پوشانده بود و با همان درد شدید، کوادکوپتر را فراری داد.
🔹تکتیرانداز دشمن به پیشانیاش شلیک کرد، اما خونی بر صورتش نریخته، یعنی #خونریزی خیلی شدید بوده و خونی در بدن نداشته است.
🔹درنهایت مجددا تانک دشمن گلوله دیگری شلیک کرد و طبقه دوم آوار شد. نیروهای ویژه، هنوز جرأت نزدیک شدن به قهرمان در طبقه دوم را نداشتند و او را رها کردند.
🔹یک روز بعد و پس از تمام شدن همه چیز، بالاخره بالا رفتند و قهرمانی را دیدند که در کنار سلاح و کتاب دعایش به #شهادت رسیده است.
🔹فیلمنامه و دکوراسیون صحنه، عجیب سورئال است. قهرمان قصه، یک کلاشینکف خراب دارد که ناگزیر شده با چسب برق، قطعات آن را به هم بچسباند. تا آخرین فشنگ و آخرین قطره خون جنگیده. پیکرش نه روی زمین، که روی #مبل افتاده و زیر تونلها نیست؛ بلکه در یک منزل مسکونی عادی است.
🔹عجب دکوراسیون عجیبی برای پایانبندی فیلم! قهرمان، خانه، مبل، اسلحه و البته کتاب دعا... حتی وقتی سربازان دشمن بالای پیکر او هستند، هیچ نشانهای از خوشحالی در آنها نیست؛ چهرههایشان بهتزده است.
🔹ابوابراهیم شهید شده و اکنون، منتظر ابراهیمهایی هستیم که قرار است بت بزرگ را بشکنند و بساط نمرود و نمرودیان را جمع کنند. آتش بر این ابراهیمها، گلستان است و خوشا به حال اینان.
🔹همیشه، خورشید در #سپیدهدم خود، از میان خون برمیخیزد. آنان که سرخی شفق را میبینند، منتظر سپیدی خورشید هم هستند.
@simayegharb