#اصطلاحات_عارفين
#انسان در اصطلاح عرفا مرد كامل است نه صورت انسانيه و در حديث قدسى آمده كه الانسان سرى و أنا سره.
#پير_مغان كنايه از حضرت مولا على عليه السلام است.
#بزم اشاره به مجلس خاص أهل حق است.
#تجلى نور مكاشفه است كه بر دل عارف متجلى شود.
#ترسا و #ترسا_بچه مرد روحانى را گويند كه از صفات ذميمه نفس رذيله استخلاص يافته شود.
#خرابات مقام فنا و خراباتى اهل فنا را خوانند.
#خال كنايه از وحدت ذات مطلقه است.
#خط عبارت از ظهور تعلق ارواح به اجسام است.
#خمار و #باده_فروش پيران كامل و مرشدان واصل را گويند.
#دير_مغان كنايه از مجلس عرفا و اولياست.
#رند اشاره است به اولياء و عرفاء كه وجود ايشان از غبار كدورات بشريت صافى و پاك گشته است.
#ساقى كنايه از فياض مطلق است و در بعضى مواضع مراد از ساقى كوثر است.
#ساغر و #صراحى مراد دل عارف است و آن را #خمخانه و #ميخانه و #ميكده گويند.
#شاهد كنايه از معشوق است.
#شراب كنايه از سكران محبت و جذبه حق است.
#عشق كنايه از مقام ولايت مطلقه علويات عارفى است.
#غمزه و #كنار و #بوسه كنايه از فيوضات و جذبات قلبى است.
#قلندر كنايه از صاحب مقام اطلاق است حتى از قيد اطلاق.
#كليسا و #كنشت كنايه از عالم معنى و شهود است.
#مشاهده و #مكاشفه و #محاضره حضور قلب است.
#زلف كنایه است از مرتبه امكانيه از محسوسات و معقولات.
منبع: نکته 687 هزار و یک نکته، علامه حسن زاده آملی
@simorgh1001