تب شدیدی داشت ...
و باید استراحت می کرد
حالش روبهراه نبود نمیتوانست راه برود
داشتم برای بچهها دعای کمیل میخواندم
که دیدم کسی دارد سینهخیز میآید طرفم!
تعجب کردم سیدعلیاکبر بود ...
بعد از دعا می گفت:
نمیتوانستم ببینم شما مشغول دعا باشید
و من از شما دور باشم ، دوست داشتم
اگر توجهی به جمعتان میشود
من هم بی نصیب نمانم ...
راوی: حجةالاسلام عسکری نصیرایی
گرفته شده از کتاب این عشق الهی است
#شهید_سیدعلیاکبر_شجاعیان
#فرمانده_گردان_یارسولﷺ
#لشڪر25_ڪربلا
🆔️👇👇👇
@sire_o_sh