eitaa logo
سیره علما و شهدا
2.5هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
2.3هزار ویدیو
5 فایل
کانالهای دیگرما @agha_tanha_nist @javane_hezbollahi ارتباط باما @Atash_be_ekhtiaar تبادل وتبلیغات https://eitaa.com/joinchat/3123773444C713bafe6dd سیره علما و شهداء در سروش👇 sapp.ir/sire_o_sh
مشاهده در ایتا
دانلود
« محو روضه‌ی امام حسین » ... هر هفته توی خونه روضه داشتیم وقتی آقا شروع می کرد به خوندن ، تا اسم امام حسین (ع) می اومد حاجی رو می‌دیدی که اشکش جاری شده. حال عجیبی می‌شد با روضه امام حسین(ع) انگار توی عالم دیگه ای سیر می کرد.... یه بار وسطِ روضه . . . مصطفی رفته بود بشینه رو پاش؛ متوجه بچه نشده بود، انگار ندیده بودش! گریه‌کنون اومد پیشِ من، گفت: « بابا منو دوست نداره هر چی گفتم جوابم رو نداد ...» روضه که تموم شد، گفتم: «حاجی، مصطفی اینطوری میگه.» با تعجب گفت: « خدا شاهده نه من کسی رو دیدم نه صدایی شنیدم...» از بس محوِ روضه بود …. ✍ راوی: همسر شهید ۴۱ثارالله ۱۳۶۵ 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام زمان عج توبه کنندگان رو دوست داره آغوش پر مهر امام رئوف همیشه به روی بندگان خدای رحمن باز است. مگر نشنیدی قصه ”حر ” در کربلا؟! 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
✅حضرت 🌼ما باید باب توجیه خطا و اشتباه را به روی خود ببندیم، و برای هر خطا، زبان به استغفار بگشاییم، و اگر قابل جبران باشد جبران کنیم. 📚 در محضر بهجت، ج١، ص٣٠٠ 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
می گفت : « پاسدار یعنی کسی که کار کنه، بجنگه، خسته نشه کسی که نخوابه ، تا وقتی خود به خود خوابش ببره...» یه بار توی جلسه‌ی فرماندهان داشت روی کالک، شرایط منطقه رو توضیح می‌داد؛ یه دفعه وسطِ صحبت صداش قطع شد. از خستگی خوابش برده بود دلمون نیومد بیدارش کنیم چند دقیقه بعد که خودش بیدار شد عذر خواهی کرد ؛ گفت: سه چهار روز هستش که نخوابیدم ... ۳۱عاشورا 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
هم مداح بود هم شاعر اهل بیت می گفت : « شرمنده ‌ام که با سَر وارد محشر شوم و اربابم بی سر وارد شود ..» بعدِ شهادت . . . وصیتنامه‌اش رو آوردند ، نوشته بود : قـبرم رو توی کتابخونه‌ مسجد المهدی کَندم سراغ قبر که رفتند . . . دیدند که برای هیکلش کوچیکه! وقتی جنازه‌ش اومد، قبـر اندازه‌ ی اندازه‌ بود اندازه تنِ بی سرش ... ✍ راوی: حاج‌ کاظم محمدی مداح اهل بیت علیهم‌السلام ۱۳۶۱ 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
دلش می‌خواست بره قم يا نجف درس طلبگی بخونه. حتی توی خونه صداش می‌کردن "آشيخ احمد!" ولی نرفت. می‌گفت "کار بابا تو مغازه زياده." 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
ترکشی به سينه اش نشسته بود. برده بودنش برای آخرين عمل جراحی. قبل از عمل بلند شد که برود بهش گفتن : بمان! بعد از عمل مرخصت می کنن ،اينجوری خطرناکه. گفت: وقتی اسلام در خطر باشه من اين سينه رو نمی خوام... 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ شنیدن تقوای رزمنده‌های هشت سال دفاع مقدس از پدری که هم رزمنده بود و هم پدر شهید 🔺در جبهه از خودم پایین‌تر ندیدم، به هر کسی که نگاه کردم تقوایش از من بیشتر بود. 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
⭕️آیت‌الله فاطمی‌نيا: 🔸مرحوم كفعمی می‌گوید زمانی كه می‌خواهی وضو بگيری، اگر لباست را نزد كودكی بگذاری تا نگه دارد، وقتی بازگردی تا لباس را برداری، اگر كودك بگويد در لباست عقربی رفته است، هرچند احتمال كمی هم بدهی كه واقعيت دارد، از پوشيدن لباس اجتناب می‌کنی! 🔹آن وقت خيلی عجيب است كه اخبار ١٢٤ هزار پيامبر از قيامت و عوالم بعد از مرگ در ما اثر نمی‌کند و در غفلت به سر می‌بریم... 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
❇️ بر اثر اصابت تیر، از ناحیه کتف مجروح شده بود. یک روز تصمیم گرفت برای سرکشی و کسب اطلاع از انبارهای لشکر بازدید کند مسئول انبار، پیرمردی بود به نام حاج امر ا... با محاسنی سفید که با هشت جوان بسیجی در حال خالی کردن کامیون مهمات بود، او که آقا مهدی را نمی شناخت تا دید ایشان در کناری ایستاده و آن ها را تماشا می کند فریاد زد جوان چرا همین طور ایستاده‌ای و ما را نگاه می کنی بیا کمک کن بارها را خالی کنیم یادت باشد آمده ای جبهه که کار کنی شهید باکری با معصومیتی صمیمی پاسخ داد : « بله چشم» و با آن کتف مجروح به حمل بار سنگین پرداخت نزدیکی های ظهر بود که حاج امرا... متوجه شد که او آقا مهدی فرمانده لشکر است بعض آلود برای معذرت خواهی جلو آمد که مهدی گفت : « حاج امر ا... من یک بسیجی ام .» 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
⭕️گردان پشت میدون مین زمین‌گیر شده بود. چند نفر بلند شدن که معبر رو باز کنن. ۱۴ سال بیشتر نداشت! چند قدم که به سمت میدون مین دوید، ایستاد و برگشت سمت ما! گفتیم حتما ترسیده! ترس هم داشت. وقتی رسید به ما، پوتین‌هاش رو در آورد و گفت: "اینارو تازه امروز از گردان گرفتم، حیفه! بیت‌الماله" پا برهنه رفت... 🔻کاش برخی از دولتمردان و مسئولین، حفظ بیت‌المال را از این ۱۴ ساله‌ها یاد می‌گرفتند... 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
💠هر میرم کربلا بعد از شهادتش🕊 دو سه باری را دیده‌ام. آخرین بار که در خواب دیدمش، پرسیدم «مادر کجایی⁉️ چه خبر؟ گفت: دارم میرم . هر شب جمعه میرم کربلا، زیارت علی اکبر (علیه السلام) هرگاه شب جمعه شهدا را یاد کنید آنها شما را نزد اباعبدالله الحسین(ع) یاد میکنند 🌙 🆔👇👇👇 @sire_o_sh