#ڪلام_شهید
من زندگی را دوست دارم
ولی نه آنقدر که آلودهاش شوم
و خویش را گم و فراموش ڪنم
علیوار زیستن و علیوار شهید شدن
حسیـن وار زیستن و حسیـن وار
شهیـد شدن را دوســت دارم ...
#سـردار_عاشورایی_خیـبر
#فرمانده_لشکر۲۷حضرترسولﷺ
#شهید_حاج_محمدابراهیم_همت
🆔👇
@sire_o_sh
#مرد_آب
مهدی ، آدمِ ماندن نبود
اهل #معامله بود
اهل معاملههای کلان ،
متاعش را به غیر خدا نفروخت
و کارهایش را با خدا معامله کرد
و نگذاشت کسی زیاد از این
معاملهها خبر داشته باشد .
کسی هم نمیتواند بگوید
مهدی را شناخته ...
#گمنـامی
انتخابِ درستِ مهدی بود ؛
مردی که در #میاندوآب به دنیا آمد
و در دل #آب های خروشان #دجله
حیات جاودانه گرفت تا اجر شهادتش
مضاعف شود و سومین مرد خانوادهی
#باکری باشد که #شهید میشود؛
بیآنکه پیکر مطهرش مزاری را به
بودنش مفتخر کرده باشد و خاکی
میزبانِ جسم افلاکیش باشد...
📝یادداشت حسین شرفخانلو
فرزند شهید علی شرفخانلو
#شهید_سردار_مهدی_باکری
#فرمانده_لشکر۳۱عاشـورا
🆔👇
@sire_o_sh
#ڪلام_شهید
هيچ قطرهای در مقياس حقيقت
در نزد خـدا از قطره خونـی که
در راه خدا ريخته شود، بهتر نيست
و میخواهم كه با اين قطره خون
به عشقم برسم که خداست ...
#شهید_حاج_عباس_کریمی_قهرودی
#فرمانده_لشکر۲۷حضرترسولﷺ
#شهادت_عملیات_بدر_۱۳۶۳
🆔👇
@sire_o_sh
می گفت :
« پاسدار یعنی کسی که
کار کنه، بجنگه، خسته نشه
کسی که نخوابه ، تا وقتی
خود به خود خوابش ببره...»
یه بار توی جلسهی فرماندهان
داشت روی کالک، شرایط منطقه رو
توضیح میداد؛ یه دفعه وسطِ صحبت
صداش قطع شد. از خستگی خوابش
برده بود دلمون نیومد بیدارش کنیم
چند دقیقه بعد که خودش بیدار شد
عذر خواهی کرد ؛ گفت: سه چهار روز
هستش که نخوابیدم ...
#سردار_بیادعا
#شهید_مهدی_باکری
#فرمانده_لشکر۳۱عاشورا
🆔👇👇👇
@sire_o_sh
#کلام_شهید:
در زمان غیبت کبری ؛
به کسی منتظر گفته می شود
و کسی می تواند زندگی کند
که منتظر باشد ،
منتظرِ شهادت
#شهید_سردار_مهدی_زینالدین
#فرمانده_لشکر۱۷علیبنابیطالب
#سالروز_شهادت
🆔👇👇👇
@sire_o_sh
داییش تلفن کرد ،
گفت: « حسین تیکه پاره
رو تخت بیمارستان افتاده،
شما همین طور نشستین؟»
گفتم: « نه ؛ خودش تلفن کرد
گفت: دستش یه خراش کوچیک
برداشته پانسمان میکنه می آد
گفت: شما نمیخواد بیاین
خیلی هم سرحال بود....»
گفت: «چی رو پانسمان می کنه؟
دستش قطع شده»
همان شب رفتیم یزد ، بیمارستان
به دستش نگاه می کردم
گفتم: « خراش کوچیک! »
خندید … گفت:
«دستم قطع شده، سرم که قطع نشده»
راوی : مادر شهید
#شهید_حاج_حسین_خرازی
#فرمانده_لشکر۱۴_امامحسین
🆔👇👇👇
@sire_o_sh
شبنشینی به سبک حاج احمد ...
حاجاحمد حتی نمیگذاشت
که شب ها هم بیکار بمانیم ...!
معلوماتش بالا بود و باما زیاد بحث میکرد.
شبها بچه ها را در اتاق جمع میکرد
و برای اینکه بتواند بُعد عقیدتی- فکری
ما را هم تقویت کند، بحثهای مختلف را
وسط می کشید. مثلا یک بار گفت:
«من کمونیست هستم و شما مسلمان
باید برای من اسلام را ثابت کنید.»
آقا طوری بحث می شد که کار به دعوا
می کشید! خدا بیامرز شهید دستواره
آخر سر کم میآورد و می گفت:
«حرفِ من درست است اما تو چون
فرماندهای نمیخواهی قبول کنی.»
حاج احمد میگفت: «نه برادر ،
من با منطق دارم این حرف را میزنم».
یک شب هم گفت:
«هرکسی هرچه دلش میخواهد بگوید»
یکی از بچه ها که جعفر نام داشت
و اهل کاشان بود، خیلی خجالتی بود.
نوبت به جعفر که رسید او گفت:
«برادر ما رویمان نمیشود چیزی بگوییم»
حاجی گفت: «خب یک حمد بخوان»
جعفر گفت: «رویم نمیشود» حاجی گفت:
«یک قل هوالله بخوان» جعفر گفت:
«رویم نمی شود» احمد گفت:
«خوب یه بسم الله الرحمن الرحیم بگو.»
حاجی آخر سر شاکی شد و گفت:
«اینقدرکه تو میگویی رویم نمیشود
تا به حال یک بقره را خوانده بودی»! ツ
۱۲ تیرماه ۱۳۶۱
سنگر فرمانده قوای ایرانی
پادگان زبیدانی سوریه
راوی : سردار مجتبی عسگری
#فرمانده_لشکر۲۷حضرترسولﷺ
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
🆔👇👇👇
@sire_o_sh
🌹#کلام_شهید :
«کاری کنید که وقتی کسی شما را
ملاقات می کند احساس کند که
یک شهید را ملاقات کرده است »
#شهید_حاج_احمد_کاظمی
#فرمانده_لشکر۸نجف
#شبتون_شهدایی
🆔👇👇👇
@sire_o_sh
https://eitaa.com/joinchat/1812332544C6f247075b2
#کلام_شهید :
«کاری کنید که وقتی کسی شما را
ملاقات می کند احساس کند که
یک شهید را ملاقات کرده است »
#شهید_حاج_احمد_کاظمی
#فرمانده_لشکر۸نجف
🆔👇👇👇
@sire_o_sh
https://eitaa.com/joinchat/1812332544C6f247075b2