eitaa logo
سیره علما و شهدا
2.5هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
2.3هزار ویدیو
5 فایل
کانالهای دیگرما @agha_tanha_nist @javane_hezbollahi ارتباط باما @Atash_be_ekhtiaar تبادل وتبلیغات https://eitaa.com/joinchat/3123773444C713bafe6dd سیره علما و شهداء در سروش👇 sapp.ir/sire_o_sh
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️چند روز قبل بچه دار شده بود. دم سنگر که دیدمش، لبه‌ی پاکت نامه از جیب شلوارش زده بود بیرون. گفتم: "هان، آقا مهدی خبری رسیده؟" چشم‌هاش برق زد! گفت: "خبر که... راستش عکسش رو فرستادن." خیلی دوست داشتم عکس بچه‌ش رو ببینم. با عجله گفتم: "خب بده ببینم." گفت: "خودم هنوز ندیدمش." خورد توی ذوقم. قیافه‌م رو که دید، گفت: "راستش می‌ترسم؛ می‌ترسم توی این بحبوحه‌ی عملیات اگه عکسش رو ببینم، محبت پدر و فرزندی کار دستم بده و حواسم بره پیشش." نگاهش کردم. چی می‌تونستم بگم؟ گفتم: "خیلی خب، پس باشه هر وقت خودت دیدی، منم می‌بینم..." 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
آیت الله مجتهدی تهرانی(ره): 🌼 خیلی بد است هر چـقدر هم خوب هستی هر که را دیدی بگو این از من بهتر است حتی مُعتادی را هم در کوچه دیدی بگــو شاید او عاقبت‌ بخیر شود و من‌بدبخت ببریم به خـــــدا! 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
⁉️‼️👌 حضرت 🌼 ترک مثل چشمہ ای است کہ 👈همہ چیز را با خود به دنبال دارد. شما گناه را ترک کنید، دستورات بعدی و عبادات دیگر خود به خود به سمت شما می‌آید. 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
⭕️برادرش فرمانده یکی از خطوط عملیات بود. رفته بودم پیشش برای هماهنگی. همون موقع یک خمپاره انداختن و من مجروح شدم. دیدم که برادرش شهید شد. وقتی برگشتم، چیزی از شهادت حمید نگفتم؛ خودش می‌دونست. گفتم: "بذار بچه‌ها برن حمید رو بیارن عقب." قبول نکرد. گفت: "وقتی رفتن بقیه رو بیارن، حمید رو هم میارن." انگار نه انگار که برادرش شهید شده بود. فقط به فکر جمع و جور کردن نیروهاش بود. تا غروب چند بار دیگر هم گفتم، قبول نکرد. خط سقوط کرد و همه شهدا همون جا موندن... 🔻کاش برخی مسئولین امروز هم می‌فهمیدن برادرشون هیچ فرقی با بقیه مردم نداره! 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
⭕️حوصله‌م سر رفته بود. اول به ساعتم نگاه کردم، بعد به سرعت ماشین. گفتم: "آقا مهدی! شما که می‌گفتین قم تا خرم آباد رو سه ساعته میرین." گفت: "اون مالِ روزه. شب نباید از هفتاد تا بیشتر رفت. قانونه؛ اطاعتش، اطاعت از ولی فقیهه." 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
در باره آخر عمر علامه طباطبایی گفته اند که حالت معنوی شدیدی بر زندگی زمینی ایشان غلبه کرده بود، به طوری که احساس نمی کردند در این دنیا هستند، لبانشان از تشنگی خشک می شد، لیوان را می گرفتند که آب بخورند، یک مرتبه باز می رفتند در آن عالم. به ایشان می گفتند: حاج آقا آب بخورید، آن وقت آب می خوردند. چون در آخر عمر روح اولیاء خدا می خواهد بپرد. بدن کمی هنوز قدرت جذب دارد، ولی روح آنها بیشتر در آن دنیا زندگی می کند. در شرح حال حاجیه خانم امین «رحمة الله عليها» داریم که ایشان را هم در آخر عمر باید توجه شان می دادند به دنیا، و گرنه آن دنیا بر احوالات و رفتار ایشان غلبه داشت. وقتی که کسی در کنارشان نبود که به امورات و نیازهای دنیایی شان توجه شان بدهد، می رفتند در همان عالم غيب. بله وقتی که بدن این افراد گرسنه شود، یک کمی توجه به دنیا می کنند، ولی شرایط تکوینی برای آنها بیشتر جنبه غلبه غیب را به همراه آورده بود. 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
💢آیت‌ الله‌ العظمی بهجت «قدس‌سره» : 🔸باید را با شرایط آن کرد و از از جمله شرایط دعاست... نه اینکه برای دعا کنیم و کارهایمان برای (دور کردن) و تأجیل ( به تأخبر انداختن) آن حضرت باشد. 📘در محضر بهجت، ج۱، ص۱۱۸ 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
آیت الله بهاءالدینی: کسی میگفت؛ مادرم چند‌ سال قبل مرده بود، یک شب خوابش را دیدم، گفت: پسرم! هیچ ‌چیزی مثل صلوات روح من را شاد نمی کند بهترین هدیه که به من میدهی، این ذکر است به مناسبت بیست‌ودومین سالگرد رحلت آیت الله العظمی بهاءالدینی 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
⭕️بعد خوندن خطبه عقد، امام یک پول مختصری بهشون داد، برمن مشهد ماه عسل. پول رو داده بود به احمد آقا. گفته بود: "جنگ تموم بشه، زیارت هم می‌ریم." با خانمش دوتایی رفتند اهواز! 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
🔸توی محوطه پادگان قدم میزد و هر از گاهی آشغالهای افتاده روی زمین رو جمع می کردکه یه دفعه وایساد، مثل اینکه چیزی پیدا کرده بود، رفتم نزدیکتر دیدم یه حلب خرماست که روش رو خاک و سنگ گرفته بنظر میومد یکمی ازش خورده بودند و انداخته بودنش اونجا، 🔹عصبانیت آقا مهدی رو اولین بار بود که میدیدم، با همون حالت غضب گفت: بگردید ببینید کی اینو اینجا انداخته؟ یه چاقو هم بهم بدید، چاقو رو دادیم و نشست روی اون رو ذره ذره برداشت، گفتم: آقا مهدی این حلبی حتماً خیلی وقته که اینجاست نمیشه خوردش، 🔸یه نگاه عاقل اندر سفیه به من کرد و گفت: میدونی پول این از کجا اومده؟ میدونی پول چند نفر جمع شده تا شده یه حلب خرما؟ میدونی اینو با پول اون پیرزنی خریدند که اگر ۲۰ تومن به جبهه کمک کنه مجبوره شب رو با شکم گرسنه زمین بگذاره؟! شما نخورش خودم میبرم تا تهش رو میخورم. 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
فاصله این دو عکس چند سال است. به اندازه قد کشیدن دختر. به اندازه روی پا ایستادنش، به اندازه زبان باز کردنش.. به اندازه بابا گفتنش وقتی که دیگر بابا نیست. حالا از بابا چه مانده جز همان قاب عکسی که او آن را سخت در آغوش کشیده است؟ آنها که دختری به این سن و سال دارند، می فهمند غم ریخته توی این عکس را. آدم زیر بار غصه اش له می شود. دخترک زیبا، سرت را بالا بگیر.. بابا قهرمان این ملت است. 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
⭕️شاگرد مغازه‌ی کتاب فروشی بودم. حاج آقا گفت: "می‌خوایم بریم سفر. تو شب بیا خونه‌مون بخواب." بد زمستونی بود. سرد بود. زود خوابیدم. ساعت حدود دو بود که در زدن. فکر کردم خیالاتی شدم. در رو که باز کردم، دیدم آقا مهدی و چند تا از دوستانش از جبهه اومدن. آنقدر خسته بودن که نرسیده خوابشون برد. هوا هنوز تاریک بود که باز صدایی شنیدم. انگار کسی ناله می‌کرد. از پنجره که نگاه کردم، دیدم آقا مهدی توی اون سرمای دمِ صبح، سجاده انداخته توی ایوان و رفته به سجده... 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
آیت الله خــوشوقت (ره): 🌼راه جــدایی و رهـایی از این همـه همـه واهمــه ها و بیهـوده گفـتنها و دوری از فـــتنه ها یڪـــ چـــیز بیشـــتر نیـــست↶↶↶ ◄ دوری از ◄ دوری از ◄ دوری از 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
در جمعی از اصحاب نشسته بودند. ایشان با یک شــوقی فرمودند: خدایا برادران من را به من نشان بده. اصحاب گفتنــد:مگر ما برادران شما نیستیم؟⁉️ فرمودند: نه؛ شما اصحــاب هستید. ✅برادران من کسانی هستند که در آخر الـــزمان خواهند آمد که بدون اینکه ما را ببینند بر دین خودشان ایستاده اند.✅ 🌺 بعد پیـغمبر فرمود:استقامت هر یک از آنها در دین خود از کندن خار با دست و به دست گرفتن آتش گداخته سخت تر هست ✨آنها هستند که خداوند آنها را از فتنه های تیره و تار نجات می دهد.✨ 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
شهید مدافع حرم کربلایی حسین معز غلامی که در جریان فتنه ۸۸ مجروح میشود ، بعد از حضور در عراق وسوریه در وصیت نامه اش می نویسد در شرایط بد اجتماعی و اقتصادی نیز رهبر عزیزمان را تنها نگذارید که این نشاندهنده دلواپسی شهید برای ولایت، مردم و انقلابش است. 🆔👇 @sire_o_sh
‼️ ⁉️ ⭕️ 🌼ریشه استهزاء و مسخره نمودن، چیزی جز جهالت و نادانی نیست. امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرماید ارزش و حرمت مومن، از کعبه بیشتر است. خدا نکند انسان دل مومنی را بشکند❗️ آن که را هیچ به کف نیست، به دل آهی هست❗️ یک وقت دیدی یک دودی بلند شد، که دودمان انسان را سوزاند❗️ 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
اعمال هر کس به اندازه معرفتش قیمت دارد. خلوص عمل، بسته به میزان معرفت است. اعمالی که از محبت سرچشمه می گیرد، خلوصش بیشتر است. 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
👌 ❗️ حضرت 🌼اگر مجال باشد، من از ، قرآن و معارف آن را می‌کنم! 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
: در زمان غیبت کبری ؛ به کسی منتظر گفته می شود و کسی می تواند زندگی کند که منتظر باشد ، منتظرِ شهادت ۱۷علی‌بن‌ابیطالب 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تو می‌آیی ؛ شهیدان نیز با تو می‌آیند و آوینی روایت می‌ڪند فتح نهایی را . . . 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
: «اگر ما هوای نفس را کنار نگذاریم کارهایی که انجام می‌دهیم هیچ فایده‌ ای نخواهد داشت! چون کارمان در جهتِ رضای‌خدا نیست و ما خودمان را گم می‌کنیم ...» 📚 به روایت همت ص۱۸۲ 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
شان_خجالت_بکشیم⁉️‼️ 🌼 شخصی از درخواست فرمودند. آقا که همیشه مشغول بودند، سر بلند کردند و فرمودند :«تا می‌توانید نکنید» سپس سر به زیر انداختند و مجدّداً مشغول ذکر شدند. 🌺 بعد از چند لحظه سر بلند کردند و فرمودند: «اگر احیاناً گاهی مرتکب شدید سعی کنید گناهی که در آن حقّ‌الناس است نباشد». باز سر به زیر انداخته و مشغول ذکر شدند. 🔸 و بعد از چند لحظه باز سر بلند کردند و برای سومین بار فرمودند: «اگر گناه مرتکب شدید که در آن حقّ‌الناس است سعی کنید در همین دنیا آن را تسویه کنید و برای آخرت نگذارید که آن جا مشکل است.» فریادگر توحید ص 218 ✍خودمونم میدونیم که حق الناس هایی که به گردنمونه اکثرا تقصیر زبونمونه آخه با زبونی که اسم امام حسین و میبریم با زبونی که صلوات میفرستیم چرا باید گناه کنیم؟ چرا غیبت کنیم؟ چرا دلی و بشکونیم؟ چرا خدایی نکرده آبروی کسی و ببریم؟ آخه این غلطه که با یه پنجاه گرمی یه بدن 80 کیلویی و جهنمی کنیم امروز پنجشنبه هست اعمالمون به عرضه میشه بیا همین امروز به آقامون قول بدیم که تا پنج شنبه هفته بعد که اعمالمون به امام زمان عرضه میشه دیگه گناه زبونی نکنیم. 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
آیت الله سید علی قاضی: 🌼در به ثروتمندان و دارای خانه های وســـیع و ریاستمندان می گـــــویند اشـــراف مملڪت! اما در اشراف آن کسانے هستند که نمازشب خوان هستند. 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
🌼در بنی اسراییل عابدی بود. شب خواب دید، در خواب به او گفتند؛ تو هشتاد سال عمر می کنی، چهل سال در رفاهی و چهل سال در فشار. کدام یک را اول می خواهی؟ چهل سال زندگی خوب را یا چهل سال در فشار را؟ او گفت: من عیال مومنی دارم، با او مشورت می کنم. ببینم او چه می گوید؟ از خواب بیدار شد. رفت پیش عیالش و گفت؛ من چنین خوابی دیده ام، تو چه می گویی؟ زن گفت: بگو من چهل سال اول را در رفاه می خواهم. از آن شب به بعد از در و دیوار برایش می آمد. به هرچه دست می زد طلا می شد. زنش هم می گفت: فلانی خانه ندارد برایش خانه بخر. فلان پسر می خواهد عروسی کند ندارد، فلان دختر می خواهد شوهر کند ندارد و... همسرش به او مي گفت و او هم تا می توانست کمک می کرد. سر چهل سال خواب دید. در خواب به او گفتند؛ خدا می خواهد از تو تشکر کند. چهل سال اول به تو داد، تو هم به دیگران دادی، می خواهد چهل سال دوم را هم در رفاه باشی. 🆔👇👇👇 @sire_o_sh