هم امر میکنم، هم خودم میآیم!
قضیه دیگری که پیش آمد، قضیه سیل قم بود. یک شب، سیل آمد و قم را فراگرفت. اهالی قم برای جلوگیری از خسارت، نزد حاج شیخ رفتند و گفتند: شما دستور بدهید که مردم کمک کنند به برگرداندن سیل. مرحوم حاج شیخ فرمود: هم امر میکنم و هم خودم میآیم.
پیرمرد، خودش حرکت کرد و در آن شب، همراه با دیگر مردم، آنقدر که توانست، با بیل و چیزهای دیگر مسیر سیل را برگرداندند. و اگر کوشش حاج شیخ نبود، شاید خسارت زیادی وارد میشد. این کرامت اخلاقی آن مرحوم بود، که خودش هم مثل دیگران کار میکرد.
بعد مرحوم حاج شیخ برای جبران خرابیها، دفتری باز کرد که هر کس میخواهد، کمک کند. رئیس عدلیه تهران گفت: آقا در اداره بایگانی، مقداری مال مجهول المالک هست، ایشان فرمود: ما به کسی نمیگوییم پول بدهید، اگر خودشان آوردند، ما قبول میکنیم. خلاصه آن دفتر را باز کرد و به وسیله کمکهای مردم، تمام آن خرابیها را ترمیم کرد. البته طلاب هم کمک کردند.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
در احوال و اندیشههای آیت الله میرزا خلیل کمرهای، ص۶، براساس خاطرات شیخ ناصرالدین کمرهای، ناشران پژوهشگاه علوم انسانی و فرهنگ مشرق زمین.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
هیچگاه از اندیشیدن، فارغ نبودند!
در ملاقات آخری که خدمت استاد علامه مصباح یزدی بودم، پرسیدم: اگر جوان بودید، روی چه مسائلی متمرکز میشدید که به نظر شما باید دقیقتر فهمیده میشد؟ ایشان روی دو مسئله تاکید کردند. یکی بحث جبر و اختیار بود که فرمودند:
من هنوز هم روی آن فکر میکنم در حالی که از جنبههای مختلف پاسخهایی برای آن هست و اگر برای کسی قرار است واضح باشد، یکی از آنها ایشان بود. اما گفتند هنوز به آن میاندیشم. مسئله دومی هم که تاکید کردند بحث نسبت به فرد و جامعه بود. از عرصه انسان شناسی تا اخلاق، حقوق و سیاست. ایشان گفتند: هنوز در این عرصه پرسشهای بی پاسخی هست.
معلوم بود که ذهن ایشان هنوز درگیر این مسئله هست. ایشان آموختند که فارغ التحصیلی نداریم و دورهای نداریم که فارغ الفکر شویم.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
کانال علامه مصباح یزدی در ایتا، نقل خاطره از استاد حسن رحیم پور ازغدی، ۱۴۰۱/۱۱/۱۰
https://eitaa.com/sirefarzanegan
با فروتنی دست آقای شبیری زنجانی را بوسیدند!
مرحوم علامه مصباح یزدی فوق العاده فروتن و متواضع بودند. نمونه این تواضع نسبت به مراجع تقلید را در فاتحه مرحوم حجه الاسلام و المسلمین شیخ عباس صالحی منش دیدم.
وقتی آیت الله العظمی شبیری زنجانی (دامت برکاته) به مجلس وارد شدند، ایشان از جا برخواستند و با فروتنی تمام، دست آقای شبیری زنجانی را بوسیدند.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
کانال سید حسین کشفی در ایتا، ۱۴۰۱/۱۱/۱۱
https://eitaa.com/sirefarzanegan
من کجا مراجع معظم تقلید کجا؟!
سال ۱۳۸۹ از مراجع و علما از جمله مرحوم علامه مصباح یزدی استفتائی درباره "حدیث کل رایة" و مساله قيام در زمان غیبت پرسیدم.
نوه ایشان صدیق گرامی جناب حجه الاسلام آقای حسین مصباح با من تماس گرفت و پرسید که این استفتاء را چه کسانی پرسیدهاند؟ چون حاج آقا از این سوال بسیار ناراحت شدهاند. این ناراحتی و به عبارت دقیقتر "غیرت انقلابی" از جواب ایشان نیز هویداست.
پاسخ استاد به دستم رسید اما مهر و امضا نداشت. از حسین آقای مصباح تقاضا کردم تا از ایشان بخواهند که آن را مهر و امضا کنند تا بتوان آن را در کنار استفتائاتِ مراجع، چاپ کرد.
ایشان وقتی متوجه شدند که قرار است نامشان در کنار مراجع قرار بگیرد، از مهر و امضا آن جوابیه به شدت امتناع کردند و فرمودند:
من کجا و مراجعِ بزرگوارِ تقلید کجا!؟
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
کانال سید حسین کشفی در ایتا، ۱۴۰۱/۱۱/۱۱
https://eitaa.com/sirefarzanegan
خداوند ما را برای تدریس آفریده است!
آیت الله سید حسن مرتضوی میفرمودند:
از [آیت الله العظمی] شیخ حسین حلی پرسیدم چرا اعلام مرجعیت نمیکنید؟ فرمودند:
خداوند متعال ما را برای تدریس خلق کرده است!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
شبکه اجتهاد، ۱۴۰۱/۱۱/۸، نقل خاطره از: محمد حسن ربانی بیرجندی.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
درس را تعطیل نمیکردند!
وقتی درس مرحوم علامه طباطبایی شرکت میکردیم، در سالهای آخر که چشمشان نمیدید، ما متن را میخواندیم و ایشان پیرامون آن صحبت میکردند، ولی درس را تعطیل نمیکردند.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
شبکه اجتهاد، ۱۴۰۱/۱۱/۸، آیت الله العظمی جوادی آملی، نقل خاطره از احمد مروی.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
هیچگاه در حرم روی صندلی نمینشستند!
یکی دیگر از بارزترین خصوصیات اخلاقی مرحوم آیت الله العظمی لطف اللع صافی گلپایگانی، علاقه و اظهار ارادت و توسل و تضرع شدید نسبت به ائمه معصومین(ع) بود؛ لذا هرگاه به حرم مطهر آقا علیبن موسیالرضا(ع) مشرف میشدند، با اینکه برایشان دشوار بود، بر زمین مینشستند و آستانه متبرکه را میبوسیدند؛ آنگاه برمیخاستند و با اذن دخول، وارد حرم مطهر میگردیدند.
همچنین با اینکه نشستن بدون صندلی برایشان دشوار بود، در حرم مطهر امام رضا(ع) هیچگاه روی صندلی نمینشستند.
هر وقت هم وارد کفشداری میشدند و کفش خود را تحویل میدادند، عصایشان را هم به کفشداری میدادند تا بدون عصا وارد حرم مطهر بشوند. شاید به ذهن برسد که این امور جزئی اهمیت چندانی ندارد؛ ولی برای ایشان بسیار مهم بود.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
هفته نامه افق حوزه، شماره۷۳۹، ص۳، ویژه نامه آیت الله العظمی صافی گلپایگانی.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
ثواب تلاوت قرآنم را به همه استادانم هدیه میکنم!
مرحوم آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی به طلاب مرتب گوشزد میکردند و میفرمودند:
از عوامل پیشرفت طلبه، حفظ حرمت اساتید است؛ چه استادی که دروس مهم را در خدمتشان خواندهاند و چه استادی که الفبا را به آنها آموخته است؛ لذا ایشان کسانی را که حتی در دوران نوجوانی، استادشان بودند، یاد و برایشان طلب مغفرت میکردند و گاهی میفرمودند:
وقتی قرآن میخوانم، برای همه اساتید و ذویالحقوقِ خود قرائت، و ثوابش را تقدیم ارواح آنان میکنم.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
هفته نامه افق حوزه، شماره۷۳۹، ص۳، ویژه نامه آیت الله العظمی صافی گلپایگانی.
https://eitaa.com/sirefarzanegan