26.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺ماجرای رفتار بسیار نافع مرحوم آیت الله العظمی سید جمال گلپایگانی به فرزندش مرحوم آیت الله سیدعلی گلپایگانی!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
کشکول ناب حوزوی.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
به خاک پای حضرت ام البنین(س)
پس از زهرا نمیبینی زنی را اینچنین باشد
زنی اینگونه هم پای امیرالمؤمنین باشد
قدم بگذاشت در بیت علی فخر کلابیه
که مفهوم جدیدی از ادب روی زمین باشد
شده بانوی این خانه ولی چشمی ندید اصلا
سر یک سفره با اولاد زهرا همنشین باشد
اگر ام الاسد خوانند او را؛این روا باشد
ولی میخواست نام او فقط ام البنین باشد
شجاعت را به فرزندان خود چون شیر میداده
که ام الغیرت و ام الادب،شیر آفرین باشد
ابالفضلم!همیشه سید و مولا بخوان او را
کسی را که ز نسل رحمه للعالمین باشد
علمداری که در باران تیر علقمه داده
دو دستش را که دستان خدا در آستین باشد
سروده چارپاره در عزای کربلا اما
هنوز از خیسی چشم عروسش شرمگین باشد
به جای چار فرزندی که در کرببلا داده
بنا شد در کنار چار امامش همنشین باشد
تویی بانو نخستین سفره دار داغ عاشورا
که تا محشر قیام کربلا با تو عجین باشد
.
.
.
اگر چه مادرم زهرا نشد اما خدا را شکر
برای من همین بس مادرم ام البنین باشد
عباس جواهری رفیع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وفات حضرت ام البنین(س)
محمد الجنامی
نبودم ندیدم که محشر بپا شد
شنیدم دو دست تو از تن جدا شد
میدونم که خیلی خجالت کشیدی
صدای عمو آب وقتی شنیدی ...
https://eitaa.com/sirefarzanegan
⚫️ مرثیه منسوب به حضرت امالبنین (سلام الله علیها)
▪️لا تَدْعُوِنِّي وَيْكِ أُمَّ الْبَنِينَ
تُذَكِّرِينِي بِلِيُوثِ الْعَرِينِ
واى بر تو ای مدینه! مرا ديگر مادر پسران مخوان
كه مرا به ياد شيران بيشهام میاندازى
▪️كانَتْ بَنُونَ لِي أُدْعَى بِهِمْ
وَ الْيَوْمَ أَصْبَحْتُ وَ لا مِنْ بَنِينَ
من پسرانى داشتم که به خاطر آنان مرا امالبنین میخواندند
ولی امروز دیگر پسری ندارم
▪️أرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبَى
قَدْ وَاصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِينِ
چهار پسر که مانند عقابهای کوهسار بودند
و با بريده شدن رگ حيات، به مرگ پيوستند
▪️تنَازَعَ الْخِرْصَانُ أَشْلاءَهُمْ
فَكُلُّهُمْ أَمْسَى صَرِيعا طَعِينَ
بر پیکر بیجان آن ها نیزه ها به ستیزه برخاستند
و همه آنان از زخم نیزه به خاك افتادند
▪️يا لَيْتَ شِعْرِي أَ كَمَا أَخْبَرُوا
بِأَنَّ عَبَّاسا قَطِيعُ الْيَمِينِ
اى كاش میدانستم آیا چنان که خبر دادند؛
آیا عباس من دستش قطع شده است؟
📗 سفینة البحار، ج۳، ص۳۰۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌سلوک شخصی و حکومتی شهید حجت الاسلام و المسلمین رئیسی چشمگیر بود.
▪️آیت الله خامنه ای :
سادهزیستی و کاهش تشریفات در سلوک شخصی و حکومتی دولت، بخصوص شخص آقای رئیسجمهور، برای من چشمگیر است و چیز مهم و قابل توجّهی است... این زیّ مردمی خیلی چیز باارزشی است. اینکه با مردم، صمیمی و خصوصی و متواضعانه حرف میزنید، رفتوآمد میکنید، داخل خانههایشان میروید، روی فرششان مینشینید، خیلی چیز خوبی است.
📗بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیئت دولت، ۱۴۰۲/۰۶/۰۸
#شهید_رئیسی
@narrative_1443
احترام آیت الله العظمی خویی به پدرشان!
آیت الله سید احمد مددی به مناسبت حضور نوهٔ استادشان آیت الله العظمی خوئی در مجلس درس اصول، این حکایت را از پدر بزرگوارشان نقل کردند که:
شبی که پدر آقای خوئی، مرحوم آسیّد علیاکبر، به درس ایشان آمد [و قضیّهٔ معروفی است]، من در درس آقای خوئی بودم. درس ایشان آن موقع در مقبرهٔ سیّد سعید حبّوبی بود [و بعد به مسجد خضرا منتقل شد]. مرحوم آقای خوئی روی منبر بودند، در این اثنا پدر ایشان آمدند نشستند. آقای خوئی از بالای منبر نگاه کردند، دیدند پدرشان نشستهاند. یکدفعه فرمودند: لقد شرَّفَ الوالد مجلسَ الدرس، و الدرس معطّلٌ! و از منبر آمدند پایین.»
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
کانال تلگرامی چراغ مطالعه،۱ / ۱۱ / ١٤٠٢به نقل از آیت الله سید احمد مددی و نوهٔ آیت اللهالعظمی خوئی.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
گویا حدیث تازهای برای ایشان خواندهاند!
مکرر مشاهده میشد مرحوم والد- آیت الله محمد هادی تألّهی همدانی-
وقتی بعضی از اشخاص حدیثی را در محضرشان قرائت مینمودند؛ ایشان چنان با دقت کامل تا آخر حدیث را گوش میدادند که گوینده خیال میکرد که سابقه چنین حدیثی را ندارند و گویا اینکه حدیث تازهای را برای ایشان خواندهاند، اظهار مباهات و شعف هم مینمودند و بر خود میبالیدند، در حالی که قبلاً از آن مرحوم آن را شنیده بودیم و مکرّر متذکر آن شده بودند.
در اینگونه موارد، بعضیها برای اینکه نشان دهند که سابقه حدیثی را دارند، به مجرد این که دوسه کلمه از اول حدیث خوانده میشود، فوراً چند کلمه دنبال آن را بیان میکنند به لحاظ اینکه وانمود کنند که حدیث را قبلاً دیدهایم و میدانیم و لازم نیست بقیه آن را بخوانید. این نحوه برخورد ایشان فقط در اثر تواضع و اخلاص فوقالعاده ایشان بوده است.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
یادنامه عالم عارف و سالک ربّانی، مرحوم حضرت آیت الله شیخ محمدهادی تآلّهی همدانی، نشر ایثارگران.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
🔴درسهایی که باید از علامه مصباح آموخت!
اهتمام به حفظ بيتالمال
احمدحسین شریفی:
از جمله مهمترین ویژگیهای مدیریتی آیتالله مصباح اهتمام فوقالعاده ایشان به حفظ بیتالمال بود. تحت هيچ شرايطی نسبت به کوچکترين مسائل مالی بیمبالاتی یا بیتوجهی را مجاز نمیشمردند این اهتمام تا جایی بود که حتی سوزن و سنجاقی که برای وصل برگههای نامههایی که مثلا از سوی موسسه به منزل ایشان ارسال میشد، مجددا به موسسه باز میگرداندند!
🔷به همین دلیل، انضباط مالی در مديريت مؤسسه همواره در بالاترین سطح خود مراعات میشده است. تراز مالی مؤسسه، عليرغم بازرسیهای بسيار دقيق مسؤولان مربوطه، در تمام ساليانی که از تأسيس آن میگذرد بسیار بسیار به ندرت با مشکلی که ناشی از بیتوجهی و بیمبالاتی و امثال آن باشد، مواجهه شده است.
🔷جناب دکتر زارعان نقل میکردند: زمانی که در بخش اداری بنیاد باقر العلوم مسؤولیتی داشتم اشتباهی در محاسبات مالی صورت گرفته بود و حدود ۱۰ هزار تومان اختلاف حساب به وجود آمد؛ علیرغم اینکه مجددا به دستور آیتالله مصباح محاسبات را ملاحظه کردیم تا منشأ اشتباه صورت گرفته را به دست آوریم، موفق نشدیم. نهایتاً «یک شب به منزل ایشان رفتم و عرض کردم نتوانستیم به نتیجهای برسیم و ما الان این مبلغ ۱۰ هزار تومان را کسر آوردهایم.» ایشان هم خیلی راحت و بدون هیچ ملاحظهای فرمودند: «خوب مشکلی نیست نیست. خودتان این مبلغ را پرداخت کنید تا حساب صفر شود. لحن ایشان به قدری جدی بود که من در آن وقت شاید ناراحت هم شدم. اما ایشان در مسأله بیتالمال حساسیت کامل داشتند و به ما فهماندند حالا که بیتالمال در دست شماست، نباید بیدقتی میکردید و حالا باید جبران کنید!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
احمد حسین شریفی
https://eitaa.com/sirefarzanegan
ابدا نفسانیت نداشتند!
مسجدی آن طرف منزل مرحوم آیت الله بهاءالدینی بود، عصرها مخصوصا تابستان که گرمای هوا مقداری کم میشد ایشان از پلهها بالا میآمدند و نماز مغرب و عشا را روی پشت بام آن مسجد میخواندند.
رفقا هم در آن نماز جمع میشدند. جمع جالب و مدونی بود. شیخ پیرمردی بود در آن جمع که تابستانها حالش بد میشد، اعصابش بهم میریخت و شبها خواب نداشت، ولی نماز و جلسات را میآمد و با آیت اللّه بهاءالدینی خیلی راحت بود و گاهی هم یک چیزی میپراند.
یک روز رو پشت بام مسجد نشسته بودیم که آیت اللّه بهاءالدینی با عصا بالا آمدند و فرمودند:
مثل اینکه این پلهها را که بالا میآییم، خسته میشویم. این شیخ گفت: آقا! خسته میشویم چیست؟! از این پلهها که شما میآیید فیل هم نمیتواند بالا بیاید! اما به ایشان برنخورد؛ چون راحت بودند و ابدا نفسانیت نداشتند که بگویند چرا به «من» توهین کردی.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
کانال حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
درسهایی که از علامه مصباح باید آموخت!
وظیفهگرایی!
احمدحسین شریفی:
🔷يکي از ویژگیهای برجستة آيتالله مصباح، وظيفهمحوری و تکليفگرايي بود. بنده در جایی دیگر هم گفتهام که میتوان «وظيفهشناسي و عمل به وظيفه» را کليد شخصيت علامه مصباح دانست. او در همه کنشها و واکنشهاي فرهنگي و اجتماعي و سياسي خود، تنها و تنها دنبال عمل به وظيفه بود.
🔷آيتالله مصباح در هيچ موضوعي وارد نميشد و اقدام به هیچ کاری نمیکرد مگر آنکه حجتي شرعي و تکليفي ديني براي آن داشته باشد؛ اگر درسی میگفت یا سخنرانیای میکرد یا کتابی مینوشت و یا هر کاری که انجام میداد بدان سبب بود که آن را وظیفه خود میدانست. هرگز از روی هوس شخصی یا صرفاً بر اساس ذوق و علاقه شخصی نبود. او بر حسب وظیفه شرعی خود و بر اساس تشخیص خویش عمل میکرد. و با همة وجود میکوشید که وظیفه خود را به بهترین وجه ممکن به ثمر رساند.
🔷بعد از آنکه وظيفه و تکليف خودش را تشخيص ميداد، نوع کار برايش اهميت نداشت؛ خوشايند و بدآيند ديگران برايش مهم نبود.
🔷اين شخصيت بزرگ و کمنظير در همين چند سال آخر عمر مبارکشان با جمعي از شاگردان خود در مشهد مقدس، در جوار ثامنالحجج، چند روز متوالی صبح تا شب دربارة طراحي سرفصلها و روشهاي تدوين کتابهايي آموزشي براي نوجوانان (دبستانی و دبيرستاني) جلسات طولاني مدت داشت. جز ساعاتي که براي زيارت حرم مطهر امام رضا علیه السلام مشرف ميشد، تماموقت در اين جلسه حضور داشت و ضمن گوش دادن به دیدگاهها و آراء شاگردان خود و هدايتگريهاي علمي و عملياي که داشت، شخصاً مسؤوليت طراحي سرفصلها و تعيين مباحث لازم براي طرح ولايت دانشآموزي را بر عهده داشت.
🔷و در پاسخ این سؤال اعتراضگونه که طراحی چنین سرفصلها و تدوین چنین کتابهایی بدون وجود زمینههای لازم برای اجرا و بدون همکاری و همراهی مسؤولان مربوطه چه ضرورتی دارد و به چه امیدی انجام میگیرد؟ میفرمود ما مأمور به انجام وظیفه هستیم؛ ما کاری که از دستمان بر میآید و وظیفة شرعی خود میدانیم انجام میدهیم و با توکل به خدا و توسل به ائمة اطهار(ع) برای اجرایی شدن آن نیز همه توان خود را به کار میگیریم. خداوند هم اگر در ما اخلاص ببیند، زمینههای اجرایی شدن آن را فراهم میکند.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
@Ahmadhoseinsharifi
https://eitaa.com/sirefarzanegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نقل مکاشفهای در رابطه با رسیدن خیرات به اموات
حاجآقا منفرد از شاگردان آیتالله بهجت رحمة الله علیه
https://eitaa.com/sirefarzanegan
درسهایی که باید از علامه مصباح آموخت!
قانونگرایی
احمدحسین شریفی:
🔷رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنهای، در پیام تسلیت خود به مناسب درگذشت علامه مصباح یزدی در توصیف ایشان فرمودند: «ایشان متفکری برجسته، مدیری شایسته، دارای زبان گویائی در اظهار حق و پای با استقامتی در صراط مستقیم بودند» تلاش میکنم به اندازه تجربه و فهم ناقص خود و به اقتضای فضای مجازی، چند درس از سبک و روش مدیریتی ایشان را بیان کنم:
🔶سبک مديريتی علامه مصباح، سبکی قانون محورانه بود. ايشان در اجرای قانون بسيار جدی بودند و در برابر کوچکترين تخلفات قانونی نيز سختگيرانه و با صلابت برخورد میکردند. در اين جهت حقيقتاً کمنظير بودند.
🔶من کراراً گفتهام که کار اجرایی با آيتالله مصباح هم بسيار راحت و هم برای پارهای از افراد بسيار سخت و دشوار بود؛ برای کسانی که میخواستند بر اساس قانون عمل کنند، بسيار راحت بود؛ ايشان هيچ مطالبهای جز اجرای قانون نداشتند. اما برای کسانی که احياناً توقعات فراقانونی داشتند و يا میخواستند در مسائل اجرایی و اداری موسسه براساس سلايق و علايق شخصی عمل کنند، بسيار دشوار بود؛ چرا که ايشان هيچ مطالبهای را جز مطالبات قانونی نمیپذيرفتند.
🔶به خاطر دارم زمانی را که يکی از دوستان مخلصی که ساليانی به خواسته و سفارش خود حضرت استاد و البته با رضايت آن دوست عزيز، مشغول کارهای اجرایی شده بود، و بعدها در دوره دکترا شرکت کرده و همه مراحل را با موفقيت پشت سر گذاشته بود اما به دليل مشغلههای کاری نتوانسته بود در موعد مقرر و قانونی از رساله دکتری خود دفاع کند و طبيعتاً انتظار داشت که ارفاقی خاص برای ايشان در نظر گرفته شود، و مسؤولان آموزش هم در هيئت رئيسه موسسه درخواست ارفاق برای ايشان کردند؛ اما حضرت استاد به هيچ وجه نپذيرفتند و بلکه قاطعانه چنین درخواستی را رد کردند؛ و در ميان تعجب همه دوستان، ايشان فرمودند: ما هرگز نمیتوانيم خلاف قانون عمل کنيم؛ اگر قانون چنين اجازهای میدهد فبها و الا هرگز. آنچه که مسلم بود اينکه ايشان هيچ استثنايی را در اجرای قانون نمیپذيرفتند.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
@Ahmadhoseinsharifi
https://eitaa.com/sirefarzanegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بی تو
هرشب، شب یلداست
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از روضه سیر نشدم!
شبی در موسسه امام خمینی مراسم روضه بود. روضه حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) را مفصل خواندم، بعد از مراسم حاج آقای مصباح [تشریف بردند دفترشان]، رفتم خدمت ایشان برای دست بوسی، این مرد بزرگ نگاهی به من کردند و فرمودند: در مراسم پایین دلم از روضه سیر نشد، میشود دوباره برای من روضه بخوانی؟ گفتم: چشم و برای مراعات حال ایشان یک ربع بیشتر روضه نخواندم.
آمدم روضه را به پایان برسانم، دیدم حاج آقا نگاه معنا داری میکنند، گفتم: حاج آقا فرمایشی دارید؟ فرمودند: اگر بگویم از روضه سیر نشدم و باز هم بخوان...، گفتم: چشم حاج آقا ادامه میدهم...
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
حاج مهدی رسولی، در سومین بزرگداشت علامه مصباح یزدی، ۱۴۰۲/۱۰/۹
https://eitaa.com/sirefarzanegan
درسهايي که بايد از علامه مصباح آموخت.
صفا و محبت
احمدحسين شريفی:
رهبر معظم انقلاب در توصيفی از آيتالله مصباح فرمودند: «سه جهت در ایشان جمع است: هم «علم»، هم «بصیرت» به معنای حقیقی کلمه، هم «صفا». این سه تا با هم در وجود ایشان خیلی ارزشمند است.» (رهبر انقلاب در دیدار آیتالله مصباح و خانوادهشان در منزل ایشان، ۲۰ بهمن، ۱۳۸۹)
🔸يکی از ويژگیهای سلوک عملی آيتالله مصباح اين بود که محضر او مجلس صفا و صداقت و پاکی بود. براي نشستن در محضرش، لازم نبود دغدغه آداب و ترتيب خاصی داشته باشی. او چنان با گشودگی چهره با مراجعهکنندگان برخورد میکرد که هر کسی او را بهترين و صميمیترين دوست و همراز خود به شمار میآورد.
🔸هرگز کسی را برای لغزش در سخن سرزنش نمیکردند؛ هرگز در غياب کسی، درباره او سخن نمیگفتند يا اجازه بدگويی از کسی را نمیدادند؛ از کوچکترين کاری که برای او صورت گرفته بود، بيشترين سپاسگزاریها را میکردند؛ ایشان يکی از جلوههای اسم «شکور» خداوند بودند.
🔸 او حتی برای هدايت و عاقبت به خيری ناسزاگويان به خود نيز دعا میکردند. هيچ آثاری از خشم و نفرت و کينه نسبت به آنها در وجود اين مرد نبود. بلکه حتي الامکان رفتار آنها را حمل بر صحت میکردتد.
🔸در سال ۸۴ که موج سوم حملات بسيار سهمگين تروریستهای فکر و فرهنگ عليه ايشان شروع شده بود، در ايامي که آيتالله مصباح حدود ده روز ايران نبودند، بعد از بازگشت، در جلسهای شاهد بودم که وقتی يک از دوستان، گزارشی از تهمتهای بسيار ناروایی که توسط برخی از به اصطلاح مدعيان پيروی از خط امام(!) عليه ايشان زده شده بود، بيان کرد، ايشان البته از اينکه آن دوستِ ما، نام افراد را در جمع ذکر کرد، ناراحت شدند و فرمودند:
من کراراً گفتهام که با افراد و اشخاص کاری نداشته باشيد؛ نام آنها را ذکر نکنيد! و سپس خيلی آرام و با طمأنينهای مثالزدنی فرمودند: «من شکی در اخلاص و نيتِ خوب اين آقايان ندارم، آنها گمان میکنند من برای انقلاب و اسلام ضرر دارم و خود را موظف به مقابله با من میدانند؛ مهم اين است که ما تلاش کنيم وظيفة دينی و اسلامی و انقلابی خود را بفهميم و در عمل به آن از هيچ کوششی کوتاهی نکنيم. و شما اهميتی به چنين سخنانی ندهيد.»
نيم ذره تيرگی و خشم نه
غير مهر و رحم و آبِ چشم نه
🔸هرگز اجازه ندادند حقايق و واقعيتها درباره پارهای از شاگردان قديمی او که بعد از جداشدن از موسسه نادرستترين و ناجوانمردانهترين تهمتها و دروغها را به ايشان و موسسه امام خمينی زدند، بيان شود. هيچگاه هيچ سخن بدی درباره آنها يا حتی گلايهای کوچک از آنها هم بيان نکردند. حتي از شنيدن پارهای از مشکلات خانوادگی و بيماریهایی که برای آنها و بستگانشان پيش آمده بود، به شدت غمگين میشدند و برای سلامتی آنها دعا میکردند. حقيقتاً روحی بزرگ داشتند. درود و سلام پاکان الهی بر روح پاک و مطهرشان باد!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
@Ahmadhoseinsharifi
https://eitaa.com/sirefarzanegan
عاقبت توهین به عالم!
خاطرهای از مرحوم آیت الله حاج شیخ ابوالحسن ایازی:
حقیر گاهی تنها و گاهی با مرحوم آقای حاج آقا سید مهدی پیشنمازی بسیاری از شبها محضر استاد آیت الله العظمی میرزا هاشم آملی میرفتم و در این رابطه خاطراتی دارم.
▪️در یکی از شبها که به حضورشان شرفیاب شدم حالشان را بسیار متغیر و ایشان را خیلی عصبانی و ناراحت دیدم.
عرض کردم: جناب استاد شما را بیش از حد ناراحت میبینم چه حادثهای پیش آمده است ؟
فرمودند:
همسایهای داریم عرب است، میخواهد برای پسرش عروسی بگیرد، یک طبقه فوقانی ساختمان برای او ساخته است و پایه آن را روی دیوار ما گذاشته است.
من رفتم به او گفتم: آقای فلانی! شما به دیوار منزل ما تجاوز کردهاید!
او عوض اینکه از ما عذرخواهی کند حرفهای زشت و رکیکی زد و به کلیه عجم و علمای عجم جسارت کرد! من از آن لحظه تاکنون بدنم میلرزد و ناراحتم، مخصوصاً در اهانت به کلیه علمای دین و استوانههای فقهی و نائبان ولی عصر ارواح العالمین له الفدا.
گفتم: این حالت که در شما مینگرم، خدا بر همسایهتان ترحم کند.
بعد از گذشت یک هفته شبی به محضرش رفتیم.
از منزل همسایه صدای شیون بلند بود.
پرسیدم: چه خبر است؟
فرمودند: همان جوانی که برای او عروسی گرفتند و تازه داماد بود، با ماشین تصادف کرد و تکه تکه شد!
عرض کردم: این بود که آن شب عرض کردم خدا بر همسایهات رحم کند، زیرا اهانت به علما که بعضی از آنها تالی تلو معصوم بودند، کمترین مکافات و سزایش همین است!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
کانال ایازی از ملکوت.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
اکر شمر هم انصاف داشت، آن جنایت را مرتکب نمیشد!
یک روز که آیت الله [میر فتاح] شهیدی(1296_1372ق)[از فقیهان درجه اول تبریز و نویسنده حاشیه مفصل مکاسب : هدایة الطالب] به حمام رفته بودند، کسی در حمام از ایشان میپرسد:
اگر من چیزی را دو قِران بخرم و دو تومان بفروشم، شرعا اشکال دارد؟
ایشان میفرمایند: نه، ولی بی انصافی است!
آن شخص میگوید: فقط همین؟! بی انصافی است؟
آیت الله شهیدی میفرمایند: بله، ولی اگر شمر هم انصاف داشت، آن جنایت هولناک را نمیکرد!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
صاحبان فقه و حکمت، ص۱۸۴، نشر فرهنگ منهاج.
به نقل از کانال حدیث آرزومندی، استاد محمدمهدی رفیعپورتهرانی.
https://eitaa.com/Menhajalsalehin
https://eitaa.com/sirefarzanegan
حتی یک ریال از درآمد و حق التالیف خود برنمیداشتند!
حسين شريعتمداری:
مرحوم آیتالله مصباحیزدی هیچ کمک مالی از سوی هیچکس را نمیپذیرفتند. ایشان حتی از پذیرش وجوه شرعی نیز اجتناب میکردند و مراجعهکنندگان را به دفتر رهبر معظم انقلاب ارجاع میدادند.(نظر فقهی مرحوم آیتالله مصباحیزدی آن بود که وجوهات شرعی باید در اختیار ولی فقیه باشد).
ایشان فقیهی زاهد و به شدت سادهزیست بودند تا آنجا که در زندگی ایشان نه فقط هیچ نشانهای از زرق و برق دنیایی دیده نمیشد، بلکه در مواردی، از حداقلها نیز پرهیز داشتند. آیتالله مصباح امور زندگی روزمره خود را با حقوق معمولی و اندکی که مانند سایر کارکنان موسسه امام خمینی به ایشان تعلق میگرفت، میگذراندند و از این روی معیشتی آمیخته به تنگدستی داشتند.
مرحوم آیتالله مصباحیزدی، آثار علمی فراوانی داشتند و کتابهای بسیاری تالیف کرده بودند که ردیف کردن نام و عناوین آنها نیز، فهرست بلند بالایی است. مرحوم مصباحیزدی حتی یک ریال از درآمد حاصل از چاپ و انتشار آثار خویش را دریافت نمیکردند و به دستور ایشان تمامی درآمد آن به صندوقی با نام مبارک حضرت ابوالفضل علیهالسلام واریز میشد و از آنجا به عنوان قرضالحسنه و یا کمک مالی بلاعوض در اختیار افراد نیازمند قرار میگرفت.
حضرت آیتالله سفارش کرده بودند که اگر وام گیرندهای، اقساط وام دریافتی را پرداخت نکرد، حتی به او گوشزد هم نکنید چرا که حتماً توان پرداخت نداشته است و گوشزد کردن شما باعث شرمندگی او خواهد شد.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
گروه طرح ولایت.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
همچنین زنانی بودند!
استاد معظم آقای حاج سید احمد اشکوری دامت برکاته:
🔹در نجف معروف بود که فرزندی از مرحوم آشیخ محمدحسین اصفهانی (کمپانی) فوت شد. مرحوم کمپانی قصد داشت اشعاری درباره فرزندش بسراید اما همسر ایشان گفت ارزش ندارد. اگر میخواهی شعر بگویی درباره علیاصغر امام حسین بگو، و ایشان آن شعر معروف درباره مصیبت علیاصغر را سرود.
🔸من عبدالباسط قاری را در کاظمین دیده بودم. یک وقت تصمیم گرفت که ترانه هم بخواند اما همسرش گفته بود با حنجرهای که کلام خدا را خواندی، ترانه نخوان! همچنین زنانی بودند.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
کانال سید حسین کشفی، ۱۴۰۳/۱۰/۲
@seyyed_hossein_kashfi
https://eitaa.com/sirefarzanegan
بهترین عمل در شب قدر، معین نیست، برای هرکس میتواند یک عمل باشد!
یک شب قدر در ماه مبارک رمضان، دیر وقت در حرم امیرالمؤمنین علیهالسلام، مرحوم آیت الله العظمی شهید سید محمدباقر صدر را دیدم که مشغول راز و نیاز بودند. شخصیت و عظمت شهید صدر و همزمانی آن با حرم مطهر و ایام مبارک شب قدر باعث شد که حالتی عجیبی به من دست دهد و در دل آرزو کنم که بتوانم از ایشان سؤال کنم که «ما هو افضل الاعمال فی لیلة القدر؟ بهترین اعمال در شب قدر چیست؟
ایشان در حال عبادت بودند و من نمیخواستم مزاحمتی ایجاد کنم، بنابراین تصمیم گرفتم صبر کنم تا عبادتشان تمام شود. زمانی که ایشان از حرم خارج شدند، با فاصله به ایشان پیوستم، اما به خاطر ابهت و شخصیت ایشان جرأت نزدیک شدن نداشتم.
فاصله منزل ایشان با محل درس نزدیک بود و در نهایت تصمیم گرفتم خود را به خدمتشان برسانم. دستشان را بوسیدم و گفتم: سؤالی دارم و دعا کردم که خداوند توفیق دهد تا بتوانم سؤال خود را از شما بپرسم.
ایشان با خوشرویی مرا به خانهشان دعوت کردند و این برای من بسیار ارزشمند بود.
وارد منزلی شدیم که در آن اتاق، مقبره مرحوم مامقانی بود. مجدداً دستشان را بوسیدم و سؤال کردم: «ما هو افضل الاعمال فی لیلة القدر»؟
ایشان مدتی به فکر رفتند و سپس فرمودند: «ما یبدولی یعنی آنچه که به ذهنم میرسد این است که بهترین عمل در شب قدر معین نیست؛ بلکه برای هر کس میتواند یک عمل معینِ متفاوت باشد. برای یکی، خواندن قرآن بهترین عمل است و برای دیگری، خواندن نافلهها یا دعاهای خاص. بنابراین، هر فرد باید افضل الاعمال را متناسب با شرایط و روحیات خود جستجو کند!
اگرچه ایشان یک عمل خاص را به عنوان افضل الاعمال مشخص نکردند، اما این جواب برای من بسیار تازه و خشنودکننده بود و به دلم نشست و این یکی از خاطراتی است که به شدت در ذهنم مانده و نشاندهنده عمق تفکر و شخصیت والای شهید صدر است.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
خبرگزاری حوزه، گفتگو با آیت الله سید علی اکبر حسینی حائری، ۱۴۰۳/۸/۲
https://eitaa.com/sirefarzanegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️این را در اِزای صبر بر زندگی ام دادند.
💠دیدار عبدصالح الهی حضرت آیت الله امام خامنه ای مدظله با شاگردان و ارادتمندان و خانواده آیت الله پهلوانی.
💠ماجرای خوابی که یکی از شاگردان آیت الله پهلوانی راجع به ایشان دیده بودند.
🔰حجت الاسلام محمدحسین شیرازی داماد آیت الله علی پهلوانی قدس سرّه.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
مکتب توحید.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
دعای ابوحمزه را در قنوت نماز شبشان میخواند!
مرحوم آیتاللهالعظمی صافی گلپایگانی در بیان خاطرات خود از والده گرامیشان میفرمودند:
یادم نمیرود مادرم در قنوت نماز شبش دعای ابوحمزه ثمالی را از حفظ، با اشک میخواند.
من یک مفاتیح (یا اقبال الاعمال) دارم که اطرافش جای اشکهای مادرم است که نیمه شبها از خوف خدا گریه میکرد.
پدر آیتاللهالعظمی صافی بعد از وفات همسرش، اشعاری سرودند با این مضامین که ایشان زنی عابده و عجیبه بودهاند.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
مدرسه فقهی امان باقر ع
https://eitaa.com/sirefarzanegan
راز بر پایی نماز جماعت در فصل گرما توسط آیت الله العظمی مرعشی نجفی از زبان مرحوم آیت الله ابوالحسن ایازی!
🔸از جمله ویژگیهای مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی اقامه جماعت در فصول اربعه بود. چون در آن دوران اکثر ائمه جماعات در فصل تابستان تعطیل میشدند زیرا با آن هوای طاقت فرسا، ماندن در قم بسیار مشکل بود. ولی این بزرگوار در همان هوای گرم طاقت فرسا در قم بودند و جماعت را اقامه میکردند.
روزی در محضرش نشسته بودم یکی از فضلاء پرسیدند: شما چگونه این هوای گرم را تحمل میکنید و چرا به ییلاقات اطراف نمیروید؟
فرمودند: در اوائل ورودم به قم در تابستان تصمیم گرفتم که به یکی از دهکدههای ییلاقی اطراف قم بروم. وقتی با مختصر اثاثیه که به همراه داشتم، راهی سفر شدم در بین راه برخورد کردم به پیرزنی که با دوستش صحبت میکرد و میگفت: ببین این آخوندها تا هوا خوبست در قم میمانند همین که احساس گرمی کردند به ییلاقات میروند و ما را درقم تنها میگذارند!شنیدن این کلام در روحم فوق العاده تاثیر عمیقی گذاشت برگشتم و به مسافرت نرفتم و عرض کردم: خدایا من در هوای گرم به خاطر رضای تو میمانم، به من قدرتی عنایت کن که بتوانم برای همیشه تابستانها نماز جماعت را تعطیل نکنم! بحمدالله تعالی تاکنون موفق بودم.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
کانال ایازی از ملکوت
https://eitaa.com/sirefarzanegan
پسرجان نماز شب را ترک نکن، من اگر به مقامی رسیدم، از نماز شب رسیدم!
خبر فوت مرحوم آیت الله العظمی بروجردی در عراق غوغای عجیبی برپا کرد تا چهل روز مجالس سوگواری برقرار بود و شعرای عرب و عجم شعرها سرودند من جمله نگارنده- مرحوم آیت الله ابوالحسن ایازی- شعری به فارسی سرودم و در یک جلسه مهم یکی از طلاب اهل رودسر خواندند.
بعدا معلوم شد این شعر مورد پسند و قبول مرحوم آقای بروجردی واقع شده است. چون همان شبی که آن روز اشعار خوانده شد، خواب دیدم که یکی از علمای بزرگ شیعه از دار دنیا رفته و در تشییع جنازه آن تمام علمای عصر حاضر و اموات شرکت دارند عدهای که از معاریف بودند را به من نشان میدادند که آن آقای آخوند خراسانی است دیگری آقا سید محمد کاظم یزدی است و آن دیگری آقای اصطهباناتی است، بعضی از آنان را هم نمیشناختم.
از پشت سر در میان آن همه جمعیت، مرحوم آیت الله العظمی بروجردی را دیدم که با سرعت میآیند، ولی گاهی به طرف یمین میروند، گاهی به طرف یسار، گویا کسی را جستجو میکنند، تا به چند قدمی من رسیدند.
حس کردم که در طلب حقیر هستند، نزدیک شدند و دست بر شانهام گذاشتند و فرمودند:
پسر جان نماز شب را ترک نکن! اگر من به مقامی رسیدهام به وسیله نماز شب رسیدم!
از خواب بیدار شدم، فهمیدم که خواستند صله شعرم را عنایت کنند و شعر مورد قبول ایشان واقع شده است.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
کانال ایازی از ملکوت.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
ما همینیم که هستیم!
مرحوم آیت الله بهاالدینی وقتی میخواستند راحت باشند، عمامه خود را برداشته و بر زمین میگذاشتند. شبی به ایشان گفتند: آقا میخواهیم فیلمبرداری کنیم هم عمامه بر سرتان باشد و هم بیشتر مراعات بفرمایید. ایشان خیلی راحت فرمودند:
ما نمیتوانیم برای شما زندگی کنیم، ما همینیم که هستیم!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
کانال حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
🔶 قربان مسیح و عیسیاش، قربان دامن پاکش!
استاد حسن رمضانی:
در خدمت حضرت استاد علامه حسن زاده آملی (رحمة الله علیه) صحبت از حضرت مریم (سلام الله علیها) شد. حالشان منقلب شد، فرمودند: قربانش، قربان مسیحش، قربان عیسیاش، قربان دامن پاکش!
آن قدر گفت و گفت تا آنکه خود آتش گرفت و شعلهور شد!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
حدیث سهر- بیانات و خاطرات استاد حسن رمضانی-
https://eitaa.com/sirefarzanegan