🌸🍂
°•{ســـــردار رشید اسلام
#شهید_احمـــــد_کشـــــوری🍃🌹}•°
#بــرگـےازخــاطــراتــــ 📄
🔹《ترکش به سینهاش اصابت کرده بود پزشکان باید آخرین عمل جراحی رو انجام میدادند اما بلند شد تا برود گفتند آقای کشوری بمان تا آخرین عمل انجام شود گفت وقتی اسلام در خطر است این سینه رو نمیخوام...》
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔 @sirehyshohada
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌸🍂
#بــرگـےازخــاطــراتــــ 📄
🔹دشمن حمله کرد، ما پناه گرفتیم، امیرعلی پاش تیر خورد خواستیم کمکش کنیم، نگذاشت.
گفت: برید من خودم و به شما میرسونم، اما دیگه کسی خبری ازش نداره..
🔹امیرعلی خیلی حضرت فاطمه (سلامالله علیها) را دوست داشت و همیشه میگفت: دلم میخواد مثل خانم فاطمه زهرا(س) گمنام باشم.
همین شد که دلش میخواست..
°•{مدافـــــع حـــــرم
#شهید_امیرعلی_محمدیان🍃🌹}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔 @sirehyshohada
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌸🍂
°•{مدافع حرم
#شهید_ابوالفضل_نیکـــــزاد🍃🌹}•°
#بــــرگــےازخاطــــراتــــــ 📄
💠 همیشه وقتی که به آقا ابوالفضل میگفتیم قرآن بخوان؛ میگفت من فقط یک آیه را بلد هستم؛
《وَ لا تَحَسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللهِ اَمواتًا بَل اَحیآءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون》
و امروز میفهمم که حرف و عمل شهید یکی شد و دقیقاً مصداق همان آیهای شد که میگفت فقط آن را بلد هستم.
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
💠کانال سیره شهدا💠
🆔 @sirehyshohada
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌸🕊
#بــــرگــےازخاطــــراتــــــ 📄
°•{ســـردار مدافع حرم
#شهید_سیدرضا_مراثـــــی🍃🌹}•°
◽️تنها حسرتی که در دنیا داشت، رسیدن به مقام #شهـــــادت بود. زمانی که پیکر مطهر شهدای مدافع حرم را میآوردند با حسرت میگفت: «خوش به حالشان؛ من که هرگز لیاقت #شهـــــادت را ندارم!»
◽️به شدت منظم بود و هر کاری که انجام میداد جلب رضایت الهی مهمترین هدفش بود؛ فقط برای رضای خدا کار میکرد.
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
💠کانال سیره شهدا💠
🆔 @sirehyshohada
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
📄 #بــرگـےازخــاطــراتــــ
🔹روح الله "برادر شهید" که اومد ،
رفتیم بهشت زهرا... منتظر شدیم حکاک بیاد و سنگ مزار رسول رو آماده کنیم...
🔹به محض اینکه حکاک اومد، یه نگاه به ما انداخت و گفت: ببخشید این سنگ مزار کیه؟
گفتیم چه طور؟
گفت: اصلا نمیدونستم قراره امروز بیام اینجا بنویسم!
🔹دیشب خواب دیدم از طرف حرم امام حسین (علیه السلام) منو خواستن گفتن شما مأمور شدی رو ضریح آقا قرآن بنویسی
🔹ما که خشکمون زده بود؛ وقتی بهش گفتیم سنگ رو از حرم امام حسین آوردن و قراره برای یه شهیدی نصب بشه حالش منقلب شد...
🔻سنگ مزاری که میتوان گفت هدیهای بود از جانب اربابش حضرت اباعبدالله
سالار شهیدان...
راوی 👈 دوست و همرزم شهید
°•{مدافــــع حــــرم
#شهید_رســـــول_خلیلـــــی🕊🌹}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔 @sirehyshohada
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
#برگـــــےازخاطراتـــــ
🔹هم قد گلوله توپ بود، گفتم: چه جوری اومدی اینجا؟
🔸گفت: با التماس!
🔹گفتم: چه جوری گلوله رو بلند میکنی میاری؟
🔸گفت: با التماس!
🔹به شوخی گفتم میدونی آدم چه جوری شهید میشه؟
🔸لبخندی زد و گفت: با التماس!
🔻وقتی تکه های بدنشو جمع میکردن، فهمیدم چقدر التماس کرده !!!
▫️ای شهیـــــد!
گذشتی از روزهای خوش نوجوانیات؛ دعا کن برایم که این جوانی، مرا به بازی نگیرد...
#التماس_دعای_شهادت
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔 @sirehyshohada
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
#برگـــــےازخاطـــــراتـــــ
#شهید_محسـن_حججـــــی🕊🌹
◽️بعضـــی از روزهای جمعـــــه تلفـــــن همراهـش خاموش بود. وقتی دلیلش رو میپرسیدم میگفت :
《ارتباطم را با دنیا کمتر میکنم تا کمی زمانم را برای #امـــــام زمانـم اختصاص بدم》
راوی 👈 همسر شهید
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔 @sirehyshohada
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯