خاطره کمتر گفته شده درباره #شهید_بیضایی🌹
که نشان از انتظار لحظه به لحظه ایشان برای فرج دارد✨
خاطره ای هست که جز برای همسر شهید برای شخص دیگری نگفته ام. نزدیک مراسم عقد محمودرضا بود🎊 که یک روز آمد و گفت: «من کت و شلوار برای مجلس عقد نخریده ام😐» من هم سر به سرش گذاشتم و گفتم: تو نباید بخری که خانواده عروس باید برایت بخرند.😌
خلاصه با هم برای خرید رفتیم. محمودرضا حتی هنگام خرید کت و شلوار دامادی اش هم حال و هوای همیشگی را داشت، اصلا حواسش به خرید نبود! و دقت نمی کرد در عوض من مدام می گفتم مثلا این رنگ خوب نیست و آن یکی بهتر است😎 و ... هیچ وقت فراموش نمی کنم در گیر و دار خریدن کت شلوار به من گفت: «خیلی سخت نگیر، شاید امام زمان(عج) امشب ظهور کردند😍
و عروسی ما به تعویق افتاد.»
هدف محمودرضا، رضایت دل امام زمان اش بود🌹دنبال گرفتن تایید #امام_زمان(عج) بود.👌
همیشه می گفت: «ما باید پرچم امام زمان(عج) را بالا ببریم.»☝️
╭─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╮
@sirehyshohada
╰─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╯
#خاطرات_شهید
هادی قبل از اینکه جذب سپاه شود ودربسیج ویژه شروع به فعالیت کند، خیلی مشتاق بودکه به سوریه برود.
ایشان توسط #شهید_محمودرضا_بیضایی که ازبچه های اسلامشهربودو2سال پیش در سوریه به شهادت رسید، آموزش نظامی دیدوارادت ویژه ای به این شهیدداشت.
وقتی خبرشهادت محمودرضا راشنید بغض عجیبی گلویش راگرفته بود، سپس گفت بایدانتقام #شهید_بیضایی راازاین تکفیری ها بگیرم.
#شهید_هادی_شجاع
#سالروز_ولادت 🌷
╭─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╮
🆔 @sirehyshohada
╰─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╯