سیره علما
@sireolama
...۱۴ تسبیح
🔶راه حل آیت الله میرزا جواد غروی علیاری برای حل مشکلات که پدرشان به نقل از آیت الله قاضی برای ایشان نقل کردند:
۱۴ عدد صلوات فرستاده بعد ۶ تسبیح (۶۰۰عدد)گرو نگه داشته شود و از حضرت موسی بن جعفر ( سلام الله علیهما) بخواهيم برای حل مشکل ما دعا کند تا خدا حاجت ما را بدهد. وثواب آن ۶ تسبیح رو به حضرت اهداء میکنید.
@sireolama
4_5805509072119661728.mp3
2.8M
🔶آیت الله العظمی وحیدخراسانی
این را برای سنیها میگویم که روز عاشورا وظیفهشان را بدانند؛ تا به شیعه که داستان دیگری است...
@sireolama
🔶تصویر مزار سید مرتضی(ره)
ابتدا در کاظمین دفن و سپس به كربلا منتقل و در كنار پدر در نزديكى قبر ابراهیم مجاب دفن شد.
@sireolama
...مرد یهودی
🔶شهر بغداد و اطراف آن را قحطى فرا گرفته بود. مردى يهودى كه به ظاهر شغلى نداشت و از قحطى و تنگدستى رنج فراوان مىبرد، هر چه فكر كرد نتوانست براى فقر درمانى بيابد. به فكرش رسيد به سراغ آن عالم شيعى برود كه مىگويند مردى بزرگوار است و در علوم مختلف تخصص دارد و سرآمد همه عالمان عصر است و به شاگردانش به فراخور حال مبلغى جهت اداره زندگى مىپردازد.
.
🔶روز بعد در مجلس درس سيد مرتضى حاضر شد. تعدادى از شاگردان از حضور فردى يهودى شگفت زده شدند. گروهى ناراحت بودند و برخى نيز منتظر بودند تا ببينند هدفش از آمدن چيست؟ وقتى درس خاتمه يافت به حضور سيد رسيد و با كمال خضوع از وى خواست كه علم نجوم را برايش تدريس كند.
.
🔶سيد در مقابل، با رويى گشاده با او روبرو شد و تقاضايش را پذيرفت و دستور داد هر روز مبلغى به او بپردازند. آن مرد مدتى در درس شركت كرد و زندگى خود را نيز از طريق همان دريافتى از استاد گذراند. او در مدتى اندك چنان تحت تاثير عظمت و برخوردهاى صحيح و مكتبى سيد قرار گرفت كه مسلمان شد.
کانال سیره علما @sireolama
سیره علما
🔶استاد محمد رضا حکیمی: دینی که عدالت در آن اصل نباشد دین نیست تا چه رسد به اسلام @sireolama
🔶استاد محمد رضا حکیمی چون پا به شش سالگى گذاشت (۱۳۲۰ ش) ابتدا به مکتب خانه رفت و در آن جا قرآن و صد کلمه از کلمات قصار مولا على(علیه السلام) را با ترجمه منظوم آن آموخت. سپس مقدارى از دیوان حافظ و مبادى انشاء و نویسندگى و بعد از آن دروس ابتدایى را در مدرسه فرا گرفت.
.
🔶در سال ۱۳۲۶ ش. در حالى که نوجوانى دوازده ساله بود، به جهت عشق و علاقه اى که به طلبگى و تحصیل علوم دینى در دل داشت و پدرش نیز بسیار به آن علاقه مند بود و حتى او را بدان ترغیب مى کرد و با تشویق و ترغیب شوهر عمه اش حاج شیخ محمد سلطان الذاکرین ـ که اهل منبر بود ـ براى تحصیل به مدرسه نواب مشهد مقدس وارد شد که در آن زمان یکى از مدارس مهم و پررونق حوزه خراسان بود.
.
🔶او با راهنمایى متولى و مسئول وقت مدرسه آیت الله میرزا على اکبر نوقانى امثله و شرح آن را نزد آقا سید جعفر سیّدان خراسانى و بقیه مقدمات را نزد حاج سید عباس سیّدان خراسانى فرا گرفت، سپس کتاب هاى درسى سیوطى، مغنى، حاشیه و مطوّل را نزد آقا شیخ رحمت الله فشارکى اصفهانى، آقا میرزا محمد اشکذرى آموخت. و همزمان آموخته هاى خود را براى طلاّب مبتدى تدریس مى کرد. پس از این دوره، استاد حکیمى با تشویق حاج شیخ محمدرضا خلیل الواعظین از دوستان حکیمى که با هم کتاب «رهبر خرد» را مباحثه مى کردند، به حلقه درس ادیب ثانى مرحوم آقا شیخ محمد تقى ادیب نیشابورى در مدرسه خیر اتخان مشهد حاضر شد و از نو آن چه را که پیش از آن از علوم ادبى فرا گرفته بود بدون وقفه در مدت دو سال دوره کرد و ادبیات عالى، بلاغت و عروض و قافیه را هم نزد ایشان فرا گرفت و تمامى درس ها و آموخته هاى این دوره را به طور کامل یادداشت کرد. او علاوه بر آن براى شاگردان و همدوره اى هایش که یا متوجه مطالب نشده و یا به موقع بر سر درس حاضر نبودند درس استاد را توضیح مى داد و شرح و بازگو مى کرد.
.
🔶همنشینى و هم صحبتى حکیمى با ادیب نیشابورى، باعث شد که ذوق ادبى او تقویت گردد و وى به ادبیاتى پرمایه و غنى دست یابد.
استاد کتاب هاى شرح لمعه و قوانین را نزد حاج میرزا احمد مدرس یزدى خراسانی فرا گرفت.
.
🔶اصول سطح و مقدارى از خارج اصول را از محضر حاج شیخ هاشم قزوینى و دو جلد کفایة الاصول و مقدارى از خارج فقه را نزد حاج شیخ مجتبى قزوینى استفاده برد. و پاره اى از این دروس را تقریر کرد.
.
🔶استاد حکیمى مدت ده سال بدون وقفه در درس خارج فقه و اصول آیت الله العظمى سید محمد هادى میلانى حاضر شد و تقریرات درس ایشان را بطور کامل و مرتب نوشت. وى با آنکه از کم سن و سال ترین شاگردان درس بود، مورد عنایت خاص آیت الله میلانى قرار گرفت و از شاگردان ممتاز و ویژه او به شمار مى رفت.
.
🔶سیر تحصیلات فلسفه و کلام و علوم دیگر آقاى حکیمى بدین گونه بود که او در کنار فراگیرى دروس سطح و خارج فقه و اصول، کتاب هاى شرح باب حادى عشر و شرح تجرید را نزد آقا شیخ عبدالنبى کُجورى وشرح منظومه سبزوارى را در محضر آقا شیخ غلامحسین محامى بادکوبه اى فرا گرفت و همزمان با خواندن این کتاب ها، سایر کتاب هاى منطق و فلسفه و کلام را مطالعه مى نمود تا آنگاه که به درس حاج شیخ مجتبى قزوینى راه یافت.
.
🔶استاد حکیمى مدت ۱۲ سال از کتاب هاى منظومه گرفته تا کتاب هاى شرح اشارات ابن سینا و سپس اسفار را در حدّ اعلا و کامل با مقدارى از علوم غریبه، نزد حاج شیخ مجتبى قزوینى آموخت. بعضى «ختومات مهمه» و مقدمات «علم رمل» و «اوفاق ذوالکتابه» را از محضر حاج سید ابوالحسن حافظیان و حاجى خان مخیّرى، و علم نجوم و تقویم احکامى را نزد آقا شیخ اسماعیل نجومیان فرا گرفت.
کانال سیره علما @sireolama
🔶تصویر آیتالله سید محمود طالقانی(ره) در حال اقامه نماز جمعه تهران جمعه ۱۶ شهریور ۱۳۵۸. بهشت زهرا(سلام الله علیها)
وفات ۱۹ شهریور ۱۳۵۸
@sireolama
...خاک بر سر من سید کنن
🔶مرحوم شاه حسینی:یکبار آیت الله طالقانی من را خبر کرد که خدمتشان بروم. گفت جایی که شما هستید، کجاست؟ گفتم استادیوم آزادی.
.
🔶من آن زمان رییس سازمان تربیتبدنی بودم. گفت: اسمش را تو گذاشتی؟ گفتم بله. بعد خواستند که من میخواهم دو، سه روز استراحت کنم و میخواهم کسی هم نداند.
.
🔶استادیوم آزادی پشتش دریاچهای داشت که در آنجا چهار اتاق بود. فردای آن روز من طالقانی را بردم آنجا. فقط سرایدار میدانست که طالقانی آنجاست و من هم چون رییس تربیتبدنی بودم، دیگر موردی نداشت.
.
🔶روز اول را پیش طالقانی بودم. بعد طالقانی دو روز آنجا تنها بود. امکانات و لوازم مورد نیازش را همه را خودم تهیه کردم، چون تاکید داشت خودت تهیه بکن نه از سازمان تربیتبدنی و بیتالمال. میخواست از بیتالمال نباشد.
.
🔶روز سوم صبح زود نان و پنیر گرفتم و یک سرشیر هم از کرج برایم آورده بودند و دو تا نان سنگک و رفتم پیش او و نشستیم به حرف زدن. یک باره به گریه افتاد.
.
🔶گفت شاهحسینی! تو پسر حاج شیخی؟ گفتم بله. گفت من پسر حاج سید ابوالحسنم. گفت من شدم آیتالله. این همه مرید پیدا کردم. شدم آیتالله طالقانی. نخستوزیر میآید پیش من. وزیر میآید. آیات میآیند پیش من و...
.
🔶گفت: تو پسر آقا شیخ خالدی بودی؟ گفتم بله. گفت شدی رییس تربیتبدنی. جانشین شاپور غلامرضا. همینطور گریه میکرد و میگفت شاهحسینی، هزارها نفر کشته شدند و هزارها نفر خونشان را دادند تا رسیدند به ما و حالا دارند کشته میشوند. هزارها نفر در زندان هستند برای اینکه ما باشیم.
.
🔶من از تو میپرسم که تو چه غلطی کردی برای این کشتهها. حالا شدی رییس؟ ماشین زیر پایت است. برو گاوداریات را بکن. حق مردم چطور میشود. آیتالله یعنی چه؟ حالا همه جا پر میشود از جوانها و آدمهایی که ما برایشان حرف بزنیم! ما باید همهاش را یکییکی جواب بدهیم. گفت: خاک بر سر من سید کنند.
.
🔶تو هم تکلیف خودت را بدان. برای همهاش ما مسئولیم. یادت باشد غرور نگیردت!
میگفت باید به مردم جواب بدهیم. همین جور گریه میکرد و اینها را میگفت. من میخواهم تاکید کنم که طالقانی همواره میگفت ما در مبارزه با دیکتاتوری از بعد از مشروطیت تاکنون هزارها کشته دادیم. برای مبارزه با دیکتاتوری و کسب آزادی. همه اینها را من و تو شریکیم. گفت: من که نمیتوانم!
.
🔶سپس شروع کرد هایهای گریه کردن و گفت یقینا تو هم نمیتوانی. این جملهها روی من خیلی تاثیر میگذاشت، صبح تا شب میدویدم تا یک قِران جابهجا نشود و به حقوق مردم تعدی و تجاوز و بیاحترامی نکنم.
کانال سیره علما @sireolama