...چکار کردی؟
🔸یکی از علمای کربلا در خواب محضر مبارک حضرت سیدالشهداء (علیه السلام)رسیده بود وحضرت به ایشان فرموده بودند:
.
🔸فردا به فلان مسافر خانه برو ،به پیر مرد کشاورزی که از خراسان به زیارت آمده بگو که زیارتش را قبول کردیم.
.
🔸فردا صبح آن عالم بزرگوار می آید و پیر مرد را پیدا می کند و پیام حضرت را به ایشان می رساند ، سپس به ایشان می گوید که شما چکار کرده اید و چه زیارت نامه ای خوانده اید که مورد تأیید حضرت واقع شده است؟
.
🔸پیر مرد می گوید: من اصلا سواد ندارم که زیارت نامه بخوانم وکسی هم برایم زیارت نامه نخوانده است.
.
🔸آن عالم به ایشان می گوید: وقتی وارد حرم شدی چکار کردی؟
.
🔸می گوید: هیچی وقتی دیدم کاری نمیتوانم بکنم ، سواد ندارم که زیارت نامه بخوانم کسی هم نبود برایم زیارت نامه یا روضه بخواند ، دلم سوخت و این شعر را به زبان محلی برای حضرت خواندم:
.
سنگ و کلوخ و درمنه
بهر حسین گریه منه
.
🔸یعنی: سنگ و کلوخ و درمنه (درمنه :گیاهی است در اطراف خراسان که برای درد کلیه خوب است.)
همه برای امام حسین (علیه السلام)گریه می کنند.
کانال سیره علما @sireolama
...عین_صاد
🔶استاد علی صفائی حائری در شب آخر حیاتشان
قبل از سفر به مشهد، مهمان برادر محترمشان بودند.
.
🔶برادرشان میگفت: بالای پشت بام رفتیم و گفتگوهایی شد.
.
🔶و از جمله فرمود: این دعا که: «خدایا تا ما را نیامرزیدهای از دنیا مبر» دعای خوبی نیست.
.
🔶همه پرسش شدیم که چرا؟
.
🔶فرمود: چون بویی از دل بستگی به دنیا و فریب شیطان دارد.
.
🔶و ادامه داد: باید چنین گفت: «خدایا ما را بیامرز و ببر!»
.
🔶سپس دراز کشید و چشم هایش را بست و گفت: خدایا من آماده ام! بیامرز و ببر.
.
🔶بعد از سکوتی نیم خیز شده گفت: مرگ شیرین است بچه ها!
.
🔶و راستی که مرگ نزد او چنین بود.
بارها می گفت: من سالهاست که منتظرم.
تشبیه زیبایی می کرد که: در جادۀ کمربندی دیده ای که بعضی با ساک دنبال اتوبوس می دوند و میگویند: «روی بوفه هم سوار می شوم»؟ من این طور با ساک دنبال مرگم...
کانال سیره علما @sireolama
سیره علما
@sireolama
...۱۴ تسبیح
🔶راه حل آیت الله میرزا جواد غروی علیاری برای حل مشکلات که پدرشان به نقل از آیت الله قاضی برای ایشان نقل کردند:
۱۴ عدد صلوات فرستاده بعد ۶ تسبیح (۶۰۰عدد)گرو نگه داشته شود و از حضرت موسی بن جعفر ( سلام الله علیهما) بخواهيم برای حل مشکل ما دعا کند تا خدا حاجت ما را بدهد. وثواب آن ۶ تسبیح رو به حضرت اهداء میکنید.
@sireolama
4_5805509072119661728.mp3
2.8M
🔶آیت الله العظمی وحیدخراسانی
این را برای سنیها میگویم که روز عاشورا وظیفهشان را بدانند؛ تا به شیعه که داستان دیگری است...
@sireolama
🔶تصویر مزار سید مرتضی(ره)
ابتدا در کاظمین دفن و سپس به كربلا منتقل و در كنار پدر در نزديكى قبر ابراهیم مجاب دفن شد.
@sireolama
...مرد یهودی
🔶شهر بغداد و اطراف آن را قحطى فرا گرفته بود. مردى يهودى كه به ظاهر شغلى نداشت و از قحطى و تنگدستى رنج فراوان مىبرد، هر چه فكر كرد نتوانست براى فقر درمانى بيابد. به فكرش رسيد به سراغ آن عالم شيعى برود كه مىگويند مردى بزرگوار است و در علوم مختلف تخصص دارد و سرآمد همه عالمان عصر است و به شاگردانش به فراخور حال مبلغى جهت اداره زندگى مىپردازد.
.
🔶روز بعد در مجلس درس سيد مرتضى حاضر شد. تعدادى از شاگردان از حضور فردى يهودى شگفت زده شدند. گروهى ناراحت بودند و برخى نيز منتظر بودند تا ببينند هدفش از آمدن چيست؟ وقتى درس خاتمه يافت به حضور سيد رسيد و با كمال خضوع از وى خواست كه علم نجوم را برايش تدريس كند.
.
🔶سيد در مقابل، با رويى گشاده با او روبرو شد و تقاضايش را پذيرفت و دستور داد هر روز مبلغى به او بپردازند. آن مرد مدتى در درس شركت كرد و زندگى خود را نيز از طريق همان دريافتى از استاد گذراند. او در مدتى اندك چنان تحت تاثير عظمت و برخوردهاى صحيح و مكتبى سيد قرار گرفت كه مسلمان شد.
کانال سیره علما @sireolama
سیره علما
🔶استاد محمد رضا حکیمی: دینی که عدالت در آن اصل نباشد دین نیست تا چه رسد به اسلام @sireolama
🔶استاد محمد رضا حکیمی چون پا به شش سالگى گذاشت (۱۳۲۰ ش) ابتدا به مکتب خانه رفت و در آن جا قرآن و صد کلمه از کلمات قصار مولا على(علیه السلام) را با ترجمه منظوم آن آموخت. سپس مقدارى از دیوان حافظ و مبادى انشاء و نویسندگى و بعد از آن دروس ابتدایى را در مدرسه فرا گرفت.
.
🔶در سال ۱۳۲۶ ش. در حالى که نوجوانى دوازده ساله بود، به جهت عشق و علاقه اى که به طلبگى و تحصیل علوم دینى در دل داشت و پدرش نیز بسیار به آن علاقه مند بود و حتى او را بدان ترغیب مى کرد و با تشویق و ترغیب شوهر عمه اش حاج شیخ محمد سلطان الذاکرین ـ که اهل منبر بود ـ براى تحصیل به مدرسه نواب مشهد مقدس وارد شد که در آن زمان یکى از مدارس مهم و پررونق حوزه خراسان بود.
.
🔶او با راهنمایى متولى و مسئول وقت مدرسه آیت الله میرزا على اکبر نوقانى امثله و شرح آن را نزد آقا سید جعفر سیّدان خراسانى و بقیه مقدمات را نزد حاج سید عباس سیّدان خراسانى فرا گرفت، سپس کتاب هاى درسى سیوطى، مغنى، حاشیه و مطوّل را نزد آقا شیخ رحمت الله فشارکى اصفهانى، آقا میرزا محمد اشکذرى آموخت. و همزمان آموخته هاى خود را براى طلاّب مبتدى تدریس مى کرد. پس از این دوره، استاد حکیمى با تشویق حاج شیخ محمدرضا خلیل الواعظین از دوستان حکیمى که با هم کتاب «رهبر خرد» را مباحثه مى کردند، به حلقه درس ادیب ثانى مرحوم آقا شیخ محمد تقى ادیب نیشابورى در مدرسه خیر اتخان مشهد حاضر شد و از نو آن چه را که پیش از آن از علوم ادبى فرا گرفته بود بدون وقفه در مدت دو سال دوره کرد و ادبیات عالى، بلاغت و عروض و قافیه را هم نزد ایشان فرا گرفت و تمامى درس ها و آموخته هاى این دوره را به طور کامل یادداشت کرد. او علاوه بر آن براى شاگردان و همدوره اى هایش که یا متوجه مطالب نشده و یا به موقع بر سر درس حاضر نبودند درس استاد را توضیح مى داد و شرح و بازگو مى کرد.
.
🔶همنشینى و هم صحبتى حکیمى با ادیب نیشابورى، باعث شد که ذوق ادبى او تقویت گردد و وى به ادبیاتى پرمایه و غنى دست یابد.
استاد کتاب هاى شرح لمعه و قوانین را نزد حاج میرزا احمد مدرس یزدى خراسانی فرا گرفت.
.
🔶اصول سطح و مقدارى از خارج اصول را از محضر حاج شیخ هاشم قزوینى و دو جلد کفایة الاصول و مقدارى از خارج فقه را نزد حاج شیخ مجتبى قزوینى استفاده برد. و پاره اى از این دروس را تقریر کرد.
.
🔶استاد حکیمى مدت ده سال بدون وقفه در درس خارج فقه و اصول آیت الله العظمى سید محمد هادى میلانى حاضر شد و تقریرات درس ایشان را بطور کامل و مرتب نوشت. وى با آنکه از کم سن و سال ترین شاگردان درس بود، مورد عنایت خاص آیت الله میلانى قرار گرفت و از شاگردان ممتاز و ویژه او به شمار مى رفت.
.
🔶سیر تحصیلات فلسفه و کلام و علوم دیگر آقاى حکیمى بدین گونه بود که او در کنار فراگیرى دروس سطح و خارج فقه و اصول، کتاب هاى شرح باب حادى عشر و شرح تجرید را نزد آقا شیخ عبدالنبى کُجورى وشرح منظومه سبزوارى را در محضر آقا شیخ غلامحسین محامى بادکوبه اى فرا گرفت و همزمان با خواندن این کتاب ها، سایر کتاب هاى منطق و فلسفه و کلام را مطالعه مى نمود تا آنگاه که به درس حاج شیخ مجتبى قزوینى راه یافت.
.
🔶استاد حکیمى مدت ۱۲ سال از کتاب هاى منظومه گرفته تا کتاب هاى شرح اشارات ابن سینا و سپس اسفار را در حدّ اعلا و کامل با مقدارى از علوم غریبه، نزد حاج شیخ مجتبى قزوینى آموخت. بعضى «ختومات مهمه» و مقدمات «علم رمل» و «اوفاق ذوالکتابه» را از محضر حاج سید ابوالحسن حافظیان و حاجى خان مخیّرى، و علم نجوم و تقویم احکامى را نزد آقا شیخ اسماعیل نجومیان فرا گرفت.
کانال سیره علما @sireolama
🔶تصویر آیتالله سید محمود طالقانی(ره) در حال اقامه نماز جمعه تهران جمعه ۱۶ شهریور ۱۳۵۸. بهشت زهرا(سلام الله علیها)
وفات ۱۹ شهریور ۱۳۵۸
@sireolama
...خاک بر سر من سید کنن
🔶مرحوم شاه حسینی:یکبار آیت الله طالقانی من را خبر کرد که خدمتشان بروم. گفت جایی که شما هستید، کجاست؟ گفتم استادیوم آزادی.
.
🔶من آن زمان رییس سازمان تربیتبدنی بودم. گفت: اسمش را تو گذاشتی؟ گفتم بله. بعد خواستند که من میخواهم دو، سه روز استراحت کنم و میخواهم کسی هم نداند.
.
🔶استادیوم آزادی پشتش دریاچهای داشت که در آنجا چهار اتاق بود. فردای آن روز من طالقانی را بردم آنجا. فقط سرایدار میدانست که طالقانی آنجاست و من هم چون رییس تربیتبدنی بودم، دیگر موردی نداشت.
.
🔶روز اول را پیش طالقانی بودم. بعد طالقانی دو روز آنجا تنها بود. امکانات و لوازم مورد نیازش را همه را خودم تهیه کردم، چون تاکید داشت خودت تهیه بکن نه از سازمان تربیتبدنی و بیتالمال. میخواست از بیتالمال نباشد.
.
🔶روز سوم صبح زود نان و پنیر گرفتم و یک سرشیر هم از کرج برایم آورده بودند و دو تا نان سنگک و رفتم پیش او و نشستیم به حرف زدن. یک باره به گریه افتاد.
.
🔶گفت شاهحسینی! تو پسر حاج شیخی؟ گفتم بله. گفت من پسر حاج سید ابوالحسنم. گفت من شدم آیتالله. این همه مرید پیدا کردم. شدم آیتالله طالقانی. نخستوزیر میآید پیش من. وزیر میآید. آیات میآیند پیش من و...
.
🔶گفت: تو پسر آقا شیخ خالدی بودی؟ گفتم بله. گفت شدی رییس تربیتبدنی. جانشین شاپور غلامرضا. همینطور گریه میکرد و میگفت شاهحسینی، هزارها نفر کشته شدند و هزارها نفر خونشان را دادند تا رسیدند به ما و حالا دارند کشته میشوند. هزارها نفر در زندان هستند برای اینکه ما باشیم.
.
🔶من از تو میپرسم که تو چه غلطی کردی برای این کشتهها. حالا شدی رییس؟ ماشین زیر پایت است. برو گاوداریات را بکن. حق مردم چطور میشود. آیتالله یعنی چه؟ حالا همه جا پر میشود از جوانها و آدمهایی که ما برایشان حرف بزنیم! ما باید همهاش را یکییکی جواب بدهیم. گفت: خاک بر سر من سید کنند.
.
🔶تو هم تکلیف خودت را بدان. برای همهاش ما مسئولیم. یادت باشد غرور نگیردت!
میگفت باید به مردم جواب بدهیم. همین جور گریه میکرد و اینها را میگفت. من میخواهم تاکید کنم که طالقانی همواره میگفت ما در مبارزه با دیکتاتوری از بعد از مشروطیت تاکنون هزارها کشته دادیم. برای مبارزه با دیکتاتوری و کسب آزادی. همه اینها را من و تو شریکیم. گفت: من که نمیتوانم!
.
🔶سپس شروع کرد هایهای گریه کردن و گفت یقینا تو هم نمیتوانی. این جملهها روی من خیلی تاثیر میگذاشت، صبح تا شب میدویدم تا یک قِران جابهجا نشود و به حقوق مردم تعدی و تجاوز و بیاحترامی نکنم.
کانال سیره علما @sireolama
🔶تصویر یکی از جلسات شنبه های آیت الله نصرالله شاه آبادی(ره) در حیاط منزلشان
@sireolama
سیره علما
🔶تصویر یکی از جلسات شنبه های آیت الله نصرالله شاه آبادی(ره) در حیاط منزلشان @sireolama
....داستان کمانچه
🔶«روزی یکی از نوازندگان شهر که اهل کمانچه بود، به دوستی گفته بود که اگر آقای شما بگذارد در حضورش سازم را بنوازم، نمازخوان می شوم...
.
🔶آیت الله نصرالله شاه آبادی هم گفتند که مانعی ندارد و بگویید بیاید. ایشان هم آمد و در درس اخلاق شنبه شب ها کمانچه نوازی کرد. آقا هم شنیدند و گفتند در این نواختن، حرامی ندیدم. آن نوازنده هم نمازخوان شد.»
.
🔶خود من هم دوستی داشتم که زیاد اهل دین و این مسائل نبود، ولی در همین همین اواخر که آیت الله نصرالله شاه آبادی مهربان ما در بستر بیماری افتاده بود، من و او را به حضور پذیرفت و با روی گرم پذیرایمان شد و دقایقی هم به شوخی و مطایبه میان ایشان و آن دوستم سپری شد. دوستم چند شعر عاشقانه و عارفانه برای آقا خواند و بسیار آقا تحسینش کرد. راستش را بگویم، این دوستم از آن پس به هیچ یک از علمای دین اندازه آیت الله شاه آبادی ارادت پیدا نکرد.
کانال سیره علما @sireolama
سیره علما
...خاک بر سر من سید کنن 🔶مرحوم شاه حسینی:یکبار آیت الله طالقانی من را خبر کرد که خدمتشان بروم. گفت
مهدی طالقانی در گفتوگو با خبرنگار تاریخ خبرگزاری فارس در مورد سخنانی که از حسین شاه حسینی عضو شواری مرکزی جبهه ملی در مورد آیتالله طالقانی نقل شده است را کذب محض خواند.
https://www.farsnews.com/news/13961004001908/%D8%B3%D8%AE%D9%86%D8%A7%D9%86-%D9%86%D9%82%D9%84-%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B7-%D9%85%D8%B1%D8%AD%D9%88%D9%85-%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D8%B5%D8%AD%DB%8C%D8%AD-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA
...آن مسجد چه مشکلی دارد
🔶«زمانی که فردی برای ساختن مسجد در روستاها نزد پدرم (آیة الله سید اسد الله نبوی) میآمد و اعلام آمادگی برای وقف زمین خود میکرد، ایشان به آن فرد، وعده چند روز بعد میداد.
.
🔶در خلال این چند روز، مالک اصل زمین را مییافت (در قضیه اصلاحات ارضی پهلوی، بسیاری از این مالکیتها مغشوش شد و به بعضی افراد که واقعاً و شرعاً مالک نبودند، سند مالکیت دادند).
.
🔶آنگاه به مالک میگفت: دولت پهلوی این زمین را که از شما گرفته، برنمیگرداند، از طرف دیگر، فردی که تصور مالکیت دارد، میخواهد زمین شما را وقف مسجد کند. تمام زمین به شما برنمیگردد ، ولی آن بخش را من از شما میخرم و با شما مصالحه میکنم تا مردم در زمین پاک و حلال نماز بخوانند.
.
🔶بعد از آن صیغۀ وقف زمین را برای مسجد میخواند و کمک مالی به آنها میکرد، درحالی که قدرت مالی برای پرداخت تمام هزینه مسجد را داشت. اما میگفت: اگر تمام هزینه بنای مسجد را بپردازم، در آن صورت، باید فقط خودم و خانوادهام در آن مسجد نماز بخوانیم. لذا بگذارید که تمام مردم در بنای آن سهیم شوند تا مسجد روستا را از آن خود بدانند.
.
🔶گاهی اوقات، مدتی پس از شروع به ساختن آن مسجد، فردی دیگر از همان روستا میآمد و علاقه خود را به وقف زمین دیگر در همان نزدیکی اعلام میداشت. در اینجا بود که مرحوم آیة الله نبوی میپرسید: مگر آن مسجد چه مشکلی دارد یا چه نیازی به مسجد جدید است؟ این سؤال، ناظر به رقابتهای قبیلهای و گروهی بود. به هر حال، اجازه نمیداد که مسجدسازی، به این گونه رقابتها دامن بزند».
کانال سیره علما @sireolama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶امام خمینی:شما دیدید که آن بیل و کلنگی که قبر ایشان را (آیت الله طالقانی) کنده بودند و با او خاک را بیرون آورده بودند ومردم با آن بیل و کلنگ چه میکردند،عشق بازی میکردند،میبوسیدند...
@sireolama