eitaa logo
سیره علما
3.5هزار دنبال‌کننده
754 عکس
291 ویدیو
26 فایل
(ببخشید تبادل نداریم)ارتباط با ما @salehps سایت www.kelasdari.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶تصویر آیت الله العظمی سید موسی شبیری زنجانی حفظه الله تعالی در حال قرائت قرآن در جوار مزار مرحوم والدشان آیت‌الله‌العظمی حاج سید احمد زنجانی رضوان الله تعالی علیه عصر پنجشنبه در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها - ۹۶/۴/۱ @sireolama
...نه جلال باشند و نه ذو الجلال 🔶بخشی از وصیت‌نامه آیت‌الله‌العظمی حاج سید احمد زنجانی(ره) پدر آیت الله العظمی شبیری زنجانی حفظه الله تعالی . 🔶...در زندگی نیز هر چه بتوانید شاد و آزاد باشید تا روزگار را به خوشی و راحتی بگذرانید و الا با قید موهومات خود را به بند انداخته، سلب آسایش از خود خواهید کرد. . 🔶یکی از گرفتاران بیماری کبر را دیدم که شکایت از اوضاع درونی خود داشت می گفت: شبها خوابم نمی برد، فکر نمی گذارد خواب به چشمم بیاید(کدام فکر؟ همین فکر موهومات که فلانی چرا بالاتر از من بنشیند و جلوتر از من برود، اینگونه غصه و اندوه خواب را بر چشم او حرام کرده) . 🔶سفارش مهم من این است که اینگونه موهومات را بر خود راه ندهید، بگذارید که هر که میل دارد بالاتر از تو بنشیند بنشیند، جلوتر از تو برود، در بند آن مباش. . 🔶از فروع آزادی یکی هم این است که نه جلال باشند و نه ذو الجلال، به این معنی که نه دنبال کسی راه بیفتند که جلال او باشند و نه کسی را به دنبال بیندازند که ذوالجلال او باشند، اگر به این روش رفتار کردند به راحتی زندگانی خواهند کرد. کانال سیره علما @sireolama
🏴 انا لله و انا الیه راجعون حجت‌الاسلام سید ابوالقاسم شجاعی از آخرین شاگردان مرحوم فلسفی، شامگاه دیشب در ۸۶ سالگی درگذشت. پیکر این سخنران نامدار تهران برای دفن به کربلای معلی منتقل خواهد شد. @sireolama
....همین امشب منبر برو 🔶حجت الاسلام سید ابوالقاسم شجاعی(ره) من و مادر و برادرم در یک منزل کوچک با هم زندگی می کردیم. شب های بیست و یکم ماه مادرم روضه داشت. چهارسالم بود که وضعیت قند و شکر و در کل شیرینی جات در مملکت بسیار نابه سامان شد و این قبیل چیزها کم یاب شد. گیر احدی نمی آمد. . 🔶شب بیست و یکم ماه شد، مادرم به من و برادرم گفت که بروید برای روضه هر طور هست قند و شکر پیدا کنید. . 🔶رفتیم با برادرم محلی که می گفتند قند و شکر هست. دیدیم ازدحام جمعیت طوری است که ما اصلاً نمی توانیم جلو برویم و برگشتیم. . 🔶مادرم گفت توت بخرید. نبود. خرما بخرید. نبود. کشمش بخرید، نبود.... دست آخر ایشان گفت چیزی را بهانه می کنیم، آقایان مداح که آمدند پول را روضه را می دهیم و می گوییم قادر به پذیرایی نیستیم. هرجا رفتید و توانستید روضه ی منزل را هم بخوانید. این ماجرا صبح اتفاق افتاد. . 🔶شوهر خاله ای داشتم به نام آقای داوری که در دارایی کار می کرد. یک ظهر دیدیم سر و کله ی ایشان پیدا شد. صندلی گذاشتیم، نشست. مادرم پرسیدند شما چطور این وقت تشریف آوردید این جا؟ گفت: «من الان از اداره آمدم منزل. طلعت ـ همسرم ـ سیدالشهدا را خواب دیده است. حضرت فرموده بودند بتول امشب روضه دارد ولی نه قند دارد نه شکر. این خواب را که تعریف کرد به خیر گرفتیم و من برایتان قند و شکر آوردم.» بعد هم یک دستمال ابریشمی پر گذاشت روی زمین. . 🔶من بچه بودم، می شنیدم و می دیدم. در آن زمان تلفن نبود. ماشین نبود. خاله ی ما خانه اش دم راه آهن بود که آخر شهر محسوب می شد. خانه ی ما مولوی بود. کسی از وضعیت داخله ی ما خبر نداشت که یک دفعه در خانه را بزنند و بگویند شکر... . 🔶در کودکی ذهن من متوجه یک حقیقت بزرگ شد. شوهر خاله ام که رفت، گفتم مادر! من می خواهم منبری شوم. راه پدرم را می خواهم بروم. اولین شعر را همان ساعت مادرم یادم داد: «عمو بیا دم رفتن نظر به حالم کن / رسید جان به گلویم، عمو حلالم کن.» به من گفت بخوان. خواندم. گفت خیلی لحن خوبی است و به درد منبر می خورد. همین امشب برو منبر. همان شب بیست و یکم من رفتم منبر و زن ها با همین شعر و با لحن من به گریه افتادند. از همان شب و همان جا این نقش نوکری را به من عطا کردند. با همان چند شعر کوتاه کم کم این همسایه و آن همسایه، چهاردهم ماه و پانزدهم ماه، من را می خواستند و شروع شد. . 🔶ما هر روز با آقای فلسفی جلسه داشتیم. بنده از نوجوانی با ایشان مأنوس بودم. شاید بین خطبا نزدیک تر از من به ایشان نبود. در آخرین جمعه حیات مرحوم آقای فلسفی (ره) همراه با آقای عسگر اولادی خدمتشان رسیدیم، ایشان پرسیدند: آقای شجاعی در مجلس حضور دارند؟ گفتم بله و خدمتشان رسیدم. آخرین کلمات شان هم به من بود که گفتند: «روز شنبه شما و آقای مهدیان و آقای نجفی مهمان من هستید.» این را که گفتند، چایی را گذاشتند زمین. من بغل شان کردم و ایشان به حالت سکرات رفت و بعد هم از دنیا رفت. . 🔶ایشان زمان رژیم پهلوی پنج سال ممنوع المنبر شده بودند؟ بله، ایشان محبت کرده بودند و منابر خاص را محول کرده بودند به من. خودشان هم گاهی پای منبر می آمدند و بعد از منبر که منزل می آمدیم، اشکالات من را گوش زد می کردند. به خصوص بعد از مجالس بزرگ و مهم مثل مجلس ایت الله شاهرودی. . 🔶اصولاً ایرادات فنی می گرفتند. یک بار ایشان پای منبرم بودند و بعد پرسیدم ایرادم چه بود؟ ایشان گفتند: «چرا برگشتی و به پنجره نگاه کردی؟ حواس همه پرت شد. پشت سر تو همه سرشان برگشت به سمت شیشه. تو باید مستمعین را نگاه کنی.» . 🔶روزی در محضر آقای فلسفی (ره) در منبر گفتم: در فلان مجلس ۲ هزار نفر شرکت کردند؛ بعد از منبر آقای فلسفی به بنده فرمودند هیچ وقت عدد را در منبر نگو! یک بار نیز در منبر گفتم زنازاده پسر زنازاده؛ این بار نیز آقای فلسفی فرمودند: بزرگترین اشتباه را کردی! گفتم: عین کلام را بیان کردم؛ فرمودند: منبری نباید در منبر فحش دهد و در این ارتباط نیز باید بگویی: آلوده دامن، پسر آلوده دامن. آنچه بنده از ایشان آموختم تاکنون ملکه ذهنم است. . 🔶روزی پس از آن که منبرم در مسجد امیرالمومنین (سلام الله علیه)، خیابان کارگر شمالی تهران تمام شد و قصد داشتم از مسجد خارج شوم فردی که در حال نماز خواندن بود به من اشاره کرد بمان. بنده کنارش نشستم و او بعد از اتمام نمازش به من گفت: من آزادشده شما هستم. گفتم: منظورت چیست؟ گفت: روزی از جلوی جلسه عزاداری تالار سیاره می گذشتم و سخن شما را درباره شراب شنیدم که گفتید: تو که پسر پیامبر هستی چرا حیا نمی کنی؟! با شنیدن این سخن به خود لرزیدم، به خانه رفته و هرچه شراب داشتم دور ریختم. کانال سیره علما @sireolama
🔶تصویر شیخ عباس قمی رضوان الله تعالی علیه @sireolama
....اين كار را نكن 🔶از بیانات آیت‌الله‌العظمی شبیری زنجانی: من اين قضيه را از آقاى واله، از منبرى هاى متّقى مشهد، شنيدم. او مى گفت: بعضى از كتابفروشها با مرحوم حاج ميرزا على محدّث زاده [فرزند مرحوم شیخ عباس قمی] قرار گذاشته بودند كه بعضى از نواقص مفاتيح الجنان را تكميل كنند. (در ذهنم است كه آقاى واله مفاتيح گفت، ولى از شخص ديگرى شنيدم كه منتهى الآمال گفت.) . 🔶براى مثال اگر شعرى نوشته شده، ولى اسم شاعرش ذكر نشده است، اسم شاعر ذكر شود يا اگر در جايى گفته: «براى اين مطلب به اقبال رجوع شود»، همانجا دعا نقل شود تا نيازى به مراجعه نباشد؛ چون همه اشخاص به اين كتابها دسترسى ندارند. آقاى حاج ميرزا على هم قبول كرد. . 🔶حاج ميرزا على شب خواب پدرش را مى بيند. مرحوم شيخ عباس به وى مى گويد: اين كار را نكن. من عمداً اين كار را كرده ام. . 🔶اينكه من اسم آن شاعر را ذكر نكردم و فقط به نقل شعر بسنده كردم، بدان جهت بود كه شعرش خوب بود، ولى شاعر درويش و صوفى يا منحرف بود. خوب بودن شعر مصحّح اين نيست كه از شاعر ترويج كنم؛ لذا عمداً نخواستم اسم شاعر مطرح شود. . 🔶علت عدم نقل كامل آن دعاها اين است كه صاحبان(نویسندگان) كتب دعا، برگردن ما حق دارند و بايد حقوق آنها محفوظ بماند. من حس كردم اگر اين كتاب منتشر شود، ممكن است آن كتب ادعيه به انزوا كشيده شود و كم كم منسوخ شوند. لذا عمداً اين كار را كردم تا اگر كسى دسترسى داشت، به آن كتب مراجعه كند. . 🔶علت اينكه كتابهاى مرحوم شيخ عباس قمی شيوع پيدا كرده است، اخلاص ايشان و مراعات كردن اين نكات است. رضوان‌الله علیه. کانال سیره علما @sireolama
آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی: دولت بدون شک در مشکل گرانی بی‌تقصیر نیست؛ ابتدا بازار اولیه، بعد ثانویه و حالا هم بازار ثالثه درست کرده‌اند تا مبادا دلار از ۱۰ هزار تومان پایین‌تر بیاید! مشخص است که خودشان در این قضیه نقش دارند. ‌۹۷/۷/۱۸ @sireolama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶ساعاتی پیش نماز بر پیکر آیت الله شیخ عبدالحسین ستری رضوان الله تعالی علیه از علمای بحرین توسط آیت الله سید سعید وداعی حفظه الله تعالی @sireolama
🔶تصاویری از آیت الله شیخ عبدالحسین ستری رضوان الله تعالی علیه از علمای بحرین @sireolama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶خاطره آیت الله فاطمی نیا از آیت الله العظمی بهاء الدینی رضوان الله تعالی علیه @sireolama
...خیلی خوشم آمد 🔶اکثر اوقات شب و روزِ آیت الله العظمی بهاءالدینی(ره) به تفکر می گذشت. حتی سحر ها- بعد از این که نماز شب می خواند- به تفکر می پرداخت. می فرمود: «من روی یک جمله صحیفه سجادیه چندین سال فکر کردم» و کراراً می فرمود: «همین فکر کردن، دریچه هایی را روی انسان باز می کند؛ ولی طول می کشد». . 🔶یکی از شاگردان نقل می کند: گاهی که با او از محلی عبور می کردیم، اگر مکانی مناسبی همچون سایه یک دیوار یافت می شد، آقا می فرمود: «همین جا قدری بنشینیم و استراحت کنیم» عرض می کردم: «آقا اینجا مناسب شأن شما نیست، مردم در رفت و آمدند». آقا می فرمود: «این حرف ها چیست؟! همین جا خوب است. اگر ما بخواهیم این مسائل را مراعات کنیم و این گونه ملاحظات داشته باشیم، اگر چیزی هم داشته باشیم، از ما می گیرند». . 🔶مرحوم آیت الله العظمی بهاءالدینی می فرمود: درس رسائل می گفتم و شاگردان زیادی داشتم یک روز که آمدم پشت در، نگاه کردم دیدم جمعیت شاگردان زیاد است؛ خیلی خوشم آمد. همان جا تصمیم گرفتم درسی را که هوای نفس در آن است، تعطیل کنم؛ لذا درس را به خانه منتقل کردم و عده ای از شاگردان می آمدند خانه. . کانال سیره علما @sireolama
🔶تصویر مرحوم حجت الاسلام سید علی اکبر ابوترابی رضوان الله تعالی علیه @sireolama
....پا روی قرآن 🔶حفظ آبروی دیگران برای آقای ابوترابی اهمیت زیادی داشت. گاهی بعضی از اسرا مسائل شخصی دیگران افشا می کردند و مشکلاتی به وجود می آمد. . 🔶روزی حاج آقا در میان جمع، اهمیت این موضوع را با سوالی مطرح کرد و پرسید:« اگر قرار باشد شما پا روی قرآن بگذارید یا آبروی کسی را ببرید کدام یک را انتخاب می کنید؟». . 🔶اکثراً جواب دادند « پا گذاشتن روی قرآن معصیت است، ما دومی را انتخاب می کنیم ». . 🔶گفت « اشتباه می کنید؛ چرا که قرآن برای برای آبرو دادن به انسان آمده است. شما وقتی آبروی کسی را بردید معنایش این است که با قرآن مخالفت کرده اید». . . 🔶چند سال از دوران اسارتم را با آقای ابوترابی گذاراندم. اردوگاه موصل ۱ که بودیم یک روز رفتم پیش حاج آقا و پرسیدم « همه برای حل مشکلاتشان به شما مراجعه می کنند، این را چه طور تحمل می کنی و خم به ابرو نمی آورید؟» . 🔶چیزی نگفت، دوباره پرسیدم، از دادن جواب امتناع کرد. بار سوم وقتی اصرارم را دید، گفت « حسین آقا جون، دو رکعت نماز و توسل به حضرت زهرا (سلام الله علیها) ، کوه مشکلات را مثل موم نرم می کند. ازآن زمان هر وقت به مشکلی بر می خورم همین کار را می کنم » . . . 🔶در روایتى از امام صادق(علیه السلام) آمده است که هرگاه حاجت مهمّى داشته باشى به گونه اى که از نظر روحى در فشار شدید باشى، دو رکعت نماز بخوان و پس از نماز، سه بار تکبیر و سپس تسبیح حضرت زهرا(علیها السلام) را بگو، آنگاه به سجده برو و صد مرتبه بگو: «یا مَوْلاتى فاطِمَةُ اَغیثینى» سپس سمت راست صورت را بر زمین بگذار و همین جمله را صد بار بگو، بار دیگر به سجده برو و همین جمله را صد و ده مرتبه بگو، (مجموعاً ۳۱۰ بار مى شود البته بطرق دیگر هم نقل شده که ۴۱۰ بار و ۵۱۰ بار می شود) سپس حاجت خود را از خداوند بخواه که ان شاءاللّه برآورده مى سازد. (و حضرت زهراى مرضیّه(علیها السلام)ان شاءاللّه در پیشگاه خداوند براى برآمدن آن حاجت، شفاعت خواهد نمود). بحارالانوار، جلد ۹۱، صفحه ۳۰ و بلد الامین، صفحه ۱۵۹ (با مقدارى تفاوت). کانال سیره علما @sireolama
🔶تصویر آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی رضوان الله تعالی علیه @sireolama
....اذیت می‌شوم 🔶یک‌بار برای رفتن به صدا و سیما خدمت آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی(ره) رسیدم و کسب اجازه کردم. ایشان فرمودند که شما بروید. . 🔶ابتدا در رادیو کار می‌کردم؛ تصویری نداشتم. بعد از چند وقت دوباره آمدم خدمت حاج‌آقا گفتم که دوستان آمدند سراغ بنده و اصرار می‌کنند که من جلوی دوربین قرار بگیرم و این‌طوری مردم مرا می‌شناسند. . 🔶ایشان فرمودند:«شما با ملاحظاتی برو و حواست جمع باشد». من تقریباً بعد ازیک سال که گذشت، آمدم خدمتشان و عرض کردم که آقا من از شما اجازه گرفتم و شما فرمودید که برو. من هم رفتم و حالا باوری که مردم از من دارند خیلی بالا رفته است. . 🔶مردم فکر می‌کنند که من خیلی آدم دین‌داری هستم، خیلی آدم عالِمی هستم.حرف‌هایی که در خیابان و کوچه و مجالس و جاهای دیگر به من می‌گویند،اصلاً من نیستم. خیلی احساس می‌کنم که اینجا دارم مقداری دورویی به خرج می‌دهم. . 🔶ایشان فرمودند:«خوش به حالت»! گفتم: حاج‌آقا چرا خوش به حالم؟! وقتی از من این همه تعریف می‌کنند، اذیت می‌شوم و من می‌دانم که این تعریف‌ها درست نیست. ایشان گفتند: «برو خودت را بساز؛ اندازه توقّع مردم شو. خوش به حالت» کانال سیره علما @sireolama
🔶حجت‌الاسلام علیرضا سلطانی، ۴۴ ساله است و سه فرزند دارد. وی که بیش از دو دهه در آموزش و پرورش سابقه معلمی فیزیک دارد، معتقد است ما در فقه و اصول از قول خدا صحبت می‌کنیم و در علوم طبیعی از افعال خداوند سخن می‌گوییم. وی علاوه بر تحصیلات دانشگاهی در مقطع خارج فقه و اصول حوزه علمیه نیز تحصیل می‌کند. @sireolama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶قسمتی از وصیت نامه آیت الله العظمی مرعشی نجفی رضوان الله تعالی علیه @sireolama
🔻آیت‌الله‌العظمی شبیری زنجانی: (٩٧/٧/٢٢) وقتی که گذشتۀ حوزه را بررسی می‌کنیم، می‌بینیم که در مناطق مختلف کشور، رؤیت علما برای هدایت مردم کافی بود. مردم از رفتار علما و روحانیون درس می‌گرفتند. ایشان با اشاره به تعطیلی درس‌های حوزه در روزهای پایانی هفته، از طلبه‌ها خواستند با مطالعۀ سیره علما، عوامل موفقیت آنان و روش برخوردشان با مردم و جامعه را بررسی کنند. @sireolama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
...نماز قضا 🔶خاطره آیت الله سید جواد حیدری(ره) از آیت الله شیخ غلامرضا فقیه خراسانی رضوان الله تعالی علیه @sireolama
🔶از سمت چپ آیت الله العظمی امام خمینی، آیت الله شیخ نصرالله خلخالی، آیت الله شیخ مجتبی لنکرانی وآیت الله محمد صادقی تهرانی رضوان الله تعالی علیهم در نجف اشرف _ ۹ مهر ۱۳۴۴ @sireolama
...الآن مجبورم 🔶آیت الله شیخ محمد امینی گلستانی: نجف رفتن بنده به اعجاز حضرت بود، به یاد دارم زمانی گرسنگی به من فشار زیادی آورده بود کتاب «حیات القلوب» با جلد چرمی داشتم که آن را باز کردم تا مطالعه کنم و گرسنگی فراموش شود. . 🔶کتاب را که باز کردم، دیدم یک‌چهارم «مُهر نان» که در آن زمان به هر «مُهری» چهار نان می‌دادند در لای کتاب هست، بااینکه سهم امام نمی‌خوردم و با مزد صحافی در نجف زندگی می‌کردم، تا این مهر را دیدم، گفتم خدایا بااینکه عهد کرده‌ام سهم امام نخورم؛ اما الآن مجبورم. . 🔶یک نانوایی نزدیک دفتر آیت‌الله حکیم بود و مهر را به او دادم؛ تعجب کرد چون من تابه‌حال از آن مهرها استفاده نکرده بودم، یک نان به من داد و من یک ریال سبزی قرض کردم، و شستم و باعجله لقمه نانی را بریدم خواستم بخورم که درب اتاق من را زدند. . 🔶گفتم تفضل،! دیدم عرب سیاه چهره و لاغر و سبز چشمی وارد شد و به زبان عربی گفت؛ من گرسنه هستم، دارم از گرسنگی می‌میرم به من کمک کن، من آن لقمه نانی را که بعد از سه روز پیداکرده بودم به او دادم، گفتم نزد من غیر از این چیزی نیست بفرمایید بخورید، او هم آمد و آن نان را یکی دو لقمه کرد و خورد. من سرم را به دیوار گذاشتم، به خود گفتم، نزد مولا امیرالمؤمنین بروم. . 🔶به حرم مولا مشرف شدم و خیلی جسورانه به حضرت عرض کردم، یا امیرالمؤمنین من را آورده‌اید اینجا که از گرسنگی بمیرم؟ من الآن سه روز است که گرسنه‌ام، لقمه نانی پیدا کردم و آن را هم جوان عربی خورد. . 🔶گریه‌ام گرفت، به منزل که برگشتم، نیم ساعت طول نکشید که دیدم دوباره درب حجره را زدند، خیال کردم دوباره عربی است، گفتم تفضل، درب را که باز کرد دیدم آقای محترمی در لباس روحانیت است، اجازه خواست، گفتم بفرمایید، وارد شد و نشست، دستش را داخل جیبش برد و مبلغی را روی میز مطالعه من گذاشت . 🔶گفت: این را آقای شیخ نصرالله خلخالی که در آن زمان نماینده آیت‌الله بروجردی در نجف و تاجر بازار بود برای تو فرستاده است، فرمود؛ که دیگر نرو از امیرالمؤمنین گلایه کن، این درحالی بود که مراجعه من به ‌بعد از ظهر ساعت سه بود و خلوت بود و خصوصی گریه کردم و کسی متوجه من نبود! حالا ببینید آن مرد با حضرت چه ارتباطی داشت، گفت این را خرج کنید و از امیرالمؤمنین گلایه نکنید. به پول آن زمان پانصد تومان پول بود که پول زیادی بود، من هم این مقام را از آن بزرگوار دیدم. کانال سیره علما @sireolama
🔶مزار حاج شیخ عباس تربتی(ره) در صحن آزادی حرم مطهر امام رضا (سلام الله علیه) @sireolama
....هوا بو گرفته 🔶در سال۱۳۰۱ شمسی درتربت زلزله ای رخ داد که درآن چند دِه درجنوب شهر به کلی ویران گردید و ۱۰۲۰ نفر در آن چند دِه زیر آوار هلاک شدند و ۵۰ نفر نیز درقسمت جنوبی خود شهر زیر آوار تلف گردیدند. . 🔶زلزله هنگام سحر رُخ می دهد ومردم همه ضجه کنان به کوچه و خیابان و بیابان می ریزند. از آن طرف،باران شدید نیز بی امان بر سر مردم فرو می ریزد. در این میان حاج آخوند ملا عباس تربتی(ره)به میان جمع می آید و آنها را متوجه میکند که نماز زلزله بخوانند وهم نماز صبح شان قضا نشود. . 🔶در محلی با فرش و گلیم و چادرشب رختخواب که بر درختها می بندند موقتاً سرپناه ناقصی در مقابل باران سیل آسا به وجود می آورند و مرحوم حاج آخوند با نماز و دعا موجب آرامش خاطر آنان میگردد تا یکی دو ساعت از آفتاب گذشته که خبر می رسد چند روستا در جنوب تربت درفاصله دَه پانزده کیلومتری به کلی ویران گشته و اجساد مردگان با آنها که هنوز نمرده اند در زیر آوار مانده است. . 🔶با شنیدن این سخن حاج آخوند ملاعباس تربتی(ره)همچنان که بوده پیاده به راه می افتد. در خیابان شهر به چند تن از تجار و کسبه بازار بر میخورد و می گوید:چلوار و متقال و کرباس، هر چه دارید با سدر و کافور برای مردگان و خوراک و پوشاک برای زنده ها زود بفرستید و به چند دِه از دِه های شمال شهر که سالم مانده بودند پیغام می دهدکه هر اندازه ممکن است مردان با بیل و کلنگ، زود خودشان را برسانند و نانِ سُفرِه خود را بردارندکه در آنجا حاجت پیدا نکنند از خانه های اشخاص مُتوفی چیزی بر دارند و بُخورند و کاه و جُو برای مَرکبهای خود همراه بیاورند که از کاه و یونجه ای که در آنجاهاست وفعلا معلوم نیست متعلق به کیست به حیوانها ندهند. . 🔶در حدود ظهر پدرم به روستاهای ویران شده می رسد و پشت سر او پیاپی مردم با همه لوازم دسته دسته می رسند. خودش سه شبانه روز در آنجا میماند و مردم از شهر و روستاها به کمک می شتابند. ولی آنها که یک روز کار میکنند میروند و روز دیگر عده دیگر می آیند، چون که هوا بو گرفته و منظره موحش بوده، طاقت نمی آورده اند که بیش از یک روز کارکنند. . 🔶از همان ساعت اول که مردم میرسند آنها را برحسب اطلاع که هر کدام به کاری داشته اند به چهار دسته میکند: یک دسته را مامور در آوردن اجساد از زیر آوار می کند و به آنها بسیار سفارش می کند که خاکها و خشتها را با ملاحظه عقب بزنند که اگرکسی هنوز زنده است صدمه بیشتر نخورد و آنکه مُرده است پیکرش به این سبب مجروح نگرددکه خلاف شرع است. . 🔶دسته دیگری را که در کار گور کنی بصیرتی داشته اند مامور کندن قبر میکند و باز آداب آن را به دقت به آنها یاد می دهد وسفارشهای اکید میکند. . 🔶دسته سوم را مامور بریدن کفن می کند و همه خصوصیات آن را با مستحباتش برای آنها میگوید ودسته چهارم را مامور شستن اموات میکند. . 🔶در حدود بیست جایگاه برای غسل دادن با تخته میسازند و هر پیکری را که ممکن بود به طور کامل غسل می داده اند و اگر نمی شده و غسل جبیره امکان داشته غسل جبیره می داده اند با تیمم و اگرآن هم امکان نداشته و می ترسیده اندمتلاشی گردد فقط تیمم می داده اند. . 🔶و خودش از اینجا به آنجا و از آنجا به اینجا به همه رسیدگی می کرده و بر همه جنازه ها شخصا نماز می خوانده و پس از دفن جنازه ها اگر بازماندگانی داشته اندآنها را جمع میکرده و دلداری میداده . 🔶و نصیحت می کرده که بر سر تقسیم میراث با هم منازعه نکنندو به آنچه باقی مانده است دست نزنند مساله مشکل میراث کسانی را که زیر آوار می روند و دسته جمعی فوت میکنند و معلوم نیست که کدامیک زودتر مرده اند و کدامیک دیرتر برای آنها میگفت. . 🔶و چنان می شده که غالباً صاحبان مصیبت همین که می دیده اندحاج آخوند برجنازه متوفای آنها نماز خواند و در مراسم آنها حاضر بود نیمی از غمشان تخفیف می یافته و با این ترتیب در مدت سه شبانه روز یک هزار و بیست جنازه را از مرد و زن و کودک با آداب شرعی و رعایت همه احتیاط ها به خاک می سپارند و به احوال بازماندگان آنها رسیدگی میکنند. . 🔶مردم که این وضع را می بینند در آنها حالت معنویت و توجه به خدا و درستکاری به وجود می آید،به طوری که پس از این واقعه بر سر تقسیم میراثها حتی یک مورد گفتگو در آن چند ده پیش نیامد. . 🔶«سید حسین مسگر» که در آن مدت همراه پدرم بوده میگفت:حاج آخوند در آن سه شبانه روز نه غذا خورد و نه خوابید و همه آن فضا از عفونت چنان بود که کسی تاب نمی آورد. . 🔶به همین جهت مردم دسته دسته عوض می شدند اما اوتمام این سه شبانه روز،از محل بیرون آوردن این جنازه به محل بیرون آوردن آن جنازه و ازکنار این تخته مرده شویی به کنارآن تخته و از کفن کردن این یکی به محل آن یکی و از نماز خواندن بر این برای نماز خواندن بر آن و از سر گور این و فاتحه خواندن برای این بر گور آن یکی می رفت تا همه کارها را به خوبی سامان داد و به شهر بر گشت. @sireolama
🏴آیت الله العظمی وحید خراسانی: 🔶زائرینی که به زیارت حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام مشرف می‌شوند، مردها به نیابت از حضرت امام رضا علیه‌السلام و زن‌ها به نیابت از حضرت‌ فاطمه ‌معصومه علیهاالسلام بروند و برای تعجیل در فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه دعا کنند! . 🔶در مسیر زیارت، سوره توحید بخوانند و به امام زمان عجل الله تعالی فرجه، هدیه کنند. ۲۶/مهرماه/۱۳۹۶ @sireolama