-علم غیب اهل بیت صلوات الله علیهم
-امام در بین مردم به ظواهر عمل می کرد
#علم_الکتاب
عَنْ سَدِيرٍ قَالَ: كُنْتُ أَنَا وَ أَبُو بَصِيرٍ وَ يَحْيَى الْبَزَّازُ وَ دَاوُدُ بْنُ كَثِيرٍ فِي مَجْلِسِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(عَلَيْهِ السَّلاَمُ)إِذْ خَرَجَ إِلَيْنَا وَ هُوَ مُغْضَبٌ،فَلَمَّا أَخَذَ مَجْلِسَهُ قَالَ:«يَا عَجَباً لِأَقْوَامٍ يَزْعُمُونَ أَنَّا نَعْلَمُ الْغَيْبَ!مَا يَعْلَمُ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ، لَقَدْ هَمَمْتُ بِضَرْبِ جَارِيَتِي فُلاَنَةَ فَهَرَبَتْ مِنِّي،فَمَا عَلِمْتُ فِي أَيِّ بُيُوتِ الدَّارِ هِيَ».
قَالَ سَدِيرٌ:فَلَمَّا أَنْ قَامَ مِنْ مَجْلِسِهِ وَ صَارَ فِي مَنْزِلِهِ،دَخَلْتُ أَنَا وَ أَبُو بَصِيرٍ وَ مُيَسِّرٌ،وَ قُلْنَا لَهُ:جُعِلْنَا فِدَاكَ، سَمِعْنَاكَ وَ أَنْتَ تَقُولُ كَذَا وَ كَذَا فِي أَمْرِ جَارِيَتِكَ،وَ نَحْنُ نَعْلَمُ أَنَّكَ تَعْلَمُ عِلْماً كَثِيراً،وَ لاَ نَنْسُبُكَ إِلَى عِلْمِ الْغَيْبِ!قَالَ:فَقَالَ:«يَا سَدِيرُ،أَ مَا تَقْرَأُ الْقُرْآنَ؟» قُلْتُ:بَلَى.قَالَ:«فَهَلْ وَجَدْتَ فِيمَا قَرَأْتَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ« قٰالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتٰابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ [1]»قَالَ:قُلْتُ:جُعِلْتُ فِدَاكَ،قَدْ قَرَأْتُهُ.قَالَ:«فَهَلْ عَرَفْتَ الرَّجُلَ،وَ هَلْ عَلِمْتَ مَا كَانَ عِنْدَهُ مِنْ عِلْمِ الْكِتَابِ؟»قَالَ:قُلْتُ:أَخْبِرْنِي بِهِ،قَالَ:«قَدْرُ قَطْرَةٍ مِنَ الْمَاءِ فِي الْبَحْرِ الْأَخْضَرِ،فَمَا يَكُونُ ذَلِكَ مِنْ عِلْمِ الْكِتَابِ؟»قَالَ:قُلْتُ:جُعِلْتُ فِدَاكَ،مَا أَقَلَّ هَذَا!فَقَالَ:«يَا سَدِيرُ،مَا أَكْثَرَ هَذَا أَنْ يَنْسُبَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى الْعِلْمِ الَّذِي أُخْبِرُكَ بِهِ!يَا سَدِيرُ،فَهَلْ وَجَدْتَ فِيمَا قَرَأْتَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَيْضاً: قُلْ كَفىٰ بِاللّٰهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتٰابِ »؟قَالَ:قُلْتُ:قَدْ قَرَأْتُهُ،جُعِلْتُ فِدَاكَ،قَالَ:«أَ فَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ كُلُّهُ أَفْهَمُ،أَمْ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ بَعْضُهُ؟».قُلْتُ:لاَ،بَلْ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ كُلُّهُ،فَأَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ،وَ قَالَ:«عِلْمُ الْكِتَابِ وَ اللَّهِ كُلُّهُ عِنْدَنَا،عِلْمُ الْكِتَابِ وَ اللَّهِ كُلُّهُ عِنْدَنَا».
وَ رَوَى هَذَا الْحَدِيثَ الصَّفَّارُ:فِي(بَصَائِرِ الدَّرَجَاتِ)بِتَغْيِيرٍ يَسِيرٍ بِزِيَادَةٍ وَ نُقْصَانٍ [2].
🔸سدیر گفت: من و ابو بصیر و یحیی بزّاز و داود بن کثیر در مجلس حضرت صادق (صلوات الله علیه) بودیم که حضرت خشمگین به سوی ما خارج شد. و هنگامی که در جایگاهش نشست، فرمود: شگفتا از این مردمی که می پندارند ما غیب می دانیم! غیب را جز خداوند عز و جل نمی داند. من خواستم فلان کنیزم را بزنم، از دستم گریخت و من ندانستم که او در کدام یک از اتاق های خانه است؟ سدیر گفت: وقتی حضرت از محل نشستنش برخاسته، به سوی منزل رفت، من و ابو بصیر و میسر به نزدش رفته، و به او گفتیم: جان ما به فدایت. از تو شنیدیم که تو در کار کنیزت چنان و چنان فرمودی و ما می دانیم که تو علم فراوانی داری اما به علم غیب نسبتت نمی دهیم. او گوید: پس فرمود: ای سدیر آیا قرآن نخوانده ای؟ گفتم: بله. فرمود: آیا در آنچه از کتاب خداوند عز و جل خوانده ای، این را هم یافته ای: (کسی که دانشی از کتاب داشت، گفت: پیش از آن که چشم بر هم زنی آن را نزد تو خواهم آورد.) [نمل 40] گفتم: جانم فدایت! آن را خوانده ام. فرمود: آیا آن مرد را شناختی؟ و آیا دانستی چقدر از دانش کتاب نزد او بود؟ گوید: گفتم: مرا از آن آگاه کنید. فرمود: به اندازۀ قطره ای آب نسبت به دریای سبز. و این از دانش کتاب چقدر می شود؟ گوید: گفتم: فدایت شوم! خیلی کم است. پس فرمود: ای سدیر، این علم چه بسیار است؛ زیرا که خدای عزّ و جلّ آن را نسبت داده به سوی علمی که من تو را به آن خبر می دهم. ای سدیر! آیا در آنچه از کتاب خدای عز و جل خوانده ای این را دریافته ای؟ (بگو کافی است که خداوند و کسی که دانش کتاب نزد او است میان من و شما گواه باشند.) [رعد 43] گوید: گفتم: آن را خوانده ام جانم به فدایت. فرمود: آیا کسی که همۀ دانش کتاب نزد او است عالم تر است یا کسی که بعضی از دانش کتاب نزد او است؟ عرض کردم: نه، بلکه کسی که همۀ دانش کتاب نزد او است. پس حضرت با دست به سینه اش اشاره کرد و فرمود: به خدا سوگند همۀ دانش کتاب نزد ما است. به خدا سوگند همۀ علم کتاب نزد ما است.
تفسیر البرهان جلد 3 صفحه 273
الكافي جلد 1 صفحه 257 بَابٌ نَادِرٌ فِيهِ ذِكْرُ الْغَيْبِ حدیث 3
تفسیر کنز الدقائق جلد 6 صفحه 481
#جزء13 #جزء19
#علم_الکتاب
#علم_من_الکتاب
قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ ﴿سورة النمل ٤٠﴾
کسی که دانشی از کتاب [نزد او بود گفت: من آن را پیش از آنکه پلک دیده ات به هم بخورد، نزد تو می آورم.
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (صلوات الله علیه) قَالَ: قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ
أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ قَالَ فَفَرَّجَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (صلوات الله علیه) بَيْنَ أَصَابِعِهِ فَوَضَعَهَا فِي صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ وَ عِنْدَنَا وَ اللَّهِ عِلْمُ الْكِتَابِ كُلُّه
🔸حضرت آقا امام صادق صلوات الله علیه:
«قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ»
يعنى: آن كسى كه در نزد او دانش كمى از كتاب بود (و آن آصف بن برخيا است وزير سليمان و خواهرزاده و ولىّ عهد و خليفه او كه كتب الهى را خوانده بود، و بعضى از اسم اعظم را مى دانست) گفت: من مى آورم تخت بلقيس را در نزد تو، پيش از آنكه چشم تو به سوى تو باز گردد».
راوى مى گويد كه: حضرت صادق (صلوات الله عليه) انگشتان خويش را گشود و بر سينه اش نهاد و فرمود:
به خدا سوگند، كه در نزد ما است علم همه كتاب
الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص: 229
بصائر الدرجات، ج1، ص: 212
تفسير نور الثقلين، ج4، ص: 89
#جزء14 #جزء19
حداث الحسین صلوات الله علیه و لذت بی نظیر همنشینی با ارباب
●قال الامام الصادق صلوات الله علیه: و ما من عَين أحبُّ إلى الله و لا عَبرةٌ مِن عين بَكتْ و دَمَعَت عليه و ما مِن باكٍ يبكيه إلاّ و قد وصل فاطمة (صلوات الله عليها) و أسعدها عليه و وصَلَ رَسول الله (صلی الله علیه و آله) و أدّى حقّنا و ما من عبد يُحشَرُ إلاّ و عيناه باكيةً إلاّ الباكين على جدِّيَ الحسين (صلوات الله علیه) فإنّه يحشر و عينه قَريرة و البشارة تلقاه و السّرور [بيّن] على وجهه و الخلق في الفزع و هم آمنون و الخلق يعرضون و هم حدّاث الحسين (صلوات الله علیه) تحت العرش و في ظلِّ العرش لا يخافون سوءَ يوم الحساب يقال لهم: ادخلوا الجنّة، فيأبون و يختارون مجلسه و حديثه، و أنَّ الحور لترسل إليهم أنّا قد اشتقناكم مع الولدان المخلّدين فما يرفعون رؤوسهم إليهم لما يرون في مجلسهم مِنَ السُّرور و الكَرامَة، و إنَّ أعداءَهم مِن بين مَسْحوب بناصيته إلى النّار ، و مِن قائل: ما لَنا مِن شافِعينَ وَلا صَدِيقٍ حَميم (شعراء 100 و 101)
و إنّهم ليرون منزلهم و ما يقدرون أن يدنوا إليهم و لا يصلون إليهم و إنَّ الملائكة لتأتيهم بالرِّسالة مِن أزواجهم و مِن خُزّانهم (خدّامهم) على ما اُعطوا مِن الكَرامة فيقولون: نأتيكم إن شاء الله فيرجعون إلى أزواجهم بمقالاتهم فيزدادون إليهم شوقاً إذا هم خبّروهم بما هم فيه مِنَ الكَرامة و قُربهم مِن الحسين (صلوات الله علیه) فيقولون: الحمدلله الَّذي كفانا الفَزَع الأكبرَ و أهوال القيامة و نجّانا ممّا كنّا نخاف و يؤتون بالمراكب و الرِّحال على النَّجائب فيستوون عليها و هم في الثَّناء على الله و الحمد لله و الصَّلاة على محمَّدٍ و آله حتّى يَنْتَهوا إلى منازلهم»
●امام صادق صلوات الله علیه: هيچ چشم و اشكى نزد خدا محبوبتر از چشم و اشکى نيست كه بگريد و بر آن حضرت جارى گردد و هيچ گريه كننده اى نيست كه بر او (امام حسین صلوات الله علیه) بگريد مگر آنكه گريه اش به فاطمه (صلوات الله عليها) رسيده و آن بانو را يارى مىكند و نيز گريه اش به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رسيده و بدين وسيله حقّ ما را ادا كرده.
و هيچ بنده اى نيست كه (روز قيامت) محشور شود مگر آنكه چشمانش گريان است غير از گريه كنندگان بر جدّم حسین (صلوات الله علیه) زیرا ايشان در حالى كه چشمانى روشن و باز دارند محشور مىگردند و آثار سرور و شادى در صورتشان نمايان مىباشد، مخلوق ها (مردم) در فزع و ناراحتى بوده ولى ايشان (از هر غم و محنتى) در امان هستند، و مخلوق ها برای حساب عرضه می شوند (متفرق هستند) ولى ايشان در زير عرش و سايه آن به ياد حسين (صلوات الله علیه) بوده و درباره آن جناب به گفتن حديث مشغولند (با امام حسین صلوات الله علیه هم سخن هستند و گفتگو می کنند) از ناملايمات و ناراحتيهاى روز حساب هيچ خوف و هراسى ندارند.
به ايشان گفته مىشود: داخل بهشت شويد ولى آنها از ورود به بهشت امتناع نموده و مجلس ذكر حسين (صلوات الله علیه) و سخنش را اختيار مىكنند، و حور العين به آنها پيغام مىدهند كه ما با ولدان مخلّد (پسران جاودانه بهشتی) مشتاق شما هستيم ولى ايشان از فرط سرور و کرامتی كه در مجلسشان دارند سرشان را به سوی آنها بالا نمی کنند.
و دشمنان ايشان در آخرت دو گروه هستند:
الف: كسانى كه موى جلو سر ايشان را (فرشتگان عذاب) گرفته و آنها را روى زمين كشان كشان به طرف جهنم مىبرند.
ب: و آنان كه از روى حسرت مىگويند: فَما لَنا مِنْ شافِعِينَ وَ لا صَدِيقٍ حَمِيمٍ.
نه شفيعى داريم و نه دوستى كه از ما حمايت كند. (شعراء 100 و 101)
دشمنان ايشان مقام و منزل آنها را ديده ولى نمىتوانند نزديك ايشان شوند و به آنها نمی رسند.
و فرشتگان از طرف همسرهاى ايشان در بهشت و نگهبانان بر ايشان پيغام آورده كه چه كرامت و عطايائى به آنها اعطاء شده.
ايشان در جواب مىگويند: ان شاء اللَّه نزد شما خواهيم آمد پس وقتی ملائکه برمی گردند و جواب ایشان را برای زنانشان می برند، شوق زنانشان به ایشان بیشتر خواهد شد، زیرا ملائکه به زنانشان خبر می دهند که ایشان نزد امام حسین (صلوات الله علیه) مقرب و گرامی هستند.
و می گویند: حمد مىكنيم خدا را كه ما را از فزع اكبر و وحشتهاى قيامت در امان داشت و از آنچه هراس داشتيم نجات داد.
خداوند متعال به ايشان مركبها و اسبهاى نيكوئى كه بر پشت آنها زين نهاده شده اعطاء فرمود و ايشان بر آنها سوار شده و در حالى كه خداى منّان را ستوده و حمد و ثناء گفته و صلوات بر محمّد و آل محمّد مىفرستند حركت نموده تا به منازل و جايگاه خويش مىرسند.
کامل الزیارات باب 26 بكاء جميع ما خلق الله على الحسين بن علي حدیث 6
#جزء19