eitaa logo
🌹 رویدادهای فرهنگی اجتماعی بانوان 🌹
156 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
883 ویدیو
93 فایل
ارتباط با ما @Er1401 @Fad_1375
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 سکانس پایانی قهرمان عبدالحمید بیات: 🔹آن‌طور که دشمن گفته و تصاویر نشان می‌دهند، سکانس پایانی قهرمانِ قصه ما این‌گونه بوده: پیرمرد، تنها بود و بی‌کس و البته شجاع و نترس. جوان‌های دشمن محاصره‌اش کردند ولی قهرمان، تا آخرین گلوله جنگید. نیروهای تیپ ویژه، از او ترسیدند و با تانک به سمت او شلیک کردند. زانوی چپش کاملا خرد شد، ساعد دست راست هم شکست، انگشت سبابه دست چپ هم قطع شد؛ اما او تسلیم نشد. فرمانده نیروهای ویژه تلاش کرد با نیروهایش از پله‌ها بالا رفته و بر قهرمانِ زخمی و بی‌رمق، پیروز شود؛ اما او با نارنجک این‌ها را عقب راند. 🔹شکستگی استخوان‌ها و خون‌ریزی‌، رمق از قهرمان ربوده بود. کوادکوپتر وارد ساختمان شد تا بدانند این مرد تسلیم ناپذیر کیست؟ اما او در تنهایی و جراحت هم کاملا باهوش و زرنگ بود: چهره‌اش را با چفیه‌ای پوشانده بود و با همان درد شدید، کوادکوپتر را فراری داد. 🔹تک‌تیرانداز دشمن به پیشانی‌اش شلیک کرد اما خونی بر صورتش نریخته، یعنی خون‌ریزی خیلی شدید بوده و خونی در بدن نداشته. در نهایت مجددا تانک دشمن گلوله دیگری شلیک کرد و طبقه دوم آوار شد. نیروهای ویژه، هنوز جرأت نزدیک شدن به قهرمان در طبقه دوم را نداشتند و او را رها کردند. یک روز بعد و پس از تمام شدن همه چیز، بالاخره بالا رفتند و قهرمانی را دیدند که در کنار سلاح و کتاب دعای‌ش به شهادت رسیده است. 🔹فیلمنامه و دکوراسیون صحنه، عجیب سورئال است. قهرمان قصه، یک کلاشینکف خراب دارد که ناگزیر شده با چسب برق، قطعات آن را به هم بچسباند. تا آخرین فشنگ و آخرین قطره خون جنگیده. پیکرش نه روی زمین، که روی مبل افتاده و زیر تونل‌ها نیست؛ بلکه در یک منزل مسکونی عادی است. 🔹عجب دکوراسیون عجیبی برای پایان‌بندی فیلم! قهرمان، خانه، مبل، اسلحه و البته کتاب دعا... حتی وقتی سربازان دشمن بالای پیکر او هستند، هیچ نشانه‌ای از خوشحالی در آن‌ها نیست؛ چهره‌های‌شان بهت‌زده است. 🔹ابوابراهیم شهید شده و اکنون، منتظر ابراهیم‌هایی هستیم که قرار است بت بزرگ را بشکنند و بساط نمرود و نمرودیان را جمع کنند. آتش بر این ابراهیم‌ها، گلستان است و خوشا به حال اینان. 🔹همیشه، خورشید در سپیده‌دم خود، از میان خون برمی‌خیزد. آنان که سرخی شفق را می‌بینند، منتظر سپیدی خورشید هم هستند.
💠 آیا میدانستید شهید ، رمان نویس و مولف و مترجم چندین کتاب بوده‌اند؟! زندانیان سیاسی معروفی در سراسر جهان در زمان اسارت خود در پشت میله ها بیکار ننشسته و به نوشتن رمان و یا خاطرات خود دست زده اند که در میان آنان میتوان به کتاب «گفتگوهایی با خودم» که نلسون ماندلا در سال‌های زندان آن را نوشت و یا بخشی از کتاب «نبرد من» نوشته آدولف هیتلر هنگامی که در قلعه لندربرگ زندانی بود نوشته است و یا حتی کتاب «استنطاق» داستایفسکی نمونه دیگری است از زمانی که این نویسنده شهیر روس در سال ۱۸۶۰ در زندان تزار بوده است اشاره کرد. یکی از آثاری که در دوران اسارت در زندان های رژیم جعلی صهیونیستی به رشته تحریر درآمده و این روزها مورد توجه قرار گرفته است رمان «خار و میخک» نوشته یحیی سنوار رهبر سیاسی جنبش حماس است که از زمان ۲۲ سال اسارت بین سال های از سال ۱۹۸۸ تا ۲۰۱۱ و با یادگیری زبان عبری این رمان را نوشته است. سنوار علاوه بر نوشتن این رمان، ۵ کتاب از زبان‌های عبری و انگلیسی را ترجمه کرده است و یکی از پرکارترین زندانیان سیاسی جهان در این زمینه محسوب می‌شود. نویسنده در مقدمه کتاب خود می‌نویسد: «عنصر تخیلی در این اثر صرفاً تبدیل آن به یک رمان است… همه چیز. دیگری به همان اندازه واقعی است که من آن را زیسته یا شنیده‌ام و راویانش آن را در سرزمین عزیزمان فلسطین زندگی کرده و شنیده‌اند.» سنوار در این کتاب، به سادگی و فقر زندگی فلسطینی‌ها به طور مفصل می‌پردازد و همچنین به بی‌میلیِ ساکنان کرانه باختری درباره شرکت در مقاومت علیه اسرائیل هم اشاره کرده و از آن‌ها گله می‌کند. «خار و میخک» اخلاق مردی را نشان می‌دهد که نقشی محوری در شکل‌دهی گفتمان بازی کرده است. این رمان در طول سال‌های حبس آشکار می‌شود و روان مردی که توسط دیوارها محصور شده بود را می‌کاود. خوانندگان نقش السنوار در رهبری فلسطین را در راهروهای ذهن او دنبال می‌کنند، احتمالاً جایی که بذر عملیات «طوفان الاقصی» در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ کاشته شده است. این روایت گواه بر روحیه مردمی است که در سایه درگیری‌ها زندگی می‌کنند و فداکاری‌های شخصی را که در السنوار و همرزمانش وجود دارد، برجسته می‌سازد. این رمان نه تنها یک اثر داستانی، بلکه گواهی عمیق بر روح پایدار غزه است. این رمان به عنوان یک فراخوان برای درک واقعیت فلسطین عمل می‌کند، روایتی که توسط کسی نوشته شده است که از سکوت خودداری کرده و مستقیماً با قلب جامعه جهانی صحبت می‌کند. کتاب السنوار روایتی از مقاومت، هویت عمیق فرهنگی و جست‌وجوی تسلیم‌ناپذیر برای آزادی و عدالت است که در صدای اصیل شخصیت‌هایش منعکس می‌شود. این رمان در ۳۰ فصل خود، انتخاب سخت برخی از آوارگان فلسطینی برای کار در اسرائیل را نیز به نمایش می‌گذارد. برخی آن را فرصتی برای بهبود شرایط زندگی خود و خانواده خود می‌دانستند، در حالی که برای برخی دیگر چیزی جز خیانت نبود. در سرتاسر رمان، زندگی اهالی غزه با سادگی و فروتنی مشخص می‌شود؛ چه در لباس، چه در غذا و چه در عشق. «خار و میخک» همچنین پافشاری فلسطینی‌ها برای اخذ مدارک دانشگاهی را حتی در سخت‌ترین شرایط زندگی نشان می‌دهد. راوی به پرسشی مبرم پیرامون بی‌میلی ساکنان کرانه باختری به شرکت در اقدامات مقاومتی تا زمان وقوع اولین انتفاضه در سال ۱۹۸۷ پاسخ می‌دهد. توضیح ارائه شده این است که اگر ارتش‌های سه کشور عربی نتوانند اسرائیل را شکست دهند، چگونه آن‌ها می‌توانند؟ از این رو، ساکنان کرانه باختری سیاست «زندگی کن و اجازه بده زندگی کنند» را می‌پذیرند. این رمان همچنین بر روی سایت آمازون در دسترس مردم جهان قرار داشت که با فشار سیاسی و لابی رژیم صهیونیستی از روی سایت حذف شد. حدادپور جهرمی