eitaa logo
کلید بهشت
977 دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
5.4هزار ویدیو
66 فایل
این کانال باهدف راههای ورود به بهشت ایجاد شده است امیدوارم بتوانم در راه دین قدمی بردارم ارتباط بامدیر کانال👇 @Yasin_aye👈
مشاهده در ایتا
دانلود
3.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وظیفه زائر بعد از بازگشت از کربلا ✨ ▪️ با دقت گوش کنید و برای زائرین ارسال کنید💯 ----------------------------------- ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @skeled_b
10.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عطر حرم‌امام رضاجان در بین الحرمین اباعبدالله(ع)💚 ▪️تصاویری از حضور خدام رضوی همراه با پرچم‌متبرک گنبد مطهر امام رضا(ع)در بین الحرمین و اقامه عزا و سینه زنی در کنار زائران اباعبدالله(ع) @skeled_b
12.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توصیه به دیدن👆 مغز توی گچ یعنی چی❗️❗️❗️ @skeled_b
|بازگشتت مبارک ، ای آزاده‌ی سرافراز !|🕊 سالروز شکستنِ زنجیر های دشمن است ؛ سالروزِ پیروزیِ ایمان بر اسارت ... شما آمدید ، اما شهیدان ماندند تا تاریخ ، درسِ مقاومت را از خونشان بخواند . ♥️ @skeled_b
بسم الله الرحمن الرحیم امروز 26 ام مرداد ماه روز آزادسازی اسرا، این ایام من در اردوگاه تکریت بودم، کمپ 17، بعد از درگیری کذایی من ودوستانم در موصل بزرگه، مدتی در زندان اردوگاه بودیم که همه میدونید،بعد از زندان داخل مارا به مقر فرماندهی آوردن. ته آسایشگاه یک که اگر یادتون باشه آسایشگاه یک قدیم یک انباری در کنج بود که ما را بردن توی اون انباری کوچیک اون زمان آسايشگاه های گابن بقول شما ساخته نشده بود. و هنوز اونجا بودیم که آسایشگاه ها ساخته شدن و بعضی مواقع شبها ما را میاوردن برای بیگاری و اتاق ها را نظافت میکردیم و برمی گردوندن همان مقر. بچه های اردوگاه از ما بی اطلاع بودند. تا زمانیکه آسایشگاه ها درست شدند و بعد بچه ها را تقسیم کردند و آوردن توی اون آسایشگاه ها جا دادن.مسئول آسایشگاه سمت ما آقای اسمائیل شمس بود صدای ایشون وقتی صحبت میکردند به گوش ما می‌رسید. یه روز اومدیم ضربه زدیم به دیوار آسایشگاه که می‌خورد به اتاق انباری که توش زندانی بودیم. بیشتر از یکسال اونجا بودیم و گفتیم شاید بچه ها متوجه بشن که اینجاییم. وقتهایی ضربه میزدیم که ساکت باشه تا متوجه بشن، یا آخرای شب و یا دم صبح. بچه ها هم اعتراض کرده بودند که سربازهاتون سر و صدا میکنن و نمیذارن ما استراحت کنیم. ملازم کریم اومد گفت این کارها رو نکنید اینا متوجه شما نمیشن، دست به این عملیات های خطرناک نزنید. تازه اینا اعتراض کردن که چرا سربازهاتون سر و صدا میکنن و نمیذارن ما بخوابیم، بلاخره فهمیدیم اونا متوجه نمیشن. به هر حال مدتی اونجا بودیم و از اونجا مارا بیرون اوردندو هر اردوگاهی میبردند با اون پرونده که داشتیم تحویل نمیگرفتند، به هر حال اردوگاه عنبر یا الانبار ما را تحویل گرفت و سرگرد محمودی بود. ایشون یه مقداری برای ما صحبت کردن که پرونده هاتون رو خط میزنم و صفحه سفید باز میکنم براتون و خلاصه مراقب خودتون باشید از اون حرفهای تکراری بچه ها همه قاطع دو افتادند ومن ونوشهری دادند قاطع سه . مدتی بعد ما رو بردن برای دادگاهی بغداد و یک سالی کم و بیش بغداد بودیم. دادگاهی شدیم و مدتی در سلول های استخبارات بودیم. و بعد از اون هم برگردوندن به اردوگاه عنبر، چون محکومیت داشتیم دوباره مدتی در زندان اردوگاه عنبر بودیم اون ونزدیک به یکسال و خورده ای در زندان اردوگاه بودیم خلاصه بعد از اون هم تقسیم شدیم که من و آقای نوشهری افتادیم تکریت که یک اردوگاه تازه تاسیس بود، کمپ 17. اونجا بودیم که خلاصه تبادل شروع شد و می‌دیدیم که بچه های قدیمی خودمون و دوستامون دارن میرن و ما موندیم تا برج 6/6 که به ما هم خبر دادن شما هم آماده بشید نوبت این کمپه، عراقیها به حاج آقا ابوترابی گفته بودن که 170 نفر می‌مونن. می‌آییم می‌خونیم حالا به شانسشون 170 نفر را جدا میکنیم که اینا سری بعد میرن. حاج آقا گفت ما نمیخوایم اینا 170 نفر را جدا کنن، خودمون داوطلب میشیم که به این تعداد بمونیم. بنده حقیر هم افتخار داشتم جزء اون 170 نفر باشم که گفتیم داوطلبانه میمونیم و در خدمت حاج آقا هستیم،گفتیم اگه قسمت اینه که مارا ازاد نکنند راضی به رضای خدا، که چند روز بعدش هم خوردیم به تبادل و ما هم آزاد شدیم،متاسفانه دوباره حاج اقا را جدا کردند،وما هم اومدیم ایران. این هم آخرین خاطره آزادی حقیر از اسارت ان شاء الله که همتون این آزادی مبارکتون باشه، گرچه روح ها آزاد بود و جسم ها اسیر اما الان فکر کنم کمی برعکس شده باشه باز هم مبارک باشه. امیدوارم خانواده هاتون و عزیزانتون همیشه سلامت باشید. ان شاء الله،ارادتمند سعید کلانتری @skeled_b
2.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیچاره اون که حرم را ندیده.... بیچاره تر اون که دید کربلا را....🥺 . . دلتنگ ترینم. 🥺 امروز را گفتم با این ویدئو شروع کنیم تا تسکین دل های تنگمون بشه😢 . . @skeled_b
💎رؤیای صادقه ▫️ما را به زندان الرشید بغداد با سلول‌های ۸ متریِ بدون پنجره فرستادند. مدتی بعد به اردوگاه تکریت در زادگاه صدام رفتیم. ▫️۹۰ اسیر این اردوگاه شناسایی و دستچین شده بودند. آقای ابوترابی سید آزادگان نیز در این اردوگاه حضور داشت که وجودشان برای همه ما نعمت بود. 🔹دو نگهبان به نام‌ حسین و کاظم در آنجا بودند که کاظم بدترین رفتار را با ما داشت. گاهی آقای ابوترابی را چنان کتک می‌زد که تا مرز شهادت می‌رفت. آرزوی ما این بود که کاظم به مرخصی برود. 🔹یک هفته به مرخصی رفت اما دو روز زودتر برگشت اما آدم دیگری شده بود! دیدم کنار روشویی چند دقیقه مهربانانه با آقای ابوترابی صحبت کرد. 🔹از او پرسیدیم کاظم چه می‌گفت؟ فرمود کاظم می‌گفت سر صبحانه با مادرم نشسته بودم که پرسید تو در اردوگاه اسرا را شکنجه می‌کنی؟ کاظم تعجب می‌کند. دوباره مادر می‌پرسد آیا سیدی در بین اسرا هست که تو او را شکنجه کرده باشی؟ دیشب حضرت زینب (سلام‌الله) را در خواب دیدم که می‌گفت چرا فرزندت اسیری از قافله اسرای ما را آزار و اذیت می‌کند؟ 🔹مادر می‌گوید شیرم حلالت نیست اگر آنها را اذیت کنی. کاظم هم متحول شده بود. جنگ تمام شد و پس از سقوط صدام، کاظم به ایران آمد و از تک‌تکِ ۹۰ نفر اسیر اردوگاه حلالیت طلبید. 🔹حتی به مشهد رفت و سر خاک آقای ابوترابی از او هم حلالیت خواست. چند سال پیش کاظم به عنوان مدافع حرم به سوریه رفت و در حرم حضرت زینب (س) با تیر مستقیم دشمن به شهادت رسید راوی: سعید اوحدی رئیس بنیاد شهید ┄┅┅┅❅❁❁❅┅┅┅┄ @skeled_b
✍ حضرت یحیی علیه‌السلام ابلیس را دید و به او گفت: به من بگو که محبوب‌ ترین و مبغوض ترین مردم نزد تو کیست؟ 🔶 گفت : محبوب‌ترین مردم نزد من انسان مؤمنی است که بخیل باشد. 🔶 و مبغوض ترین آن‌ها نزد من فاسقی است که سخاوتمند باشد. 🔶 یحیی علیه‌السلام به او گفت : چرا چنین است؟ 🔶 شیطان گفت : چون همان بخل برای بخیل کافی است (و من نیازی به گمراه کردن او ندارم) 🔶 و از سخاوتمند نگران هستم ؛ زیرا می‌ترسم که خداوند به خاطر سخاوت او از فسق او بگذرد. 📚 داستان‌ها و حکایت‌های کتاب المحجة البیضاء @skeled_b
آقای امام حسین، سلام! گفته بودید وقتی به منزل رسیدیم‌ خبر رسیدنمان را به شما بدهیم‌ تا خیالتان‌ راحت بشود. خواستم بگویم خیالتان راحت! ما زائرها روی بال فرشته‌ها قدم گذاشتیم و به خانه‌هایمان برگشتیم. شکرخدا همه‌ی کودکان در سلامت به سر می‌برند و مجبور نشدیم حتی یکی از آنها را در خرابه‌ی کشور غریب بگذاریم و برگردیم. روسری و چادر همه‌ی خانم‌ها پر از خاک شد اما از سرشان‌تکان نخورد. اصلا عموهای کاروان آنقدر غیرتی بودند که حتی اجازه ندادند کسی نگاه چپ به آنها بکند، چه برسد به اینکه بخواهند به چشم کنیز نگاهشان کنند! مردم خیلی ما را دوست داشتند. برایمان لقمه می‌آوردند و اصرار می‌کردند بخوریم. خداروشکر لقمه‌ها صدقه نبود. نگران حالمان بودید، خواستم بگویم هیچ خاری در پایمان فرو نرفته ، روی دست‌هایمان جای طناب نیست و موهایمان آتش نگرفته. فقط کمی آفتاب سوخته شدیم، همین! سراغ شش ماهه‌ی کاروان را گرفتید، خواستم بگویم الان توی بغل مادرش خواب است و احتمالا دارد رویای شیرین سفر را می‌بیند. شما خیلی تاکید کرده بودید تشنه نماند. خواستم بگویم همه خیلی دوستش داشتند، بغلش می‌کردند و برایش آب می‌آوردند. دخترها هم کلی بازی کردند و از این طرف به آن طرف‌‌ دویدند. ولی خداروشکر در بین انبوه جمعیت نه گوشواره‌ای گم شد و نه دامنی آتش گرفت. همسفرهایمان همه عالی بودند، همه مودب و متین صحبت می‌کردند و هیچ کس به شما و خانواده تان بد نمی‌گفت..... آقای مهربانم، خواستم بگویم همه چیز خوب است. همه به خانه‌هایمان برگشتیم و هیچ چیز و هیچ کس را در صحرای کرب و بلا جا نگذاشتیم به جز "دلمان" .... چقدر عجیب است که شما اصلا اجازه نمیدهید ما حتی یک جرعه از مصیبت شما را بچشیم.... ✍ اکرم نجفی https://eitaa.com/joinchat/3726770221C1bdbde7697
۩کانال‌ادعیه‌و‌مناجات‌صوتی﷽۩1_1141293713.mp3
زمان: حجم: 7.2M
🏝 دعای علقمه دعای بعد از زیارت عاشورا 🎙 با نوای علی فانی @skeled_b
ثواب قرائت سوره واقعه در شب جمعه @skeled_b