﷽؛
💎 حذیفةبنیمان و برادرزادهاش
❄️ حذیفةبنیمان شخصیت خیلی والایی دارد و عاشق امیرالمؤمنین علیهالسلام بود . در کوفه هم زندگی میکرد . بعد از شهادت امیرالمؤمنین علیهالسلام که امام مجتبی علیهالسلام به عللی بنا شد به مدینه برگردند ، حذیفه گفت : یابنرسولالله ! من بدون شما نمیتوانم در این شهر بمانم . من هم میآیم . حضرت فرمودند : بیا ! او هم زندگیاش را جمع کرده و با کاروان امام مجتبی علیهالسلام حرکت کرد . در راه دید که امام مجتبی علیهالسلام به یکی از شترهایی که بار روی آنها دارند ، توجه مخصوصی دارد ؛ به حضرت گفت : یابنرسولالله ! این شتر بار ویژهای دارد ؟ فرمودند : بله . حذیفه گفت : چیست ؟ فرمودند : دفتری است که نام شیعیان ما تا قیامت در آن ثبت است .
❄️ حالا لازم هم نبود که دفتر سی جلد باشد ! الآن در همین شهر قم ، هزار تا کتاب را در یک سیدی میکنند و باورکردن این حرفها کار مشکلی نیست . یک دفتر کوچک قابلحمل است و بهگونهای تعبیه شده که توانسته نام همهٔ شیعیان اهلبیت را تا قیامت در خودش جا بدهد . حذیفه گفت : یابنرسولالله ، این دفتر را به من نشان میدهید ؟ فرمودند : در مدینه نشان میدهم ؛ اینجا نمیشود .
❄️ روزی در مدینه با پسر برادرش خدمت امام مجتبی علیهالسلام آمد و گفت : یابنرسولالله ، شما وعدهای در راه به من دادید ، الآن عملی میشود ؟ فرمودند : میخواهی آن دفتر را ببینی ؟ گفت : بله . حضرت فرمودند : دفتر را بیاورید . گفت : یابنرسولالله ، اسم من هم در این دفتر هست ؟ فرمودند : خودت ببین . حذیفه سواد نداشت ، ولی از چندمیلیون دانشمند ، آدم باارزشتری بود . آدم خیلی والایی بود . به پسر برادرش گفت که صفحهها را نگاه کن و ببین اسم من هست ، گفت : آری عمو،، اسم تو هست . یکی دو ورق دیگر زد ، یکمرتبه پسر برادرش فریادی از خوشحالی کشید . حذیفه به او گفتز: چه شده است ؟ گفت : اسم خودم را دیدم . خیلی باعث خوشحالی است که اسم آدم در دفتر اهلبیت باشد و آدم اگر از خوشحالی هم سکته کند ، میارزد . حذیفه گفت : به من هم اسم خودم را نشان دادی ، من چرا داد نکشیدم ؟ گفت : برای اینکه از اسم من نور بالا میزد .
❄️ حذیفه دفتر را بست و به امام مجتبی علیهالسلام گفت : یابنرسولالله ، چرا از اسم برادرزادهٔ من همانجور که خودش دیده ، نور بالا میزده ؟ اشک امام مجتبی علیهالسلام ریخت و فرمودند : برادرزادهٔ تو جزء 72 نفر یاران حسین ماست 😢😢😢. اینها امتیازات ویژه دارند .
#حضرتاستادانصاریان
┈┉┅━❀💌❀
﷽؛
💎 حذیفةبنیمان و برادرزادهاش
❄️ حذیفةبنیمان شخصیت خیلی والایی دارد و عاشق امیرالمؤمنین علیهالسلام بود . در کوفه هم زندگی میکرد . بعد از شهادت امیرالمؤمنین علیهالسلام که امام مجتبی علیهالسلام به عللی بنا شد به مدینه برگردند ، حذیفه گفت : یابنرسولالله ! من بدون شما نمیتوانم در این شهر بمانم . من هم میآیم . حضرت فرمودند : بیا ! او هم زندگیاش را جمع کرده و با کاروان امام مجتبی علیهالسلام حرکت کرد . در راه دید که امام مجتبی علیهالسلام به یکی از شترهایی که بار روی آنها دارند ، توجه مخصوصی دارد ؛ به حضرت گفت : یابنرسولالله ! این شتر بار ویژهای دارد ؟ فرمودند : بله . حذیفه گفت : چیست ؟ فرمودند : دفتری است که نام شیعیان ما تا قیامت در آن ثبت است .
❄️ حالا لازم هم نبود که دفتر سی جلد باشد ! الآن در همین شهر قم ، هزار تا کتاب را در یک سیدی میکنند و باورکردن این حرفها کار مشکلی نیست . یک دفتر کوچک قابلحمل است و بهگونهای تعبیه شده که توانسته نام همهٔ شیعیان اهلبیت را تا قیامت در خودش جا بدهد . حذیفه گفت : یابنرسولالله ، این دفتر را به من نشان میدهید ؟ فرمودند : در مدینه نشان میدهم ؛ اینجا نمیشود .
❄️ روزی در مدینه با پسر برادرش خدمت امام مجتبی علیهالسلام آمد و گفت : یابنرسولالله ، شما وعدهای در راه به من دادید ، الآن عملی میشود ؟ فرمودند : میخواهی آن دفتر را ببینی ؟ گفت : بله . حضرت فرمودند : دفتر را بیاورید . گفت : یابنرسولالله ، اسم من هم در این دفتر هست ؟ فرمودند : خودت ببین . حذیفه سواد نداشت ، ولی از چندمیلیون دانشمند ، آدم باارزشتری بود . آدم خیلی والایی بود . به پسر برادرش گفت که صفحهها را نگاه کن و ببین اسم من هست ، گفت : آری عمو،، اسم تو هست . یکی دو ورق دیگر زد ، یکمرتبه پسر برادرش فریادی از خوشحالی کشید . حذیفه به او گفتز: چه شده است ؟ گفت : اسم خودم را دیدم . خیلی باعث خوشحالی است که اسم آدم در دفتر اهلبیت باشد و آدم اگر از خوشحالی هم سکته کند ، میارزد . حذیفه گفت : به من هم اسم خودم را نشان دادی ، من چرا داد نکشیدم ؟ گفت : برای اینکه از اسم من نور بالا میزد .
❄️ حذیفه دفتر را بست و به امام مجتبی علیهالسلام گفت : یابنرسولالله ، چرا از اسم برادرزادهٔ من همانجور که خودش دیده ، نور بالا میزده ؟ اشک امام مجتبی علیهالسلام ریخت و فرمودند : برادرزادهٔ تو جزء 72 نفر یاران حسین ماست . اینها امتیازات ویژه دارند .
#حضرتاستادانصاریان
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
@skeled_b
﷽؛
#امامزمان عجاللهتعالیفرجهالشریف : من غلام حسين هستم .
⬅️ امام زمان یک نامه به قاسمبنعلاء همدانی دارد که اهل یمن است . حضرت در روز سوم شعبان به خط خودشان نوشتند و برای قاسمبنعلاء فرستادند . قاسم امروز روز سوم شعبان است ، تعبیر امام زمان را دقت کنید ! امروز روز ولادت مولای ماست ؛ یعنی قاسم ، منِ امام زمانْ بندهٔ حسین هستم ! من غلام حلقه به گوش حسین هستم !
روز ولادت مولای ماست - امام زمان میگوید مولای ما .
#يكنكته
كلام حضرت حجت توسط كسي ترجمه شده كه ترجمه قرآن او به اذعان متخصصين از دقيق ترين ترجمه هاى معاصر به حساب مي آيد .
🆔 @Javanmardi_langarudi
#حضرتاستادانصاریان
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
@skeled_b
﷽؛
#یال_اسب_غرق_خون_شد
👈 ۸۴ زن و بچه با پای برهنه در بیابان ...
👈 والشمر جالس علي صدرك
#حضرتاستادانصاریان
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
*آیا میشود اسم ماهم در دفتر اهل بیت ثبت شود😢؟؟؟؟؟*
﷽؛
💎 حذیفةبنیمان و برادرزادهاش
❄️ حذیفةبنیمان شخصیت خیلی والایی دارد و عاشق امیرالمؤمنین علیهالسلام بود . در کوفه هم زندگی میکرد . بعد از شهادت امیرالمؤمنین علیهالسلام که امام مجتبی علیهالسلام به عللی بنا شد به مدینه برگردند ، حذیفه گفت : یابنرسولالله ! من بدون شما نمیتوانم در این شهر بمانم . من هم میآیم . حضرت فرمودند : بیا ! او هم زندگیاش را جمع کرده و با کاروان امام مجتبی علیهالسلام حرکت کرد . در راه دید که امام مجتبی علیهالسلام به یکی از شترهایی که بار روی آنها دارند ، توجه مخصوصی دارد ؛ به حضرت گفت : یابنرسولالله ! این شتر بار ویژهای دارد ؟ فرمودند : بله . حذیفه گفت : چیست ؟ فرمودند : دفتری است که نام شیعیان ما تا قیامت در آن ثبت است .
❄️ حالا لازم هم نبود که دفتر سی جلد باشد ! الآن در همین شهر قم ، هزار تا کتاب را در یک سیدی میکنند و باورکردن این حرفها کار مشکلی نیست . یک دفتر کوچک قابلحمل است و بهگونهای تعبیه شده که توانسته نام همهٔ شیعیان اهلبیت را تا قیامت در خودش جا بدهد . حذیفه گفت : یابنرسولالله ، این دفتر را به من نشان میدهید ؟ فرمودند : در مدینه نشان میدهم ؛ اینجا نمیشود .
❄️ روزی در مدینه با پسر برادرش خدمت امام مجتبی علیهالسلام آمد و گفت : یابنرسولالله ، شما وعدهای در راه به من دادید ، الآن عملی میشود ؟ فرمودند : میخواهی آن دفتر را ببینی ؟ گفت : بله . حضرت فرمودند : دفتر را بیاورید . گفت : یابنرسولالله ، اسم من هم در این دفتر هست ؟ فرمودند : خودت ببین . حذیفه سواد نداشت ، ولی از چندمیلیون دانشمند ، آدم باارزشتری بود . آدم خیلی والایی بود . به پسر برادرش گفت که صفحهها را نگاه کن و ببین اسم من هست ، گفت : آری عمو،، اسم تو هست . یکی دو ورق دیگر زد ، یکمرتبه پسر برادرش فریادی از خوشحالی کشید . حذیفه به او گفتز: چه شده است ؟ گفت : اسم خودم را دیدم . خیلی باعث خوشحالی است که اسم آدم در دفتر اهلبیت باشد و آدم اگر از خوشحالی هم سکته کند ، میارزد . حذیفه گفت : به من هم اسم خودم را نشان دادی ، من چرا داد نکشیدم ؟ گفت : برای اینکه از اسم من نور بالا میزد .
❄️ حذیفه دفتر را بست و به امام مجتبی علیهالسلام گفت : یابنرسولالله ، چرا از اسم برادرزادهٔ من همانجور که خودش دیده ، نور بالا میزده ؟ اشک امام مجتبی علیهالسلام ریخت و فرمودند : برادرزادهٔ تو جزء 72 نفر یاران حسین ماست . اینها امتیازات ویژه دارند .
#حضرتاستادانصاریان
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
@skeled_b
﷽؛
{ از سلسله امور معنوی #گرهگشايیازديگران است ، اگر قدرتش را هم نداريد ، لااقل برای گرفتار #دعا كنيد . همين اثر روحی و معنوی دارد }.
#حضرتاستادانصاریان
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
@skeled_b
﷽؛
#صَلَّیاللهُعَلَیْکَیَاأَبَاعَبْدِاللهِ
💎 #پروردگارعالم در #کوهطور به #موسیبنعمران {علیهآلافالتحیةوالثناء} فرمود :
« هر کسی یک دینار برای #حضرتابیعبداللهالحسین {علیهآلافالتحیةوالثناء} هزینه کند ، من تا هفتاد برابر پول خرج شده را به خرج کننده برنگردانم #ملکالموت را دنبالش نمیفرستم » .
👈 بخشی از سخنرانی #حضرتاستادانصاریان در حسینیه آیتالله علوی بروجردی 'ره'
@skeled_b