💕 قلبها را از کینه پاک کنیم ...
روزی لقمان به فرزندش گفت :
« از فردا یک کیسه با خودت بیاور و در آن به تعداد آدمهایی که دوست نداری و از آنان بدت میآید پیاز قرار بده »
روز بعد فرزند همین کار را انجام داد و
لقمان گفت :
« هرجا که میروی این کیسه را با خود حمل کن »
فرزنش بعد از چند روز خسته شد و به او شکایت برد که پیازها گندیده و بوی تعفن گرفته است و این بوی تعفن مرا را اذیت میکند.
لقمان پاسخ داد :
« این شبیه وضعیتی است که تو کینه دیگران را در دل نگه داری . این کینه ، قلب و دلت را فاسد میکند و بیشتر از همه خودت را اذیت خواهد کرد ...
@skeled_b
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ اگر گره تو زندگی مادی و معنوی ما پیش اومد چیکار کنیم؟
#استاد_عالی
@skeled_b
(90)يا مَنْ لا يَعْلَمُ الْغَيْبَ اِلاّ هُوَ، يا مَنْ لا يَصْرِفُ السُّوءَ اِلاّ هُوَ، يا مَنْ لايَخْلُقُ الْخَلْقَ اِلاّهُوَ، يامَنْ لايَغْفِرُ الذَّنْبَ اِلاّ هُوَ، يا مَنْ لا يُتِمُّ النِّعْمَةَ اِلاّ هُوَ، يا مَنْ لا يُقَلِّبُ الْقُلُوبَ اِلاّ هُوَ، يا مَنْ لا يُدَبِّرُ الاَْمْرَ اِلاّ هُوَ، يا مَنْ لا يُنَزِّلُ الْغَيْثَ اِلاّ هُوَ، يا مَنْ لا يَبْسُطُ الرِّزْقَ اِلاّ هُوَ، يا مَنْ لايُحْيِي الْمَوْتي اِلاّ هُوَ (91)يا مُعينَ الْضُعَفآءِ، يا صاحِبَ الْغُرَبآءِ، يا ناصِرَ الاَْوْلِيآءِ، يا قاهِرَ الاَْعْدآءِ، يا رافِعَ السَّمآءِ، يا اَنيسَ الاَْصْفِيآءِ، يا حَبيبَ الاَْتْقِيآءِ، يا كَنْزَ الْفُقَرآءِ، يا اِلـهَ الاَْغْنِيآءِ، يا اَكْرَمَ الْكُرَمآءِ (92)يا كافِياً مِنْ كُلِّ شَيْء، يا قآئِماً عَلي كُلِّ شَيْء، يا مَنْ لا يُشْبِهُهُ شَيْءٌ، يا مَنْ لا يَزيدُ في مُلْكِهِ شَيْءٌ، يا مَنْ لا يَخْفي عَلَيْهِ شَيْءٌ، يا مَنْ لا يَنْقُصُ مِنْ خَزآئِنِهِ شَيْءٌ، يا مَنْ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ، يا مَنْ لا يَعْزُبُ عَنْ عِلْمِهِ شَيْءٌ، يا مَنْ هُوَ خَبيرٌ بِكُلِّ شَيْء، يا مَنْ وَسِعَتْ رَحْمَتُهُ كُلَّ شَيْء (93)اَللَّـهُمَّ اِنّي اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ يا مُكْرِمُ يا مُطْعِمُ، يا مُنْعِمُ يا مُعْطي، يا مُغْني يا مُقْني، يا مُفْني يا مُحْيي، يا مُرْضي يا مُنْجي (94)يا اَوَّلَ كُلِّشَيْء وَآخِرَهُ، يا اِلـهَ كُلِّ شَيْء وَمَليكَهُ، يا رَبَّ كُلِّ شَيْء وَصانِعَهُ، يا بارِئَ كُلِّشَيْء وَخالِقَهُ، يا قابِضَ كُلِّ شَيْء وَباسِطَهُ، يا مُبْدِئَ كُلِّ شَيْء وَمُعيدَهُ، يا مُنْشِئَ كُلِّشَيْء وَمُقَدِّرَهُ، يا مُكَوِّنَ كُلِّ شَيْء،وَمُحَوِّلَهُ يا مُحْيِيَ كُلِّ شَيْء، وَمُميتَهُ يا خالِقَ كُلِّشَيْء وَوارِثَهُ (95)يا خَيْرَ ذاكِر وَمَذْكُور، يا خَيْرَ شاكِر وَمَشْكُور، يا خَيْرَ حامِد وَمَحْمُود، يا خَيْرَ شاهِد وَمَشْهُود، يا خَيْرَ داع وَمَدْعُوٍّ، يا خَيْرَ مُجيب وَمُجاب، يا خَيْرَ مُونِس وَاَنيس، يا خَيْرَ صاحِب وَجَليس، يا خَيْرَ مَقْصُود وَمَطْلُوب، يا خَيْرَ حَبيب وَمَحْبُوب (96)يا مَنْ هُوَ لِمَنْ دَعاهُ مُجيبٌ، يا مَنْ هُوَ لِمَنْ اَطاعَهُ حَبيبٌ، يا مَنْ هُوَ اِلي مَنْ اَحَبَّهُ قَريبٌ، يا مَنْ هُوَ بِمَنِ اسْتَحْفَظَهُ رَقيبٌ، يا مَنْ هُوَ بِمَنْ رَجاهُ كَريمٌ، يا مَنْ هُوَ بِمَنْ عَصاهُ حَليمٌ، يا مَنْ هُوَ في عَظَمَتِهِ رَحيمٌ، يا مَنْ هُوَ في حِكْمَتِهِ عَظيمٌ، يا مَنْ هُوَ في اِحْسانِهِ قَديمٌ، يا مَنْ هُوَ بِمَنْ اَرادَهُ عَليمٌ (97)اَللَّـهُمَّ اِنّي اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ يا مُسَبِّبُ يا مُرَغِّبُ، يا مُقَلِّبُ يا مُعَقِّبُ، يا مُرَتِّبُ يا مُخَوِّفُ، يا مُحَذِّرُ يا مُذَكِّرُ،يا مُسَخِّرُ يا مُغَيِّرُ (98)يا مَنْ عِلْمُهُ سابِقٌ، يا مَنْ وَعْدُهُ صادِقٌ، يا مَنْ لُطْفُهُ ظاهِرٌ، يا مَنْ اَمْرُهُ غالِبٌ، يا مَنْ كِتابُهُ مُحْكَمٌ، يا مَنْ قَضآئُهُ كائِنٌ، يا مَنْ قُرْآنُهُ مَجيدٌ، يا مَنْ مُلْكُهُ قَديمٌ، يا مَنْ فَضْلُهُ عَميمٌ، يا مَنْ عَرْشُهُ عَظيمٌ (99)يا مَنْ لا يَشْغَلُهُ سَمْعٌ عَنْ سَمْع، يا مَنْ لا يَمْنَعُهُ فِعْلٌ عَنْ فِعْل، يا مَنْ لا يُلْهيهِ قَوْلٌ عَنْ قَوْل، يا مَنْ لا يُغَلِّطُهُ سُؤالٌ عَنْ سُؤال، يا مَنْ لا يَحْجُبُهُ شَيْءٌ عَنْ شَيْء، يا مَنْ لا يُبْرِمُهُ اِلْحاحُ الْمُلِحّينَ، يا مَنْ هُوَ غايَةُ مُرادِ الْمُريدينَ، يا مَنْ هُوَ مُنْتَهي هِمَمِ الْعارِفينَ، يا مَنْ هُوَ مُنْتَهي طَلَبِ الطّالِبينَ، يا مَنْ لا يَخْفي عَلَيْهِ ذَرَّةٌ فِي الْعالَمينَ، (100)يا حَليماً لا يَعْجَلُ، يا جَواداً لا يَبْخَلُ، يا صادِقاً لا يُخْلِفُ، يا وَهّاباً لا يَمَلُّ، يا قاهِراً لا يُغْلَبُ، يا عَظيماً لا يُوصَفُ، يا عَدْلاً لا يَحيفُ، يا غَنِيّاً لا يَفْتَقِرُ، يا كَبيراً لا يَصْغُرُ، يا حافِظاً لا يَغْفُلُ، سُبْحانَكَ يـا لا اِلـهَ اِلاّ اَنْـتَ، الْغَــوْثَ الْغَــوْثَ، خَلِّصْنا مِـنَ النّارِ يـا رَبِّ.
@skeled_b
14.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اجر شهادت برای کسی که هر صبح و هر شب این سه آیه آخر سوره حشر را بخواند...
@skeled_b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠موشن گرافیک احکام: ناخن بلند اشکال داره...
🔸احکامی که باید بدانیم
✅ مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی
🔰پاسخگویی تلفنی : 096400
🔰پاسخگویی پیامکی (فقط احکام شرعی) : 30009640
@skeled_b
#داستانک 🌱
می گویند:روزی مولانا ،شمس تبریزی را به خانه اش دعوت کرد.
شمس به خانه ی جلال الدین رومی رفت و پس از این که وسائل پذیرایی میزبانش را مشاهده کرد از او پرسید: آیا برای من شراب فراهم نموده ای؟
مولانا حیرت زده پرسید: مگر تو شراب خوارهستی؟!
شمس پاسخ داد: بلی.
مولانا: ولی من از این موضوع اطلاع نداشتم!!
ـ حال که فهمیدی برای من شراب مهیا کن.
ـ در این موقع شب ،شراب از کجا گیر بیاورم؟!
ـ به یکی از خدمتکارانت بگو برود و تهیه کند.
- با این کار آبرو و حیثیتم بین خدام از بین خواهد رفت.
- پس خودت برو و شراب خریداری کن.
- در این شهر همه مرا میشناسند،چگونه به محله نصاری نشین بروم و شراب بخرم؟!
ـ اگر به من ارادت داری باید وسیله راحتی مرا هم فراهم کنی چون من شب ها بدون شراب نه میتوانم غذا بخورم ،نه صحبت کنم و نه بخوابم.
مولوی به دلیل ارادتی که به شمس دارد خرقه ای به دوش می اندازد، شیشه ای بزرگ زیر آن پنهان میکند و به سمت محله نصاری نشین راه می افتد.
تا قبل از ورود او به محله مذکور کسی نسبت به مولوی کنجکاوی نمیکرد اما همین که وارد آنجا شد مردم حیرت کردند و به تعقیب وی پرداختند. آنها دیدند که مولوی داخل میکده ای شد و شیشه ای شراب خریداری کرد و پس از پنهان نمودن آن از میکده خارج شد.
هنوز از محله مسیحیان خارج نشده بود که گروهی از مسلمانان ساکن آنجا، در قفایش به راه افتادند و لحظه به لحظه بر تعدادشان افزوده شد تا این که مولوی به جلوی مسجدی که خود امام جماعت آن بود و مردم همه روزه در آن به او اقتدا می کردند رسید. در این حال یکی از رقیبان مولوی که در جمعیت حضور داشت فریاد زد:" ای مردم! شیخ جلال الدین که هر روز هنگام نماز به او اقتدا میکنید به محله نصاری نشین رفته و شراب خریداری نموده است." آن مرد این را گفت و خرقه را از دوش مولوی کشید. چشم مردم به شیشه افتاد.
مرد ادامه داد: "این منافق که ادعای زهد میکند و به او اقتدا میکنید، اکنون شراب خریداری نموده و با خود به خانه میبرد!" سپس بر صورت جلاالدین رومی آب دهان انداخت و طوری بر سرش زد که دستار از سرش باز شد و بر گردنش افتاد. زمانی که مردم این صحنه را دیدند و به ویژه زمانی که مولوی را در حال انفعال و سکوت مشاهده نمودند یقین پیدا کردند که مولوی یک عمر آنها را با لباس زهد و تقوای دروغین فریب داده و درنتیجه خود را آماده کردند که به او حمله کنند و چه بسا به قتلش رسانند. در این هنگام شمس از راه رسید و فریاد زد:"ای مردم بی حیا! شرم نمیکنید که به مردی متدین و فقیه تهمت شرابخواری میزنید،این شیشه که میبینید حاوی سرکه است زیرا که هر روز با غذای خود تناول میکند."
رقیب مولوی فریاد زد:"این سرکه نیست بلکه شراب است."
شمس در شیشه را باز کرد و در کف دست همه ی مردم از جمله آن رقیب قدری از محتویات شیشه ریخت و بر همگان ثابت شد که درون شیشه چیزی جز سرکه نیست.
رقیب مولوی بر سر خود کوبید و خود را به پای مولوی انداخت ،دیگران هم دست های او را بوسیدند و متفرق شدند.
آنگاه مولوی از شمس پرسید:برای چه امشب مرا دچار این فاجعه نمودی و مجبورم کردی تا به آبرو و حیثیتم چوب حراج بزنم؟
شمس گفت: برای این که بدانی آنچه که به آن مینازی جز یک سراب نیست، تو فکر میکردی که احترام یک مشت عوام برای تو سرمایه ایست ابدی، در حالی که خود دیدی، با تصور یک شیشه شراب همه ی آن از بین رفت و آب دهان به صورتت انداختند و بر فرقت کوبیدند و چه بسا تو را به قتل میرساندند. این سرمایه ی تو همین بود که امشب دیدی و در یک لحظه بر باد رفت.
پس به چیزی متکی باش که با مرور زمان و تغییر اوضاع از بین نرود.
(کتاب ملاصدرا.تالیف هانری کوربن.ترجمه و اقتباس ذبیح الله منصوری) با اندکی دخل و تصرف
🔑@skeled_b
5.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃دنیا دار مکافاته
بد نکن تا بد نبینی رفیق
خیلیا میگن خدا میبینه ولی اون دنیا مجازات میکنه
ولی من میگم خدا میبینه و همین دنیا هم حکم میکنه هم مجازات
من میگم خدا اینجاست کنار من کنار تو
همینجا تو قلب همه ما و میدونه کی خیر میخواد
کی باعث شره خدا اینجاست بغل گوش ما
خدا
خدای بیطرفه پس حکمشم هم
از رو عدالته شک ندارم
شاید تو این کلیپ فقط داماد مثل زده شد
ولی خدا،
خدای همه اس و در برابر همه
قاضي مطلق
خدایا ؛ظالمان: دروغگویان :
را به خودت میسپاریم چون به حکمت ایمان داریم :
🔑@skeled_b
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
*🍃🍃🍃🍃🌼🍃🍃🍃🍃*
💧مهارت زنانه
💞زن نمی دانست که چه بکند ؟
خلق و خوی شوهرش او را به تنگ آورده بود ، همیشه می گفت و می خندید ، با بچه ها خوش و بش می کرد ،
ولی مدتی بود با کوچکترین مسئله عصبانی می شد و داد و فریاد می کرد !!!
زن روزی به نزد راهبی رفت تا از او کمک بگيرد ، او در کوهستان زندگی می کرد ، زن از راهب معجونی خواست تا شاید چاره ای کارش شود !
راهب نگاهی به زن کرد و گفت : چاره ی کار تو در یک تار مو از سبیل ببر کوهستان است !.
🐆🐆🐆🐆
ببر کوهستان !! آن حیوان بسیار وحشی است !! و هر وقت تار مویی از سبیل ببر وحشی را آوردی برایت معجونی می سازم تا شوهرت با تو مهربان شود .... زن با ناامیدی به خانه اش برگشت .
غذایی را آماده کرد و روانه ی کوهستان شد ، خود را به نزدیکی غار رساند ، از شدت ترس بدنش می لرزید اما مقاومت کرد .. آن شب ببر بیرون نیامد !.
چندین شب به همین منوال گذشت هر شب چند گام به غار نزدیکتر می شد ، بلاخره ببر وحشی غرش کنان از غار بیرون آمد و ایستاد و به اطراف نگاه کرد !.
هر شب که می گذشت آن ببر و زن چند گام به هم نزدیکتر می شدند ....
چهار ماه طول کشید تا ببر به واسطه ی بوی غذا به زن نزدیک شد ، و آرام آرام شروع به خوردن کرد . مدتی گذشت ....
طوری بود که ببر بر سر راه زن می ایستاد و منتظر می ماند زن خود را به ببر نزدیک تر میکرد و سر او را نوازش می کرد و به ملایمت به او غذا می داد ،
🐆🐆🐆
هیچ سرزنش و ملامتی در کار نبود هیچ عیب جویی ، ترس و وحشتی در میان نبود و بر خلاف دشواری و سختی راه هر شب آن زن برای ببر غذا می برد و سر او را در دامن خود می گذاشت ، دست نوازش بر مویش می کشید ....!!!!
بلاخره یک شب زن با ملایمت تار مویی از سبیل ببر کند ، و شادمان نزد آن راهب رفت .... فکر می کنید آن راهب چه کرد ؟؟؟
نگاهی به اطرافش کرد و آن تار مو را به داخل آتشی انداخت که در کنارش شعله ور بود ..
زن ، هاج و واج نگاهی کرد در حالی که چشمانش داشت از حدقه بیرون می زد ماند که چه بگوید . راهب با خونسردی رو به زن کرد و گفت :
آیا ”مرد تو " از آن ببر کوهستان بدتر است ؟؟ تو نیرویی داری که از وجود آن بی خبری !!
با صبر و حوصله ، عشق و محبت توانستی آن حیوان را رام کنی !!! مهار خشم شوهرت در دستان توست ،پس محبت و عشق را به او ببخش و با حوصله و مدارا خشم و عصبانیت را از او دور ساز ..
دکترامیرعلی بابایی :
ﺯﻧﺎﻥ ، ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ :
- ﻣﻘﺎﻭﻡ ﺟﻠﻮﻩ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ؛ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﯿﮑﻪ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮﯾﻦ ﻣﺸﮑﻼﺕ
ﺭﺍ ﺩﻭﺍﻡ ﻧﻤﯽ ﺁﻭﺭﻧﺪ.
- ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﺯﻭﺩ ﺑﺎﻭﺭ ﺟﻠﻮﻩ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ؛ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﻫﯿﭻ ﺩﺭﻭﻏﯽ
ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﻤﯿﮑﻨﻨﺪ .
- ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﮑﺎﺭ ﺟﻠﻮﻩ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ؛ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﻫﯿﭻ ﺍﻫﺎﻧﺘﯽ ﺭﺍ
ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﯿﮑﻨﻨﺪ.
اما ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﯼ ﺭﺍﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﻧﺪ :
- ﺩﺭﻭﻍ ﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻣﯿﻔﻬﻤﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﺑﺎﻭﺭ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ .
- ﻣﺸﮑﻼﺗﺶ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﺩﻭﺍﻡ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻧﺪ.
- ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﺎﺗﺶ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ.
- ﺯﯾﺮﺍ ﺻﺎﺩﻗﺎﻧﻪ ﻋﺸﻖ ﻣﯽ ﻭﺭﺯﻧﺪ.
ﺳﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﮕﯿﺮ .. .
- ﺗﻤﺎﻡ ﺯﯾﺒﺎﯾﯿﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﻧﺸﺎﻥ ﺑﺪﻩ ﺑﺎﻧﻮ ..... .
- ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ؟ !
- ﺍﯾﻦ، ﮐﻢ ﻣﻘﺎﻣﯽ ﻧﯿﺴﺖ. ....
- ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﯽ ﺑﯽ ﻣﻨﺖ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﺎﺷﯽ. ..
- ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺁﻏﻮﺷﺖ، ﺍﻣﻦ ﺗﺮﯾﻦ ﻣﻨﺰﻟﮕﺎﻩ ﺧﺴﺘﮕﯽ ﻫﺎﯼ ﯾﮏ
ﻣﺮﺩ ﺑﺎﺷﺪ . ....
- ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ. ...
ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﻧﺸﺎﻥ ﺑﺪﻫﯽ ﺳﻨﮕﯽ . .
ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻓﺎﺵ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯿﺖ ﺭﺍ .... .
ﺗﻮ ! - ﻋﺎﺷﻖ ﮐﻪ ﻣﯿﺸﻮﯼ ... .
ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯾﺖ
- ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯿﺸﻮﺩ. ....
- ﻭ ﺍﯾﻦ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺍﺷﺘﻨﺶ
ﻣﺮﺩ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ
✾࿐༅✧❤️✧ ༅࿐✾
@skeled_b
🍃🍃🍃🌼🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چهار جا دعا مستجابه:
اول: «در قنوت نماز وتر»
دوم: بعد اذان صبح...بعدازظهر وبعدازاذان مغرب
🎙#مرحومآیتاللهمجتهدیتهرانی
🕊🌿🕊🌿🕊🌿🕊🌿🕊🌿
🔑@skeled_b