eitaa logo
"پاتوق کتاب آسمان"
495 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
119 ویدیو
7 فایل
🔹معرفی‌و‌عرضه‌آثار‌برجسته‌ترین‌نویسندگان‌و‌متفکرین‌ایران‌و‌جهان 🔸تازه‌های‌نشر 🔹چاپارکتاب/ ارسال‌به‌سراسرایران https://zil.ink/asemanbook ادمین: @aseman_book آدرس: خ‌مسجد‌سید خ‌ظهیرالاسلام‌کوچه‌ش۳ بن‌بست‌اول سمت‌راست "سرای‌هنر‌و‌اندیشه" تلفن:09901183565
مشاهده در ایتا
دانلود
. 📚از چیزی نمی‌ترسیدم؛ زندگی‌نامه خودنوشت @skybook
. گاهی خبر‌ها تلخ هستند مثل همین که: رفت از دست... حالا سوال شهر این است: آیا کسی مانند او هست؟ 📚 ما با تو سربلندیم @skybook
"پاتوق کتاب آسمان"
. انسان وقتی هدفش دنیا باشد، هدفش یک ماشین لوکس داشتن و یک وضع زندگی مرتب و یک خانه خوب داشتن باشد
. بعد، نگاه عمیقی به اطراف کرد و از زیر پیراهنش عکسی را درآورد. عکس را برابر چشمانم قرار داد: عکس یک مرد روحانی میانسال که عینک برچشم، مشغول مطالعه بود و زیر آن نوشته بود «آیت الله العظمی سیدروح الله خمینی». از من سؤال کرد: میخوای این عکس رو به تو بدم؟» به سرعت جواب دادم: «بله، می خوام.» حسن، دوست سیدجواد، گفت: «نباید این عکس رو کسی ببینه؛ وگرنه ساواک (که حالا دیگر برایم کاملا اسم آشنایی بود) تو رو دستگیر می کنه.» عکس را گرفتم و در زیر پیراهنم پنهان کردم. خداحافظی کردم - و از آنها جدا شدم. «شریعتی» و «خمینی» دو نام جدیدی بود که میشنیدم. وارد مسافرخانه شدم. عکس را از زیر پیراهنم بیرون آوردم. ساعتها در او نگریستم. دیگر باشگاه نرفتم. روز چهارم، رفتم ترمینال مسافربری و بليت کرمان گرفتم؛ درحالی که عکس سیاه وسفیدی که حالا به شدت به او علاقه مند شده بودم را در زیر پیراهن خود که چسبیده به قلبم بود، پنهان کرده بودم. احساس میکردم حامل یک شیء بسیار ارزشمندم. 📚از چیزی نمی‌ترسیدم زندگینامه خودنوشت @skybook 🔻
"پاتوق کتاب آسمان"
. بعد، نگاه عمیقی به اطراف کرد و از زیر پیراهنش عکسی را درآورد. عکس را برابر چشمانم قرار داد: عکس ی
🔻 ادامه به محض ورود به کرمان، به علی یزدان پناه نشان دادم. گفت: این عکس آقای خمینی است. با تعجب سؤال کرد: «از کجا آوردی؟! اگر تو رو با این عکس بگیرند، پدرت رو درمیارند یا میگشندت.» جرئت و شجاعت عجیبی در وجودم احساس می‌کردم. ساواک را حریف کاراته خودم فرض میکردم که به سرعت او را نقش زمین می‌کنم! آنقدر وجودم مملو از نشاط جوانی بود که ترسی از چیزی نداشتم. حالا من یک «انقلابی دوآتیشه» شدیدتر از علی یزدان پناه بودم و بدون ترس از احدی بی محابا حرف می‌زدم. 📚از چیزی نمی‌ترسیدم زندگینامه خودنوشت @skybook
. داستان‌های کودکانه درباره 🔹سه کتاب «سیب آخر»، «قهرمان به شکل خودم» و «مردی که زبان کبوترها را می‌دانست»؛ داستان‌های کودکانه درباره سردار شهید که توسط انتشارات به چاپ رسیده است. 🔻🔻🔻🔻
. موجود شد... 📚از چیزی نمی‌ترسیدم زندگینامه خودنوشت قیمت: ۳۲ تومان کتاب یک خاطره نگاری معمولی نیست که به خاطر جذابیت زندگی نگارنده بخوانید. یادداشتی خیره کننده است که قوت قلم و نگاه لطیف حاج قاسم را نشان می‌دهد. بسیار درس آموز برای نویسندگانمان... @skybook
. 📚 نسخه تصویری(کمیک) کتاب؛ ...از چیزی نمی‌ترسیدم... قیمت: ۹۸ تومان زندگی نامه خود نوشت @skybook
. چون گام به راه خود نهاد آن مرد گفتند به او ز هر طرف برگرد... او را که قدم به عشق بر می‌داشت عاقل ز مصاف بر حذر می‌داشت... 📚 سرباز نامه/ منظومه‌ای برای سروده؛ @skybook
"پاتوق کتاب آسمان"
. چون گام به راه خود نهاد آن مرد گفتند به او ز هر طرف برگرد... او را که قدم به عشق بر می‌داشت عاقل
. 🔹 مثل پرواز پرستو‌ها... نمیدانم تا به حال شده است کتابی را بخوانید یا مطلبی را در ذهن داشته باشید که بخواهید آن را با همه در میان بگذارید؟ یعنی به صرافت بیفتید تا اطرافیان را از آن خبر دار کنید؟ اگر این حال را تجربه کرده باشید احتمالا بعد از آنیکه آن حرف را با دیگران در میان گذاشتید، احساسی به سراغ شما می‌آید که تصور می‌کنید حرف خاصی هم نبود! یا کتابی که پیشنهاد کرده‌اید و خوانده‌اند، واکنشش حکایت از آن دارد که مقصود شما حاصل نشده و احتمالا آن حظی که شما از آن کتاب برده‌اید را نبرده‌اند. ولی انسان‌ها گاهی بر سر یک چیز اتفاق نظر یا حس مشترکی دارند. در طی این سالها به کتابی برخوردم که به نظر این خصوصیت را دارد. اول از همه آن را در جمع خانواده و در حضور کوچک و بزرگ خواندم. همه چهره‌ها برافروخته بود و گوش‌ها شنوای مصرع به مصرع آن. احساس میکردی همه در یک عالم قرار دارند و طعم دهان همه یکی شده. مثل پرستو‌هایی که دسته جمعی پرواز می‌کنند. تا به حال پرواز دسته جمعی پرستو‌ها را دیده‌اید؟ که چطور همه، هم آهنگ و هم دل، عزم یک مقصد را دارند و ما که از این پایین با این صحنه رشک برانگیز مواجه می‌شویم در دل خود تمنای یک همچو هم‌دلی و وحدتی را میان خود احساس می‌کنیم. این صحنه راز آلود را من با خواندن این منظومه تجربه کردم و چقدر امروز ما در میان خانواده و جمع‌ها و کشورمان به این وحدت و هم‌دلی نیاز داریم. البته شاید امروز دیگر شوق پرواز که هیچ، حتی سرمان را هم به سمت آسمان کمتر بالا بیاوریم. حاج قاسم به ما پرواز و کوچ دستی‌جمعی روی زمین را یاد داد... یاد داد که روی زمین هم می‌شود در دل او وجود هم‌دیگر را ببینیم و هم‌دل بود. 📚 سرباز نامه/ منظومه‌ای برای؛ سروده؛ @skybook
تکیه گاه .mp3
16.27M
. ای تکیه‌گاه و پناهِ زیباترین لحظه‌هایِ پُر عصمت و پُر شکوهِ تنهایی و خلوتِ من ای شطِ شیرینِ پُر شوکتِ من 🔻 🎙 بشنوید| @soha_sima
10.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماه رجب و یک دعا: *الهی! ارغد عیشی و اظهر مروتی..‌ . (خداوندا، زندگی ام را، زندگی گوارایی قرار بده و جوانمردی ام را آشکار کن. فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی) 🔹آیا نمی توان میدان تولید و دانش بنیان را فرصت و موهبتی از طرف خداوند به مردم و ملت ایران، خصوصا نسل نوجوان و جوان دانست که در آن میدان خطیر جوانان می توانند، با گذر از حرص ها و خواسته های حقیر نفسانی، مروت و جوانمردی شان را بروز دهند و اینگونه زندگی گوارایی تجربه کنند؟ 🔹در این کلیپ می بینیم، : نخبگان فرهنگی ما باید بذر ایثار و فداکاری را در صد ها هزار جوان و نوجوان که در دامان آنان پرورش پیدا می کنند بکارند تا فردای این ملت تضمین شود. @behyaarstf_ir @skybook