eitaa logo
پاتوق کتاب آسمان
501 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
139 ویدیو
19 فایل
🔹معرفی‌و‌عرضه‌آثار‌برجسته‌ترین‌نویسندگان‌و‌متفکرین‌ایران‌و‌جهان 🔸تازه‌های‌نشر 🔹ارسال‌به‌سراسرایران آلبوم کتاب‌ها: @skybook_album ادمین: @aseman_book آدرس:خ‌مسجد‌سید خ‌ظهیرالاسلام‌کوچه‌ش۳ بن‌بست‌اول سمت‌راست "سرای‌هنر‌و‌اندیشه" تلفن:09901183565
مشاهده در ایتا
دانلود
. . این شب‌آویخٖتگان را چه ثمر مژده‌ی صبح؟ مرده را عربده‌ی خواب ‌شکن حاجت نیست #هوشنگ_ابتهاج . . @skybook
. . در چنین شب‌های بی‌فریادرس روزِ خوش در خواب باید دید و بس #هوشنگ_ابتهاج . . @skybook
. . روزی که جان فدا کنمت باورت شود دردا که جز به مرگ نسنجند قدر مرد! #هوشنگ_ابتهاج پ ن: هر گاه اين خط مستقيم بشود، ناگهان همه دوستت خواهند داشت... . . @skybook
. . تو عجب تنگه‌ی عابرکشی ای معبر عشق که به جز کشته‌ی عاشق نکند از تو عبور #هوشنگ_ابتهاج . . @skybook
گفتمش: ـ «شیرین‌ترین آواز چیست؟» چشم غمگینش به‌رویم خیره ماند، قطره‌قطره اشکش از مژگان چکید، لرزه افتادش به گیسوی بلند، زیر لب، غمناک خواند: ـ «نالۀ زنجیرها بر دست من!» گفتمش: ـ «آنگه که از هم بگسلند . . .» خندۀ تلخی به لب آورد و گفت: ـ «آرزویی دلکش است، اما دریغ! بختِ شورم ره برین امید بست. و آن طلایی زورق خورشید را صخره‌های ساحل مغرب شکست! . . .» من به‌ خود لرزیدم از دردی که تلخ در دل من با دل او می‌گریست. گفتمش: ـ «بنگر، درین دریای کور چشم هر اختر چراغ زورقی ست!» سر به سوی آسمان برداشت، گفت: ـ «چشم هر اختر چراغ زورقی‌ست، لیکن این شب نیز دریایی‌ست ژرف. ای دریغا شبروان! کز نیمه‌راه می‌کشد افسونِ شب در خوابشان . . .» گفتمش: ـ «فانوس ماه می‌دهد از چشم بیداری نشان . . .» گفت: ـ «اما، در شبی این‌گونه گُنگ هیچ آوایی نمی‌آید به‌گوش . . .» گفتمش: ـ «اما دل من می‌تپد. گوش کُن اینک صدای پای دوست!» گفت: ـ «ای‌ افسوس! در این دام مرگ باز صید تازه‌ای را می‌برند، این صدای پای اوست! . . .» گریه‌ای افتاد در من بی‌امان. در میان اشک‌ها، پرسیدمش: ـ «خوش‌ترین لبخند چیست؟» شعله‌ای در چشم تاریکش شکفت، جوش خون در گونه‌اش آتش فشاند، گفت: ـ «لبخندی که عشق سربلند وقت مُردن بر لبِ مردان نشاند!» من زجا برخاستم، بوسیدمش. ه.ا.سایه @skybook
. تجدید چاپ مجموعه سه کتاب ...سیاه مشق... ...تاسیان... ...بانگ نی... ۱۴۰۱ قطع جیبی @skybook
‌ نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت پرده‌ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت کنج تنهایی ما را به خیالی خوش کرد خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد آتش شوق درین جان شکیبا زد و رفت خرمن سوخته‌ی ما به چه کارش می‌خورد که چو برق آمد و در خشک و تر ما زد و رفت رفت و از گریه‌ی طوفانی‌ام اندیشه نکرد چه دلی داشت خدایا که به دریا زد و رفت بود آیا که ز دیوانه‌ی خود یاد کند آن که زنجیر به پای دل شیدا زد و رفت سایه آن چشم سیه با تو چه می‌گفت که دوش عقل فریاد برآورد و به صحرا زد و رفت @skyboom
‌ 📚در صحبت سایه پیرپرنیان اندیش گفت‌وگو با ۱۳۵۰ صفحه قیمت دوره دوجلدی: ۲،۵۰۰،۰۰۰ تومان در آسمان: ۲،۱۸۰،۰۰۰ تومان @skyvook