eitaa logo
"پاتوق کتاب آسمان"
488 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
118 ویدیو
6 فایل
🔹معرفی‌و‌عرضه‌آثار‌برجسته‌ترین‌نویسندگان‌و‌متفکرین‌ایران‌و‌جهان 🔸تازه‌های‌نشر 🔹چاپارکتاب/ ارسال‌به‌سراسرایران https://zil.ink/asemanbook ادمین: @aseman_book آدرس: خ‌مسجد‌سید خ‌ظهیرالاسلام‌کوچه‌ش۳ بن‌بست‌اول سمت‌راست "سرای‌هنر‌و‌اندیشه" تلفن:09901183565
مشاهده در ایتا
دانلود
. تعدادی از عناوین مجموعه ره‌نامه... 📗کار و تلاش 📕علم و فناوری 📙هنر 📘سلامت و ورزش 📗روشنفکری 📙غرب شناسی @skybook
. تعدادی از عناوین مجموعه ره‌نامه... 📗بصیرت 📕رسانه و فضای مجازی 📙ایمان 📘حوزه و روحانیت 📗جوان @skybook
. 📚 آنا کاری‌نینا ترجمه: قیمت جدید: ۹۷۹.۰۰۰ تومان قیمت چاپ قبل: ۷۰۰.۰۰۰ تومان @skybook
"پاتوق کتاب آسمان"
. #چاپ_قبل 📚 آنا کاری‌نینا #لف_تالستوی ترجمه: #حمیدرضا_آتش_برآب #نشر_علمی_فرهنگی قیمت جدید: ۹۷۹.۰
. خواننده مهربانم، اگر این کلام مترجم را اغراق آمیز یافتی، راهی پیدا کن و مرا ببخش، اما با تو صمیمانه بگویم: پس از مدت‌ها تأمل و تحقیق بر رمان آنا کاری‌نینا به گمانم که هر تفسیر و تحلیل و مقدمه و یادداشتی تنها از ارزش این آفریده خواهد کاست. چراکه به باور قلبی من شما اکنون نه تنها کهکشان بی بدیل ادبیات روسی که بزرگترین رمان جهان را پیش رو دارید. درست خواندید! ▫️ ▪️تهران آبان ۱۳۹۸ شمسی - نوامبر ۲۰۱۹ میلادی @skybook
"پاتوق کتاب آسمان"
🎙...قصه داستان... خواندن آثار ادبی دنیای جدید (رُمان) مجلس اول، داستان "مارِی دهقان" اثر #فئودور_دا
. شاید بتوان جای عنوان این داستان این دو پرسش را نهاد که: به‌ چه‌چیز می‌توان دل‌ (یعنی امید) بست و چه‌کار می‌شود کرد؟ البته این دو پرسش از هم جدا نیستند و باهم برادر و یگانه‌اند. شاید بعضی از ما دلمان می‌خواست بجای هزار بار سوال از اینکه چه‌کاره‌ایم می‌پرسیدند: کارِ چه می‌کنید؟ تا یک‌بار هم که شده دلمان روشن می‌شد و چشمانمان می‌درخشید و با شوق می‌گفتیم: کارِ ملک و عمارت دل و یا دین و یا .. اما انتظار چنین چیزی ممکن است قدری محال بنظرمان بیاید! شرط طرح چنین سوالی درک(یعنی مهیای دریافتن چیزی بودن) است که ما آن‌ را نمی‌شناسیم و با آن بیگانه‌ایم و قرار است پا در خانه یا دالان تاریکی بگذاریم که تا پیش از این به آنجا نرفته‌ایم. موسیقی باز و کفتر باز و قمار باز و… همه عوالمی دارند و بازیگران خوب عالم خود هستند و بدون این عوالم و بازی، زندگی به‌ضرورت‌ها تقلیل پیدا می‌کند، پر از خمیازه و حوصله سربر می‌شود. این بازی مثل سینما و فوتبال و خوانندگی و نویسندگی و شاعری، تماشاچیان و خوانندگانی دارد که در عالمِ بازی حاضر می‌شوند و با تشویق و ستایش‌شان با بازی وحدت و یگانگی و پیوند برقرار می‌کنند و به بازی اوج می‌بخشند. هنگام یاد کردن از این اشخاص می‌گوییم فلانی هم عالمی دارد. گرچه رفتار و کار آن شخص ممکن است به‌چشم ما غریب و برایمان غیرقابل باور بیاید که مگر می‌شود؟ بله می‌شود بشرط ورود در عالم او. یعنی جایی و زمانی که مثل بوی عطرِ کسی ما را در بر بگیرد و تاریکی‌های این دالان تاریک کم‌کم با شور او که مورد پسند ما واقع می‌شود، روشن شود. حسن بو این است‌که جهت ندارد و ما را از هرطرف احاطه می‌کند و از این جهت به خیال شبیه است. دشواری اما آنجاست که ما حتی خود را بدرستی نمی‌شناسیم و نمی‌دانیم اینکه گاهی به این سو و آن‌سو می‌کشدمان و برایمان دردسر درست می‌کند کیست تا بشود بتوانیم آرام بگیریم. ماری دهقان یک داستان است که فروغ‌بخش راستی‌هاست. زندانی که خورشیدِ وسط آسمان، گرما و نوربخشش نیست و در آن میان هنوز کسی خود را به غفلت و یاس نباخته و با خود پرسشی دارد و خیالش او را به‌ یاد وَهم کودکی‌اش می‌اندازد و پاسخ پرسشش را می‌دهد. وهمِ گرگ هرچه ترسناک باشد، پاسخ یک جواب دو کلمه‌ای است: ماری-دهقان و این جواب آنقدر از خورشید وسط آسمان زندان روشن‌تر است که برای آزادی از ترس نیاز به صلیب کشیدن هم ندارد. تو گویی مسیح برابر چشمان بچه‌ای ترسیده ایستاده است و دستانِ به خاک‌ِ وطن‌آلوده‌ی توانمندش کارساز عُلُو زمین‌اند. گرچه دیگر جز خدا کسی او را نمی‌شناسد. چشمان مادرانه او بچه را تا آنجا که باید برود و پاهایش ناتوانند دنبال می‌کند و تاریکی‌های ترس را می‌زداید و به پاهای ناتوانِ عزمش مدد می‌بخشد. @soha_sima @skybook
. ...قصه داستان... خواندن آثار ادبی دنیای جدید (رُمان) یکشنبه‌ها ساعت ۲۰:۳۰ مجلس دوم، امشب ۲۱ خرداد ماه ۱۴۰۲ زنده از طریق لینک: https://www.skyroom.online/ch/sohasima/jirjirak @soha_sima @skybook
"پاتوق کتاب آسمان"
. ...قصه داستان... خواندن آثار ادبی دنیای جدید (رُمان) یکشنبه‌ها ساعت ۲۰:۳۰ مجلس دوم، امشب ۲۱ خردا
. من اثرم را با شور و سودا نوشته بودم، می‌توان گفت که با اشک نوشته بودم... شبِ آن روزی که دست نوشته‌ام را دادم مسافت زیادی را پیاده رفتم تا یکی از رفقای قدیمی‌ام را ببینم. تمام شب درباره‌ی نفوس مرده حرف زدیم... آن وقت‌ها بین جوان‌ها رسم بود... دو سه نفر جمع می‌شدند و یکی می‌گفت: «آقایان! بیایید یکی از آثار گوگول را با هم بخوانیم. بعد می‌نشستند و تمام شب کتاب می‌خواندند. آن روزها بسیاری از جوانان احساس خاصی داشتند و انگار منتظر چیزی بودند. @skybook