﴿ روز میلاد و یک خواهش ﴾
سروده ای از خانم #مریم_بساطی
در وصف 🩸شهادت آیت الله #سید_ابراهیم_رئیسی
به نام خدا
زندگی قصه ای می سازد
قصه ها کتاب می سازد
صهیونیست در خیال خودش
با شهادت رعب می سازد
میهمان ما را کشتند
آه با غیرت ما نمی سازد
فکر بی خود کرده اسرائیل
ترس با ما که نمی سازد
ما سکوت هرگز نخواهیم کرد
نه سکوت با ما که نمی سازد
این رژیم کافر کودک کش
قدس را جور دیگر نمی سازد
پاسخ ما حماسه می سازد
باز حماس هنیه می سازد
دست های کودکان با لبخند
غزه را دوباره می سازد
یک اشاره کند فرمانده
هر جوان یک کمان می سازد
تیر از چله ها رها گردد
مرگ اسرائیل را می سازد
✍#مریم_بساطی
به نام خالق زیبایی ها
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین
خورشید راه
سه ساله دخترِ مولا حسینم
فرشته ای به رویِ این زمینم
روایت می کنم من ماجرا را
تصاویرِ عجیبِ کربلا را
ز فرطِ تشنگی لب ها چه خشک است
و سقا بودن اکنون کارِ مرد است
ز نهرِ علقمه آبی نیامد
عمویِ من چرا دیگر نیامد
به ضربِ نیزه های آهنین آه
بدیدم خسته اُفتاده آن ماه
به خیمه های ما آتش کشیدند
ز گوش دختران گوشواره بردند
در آن صحرای بی آب و علف بود
که دستان عمویم را بریدند
به میدان نبرد رفته برادر
ولی در یک نبردِ نا برا بر
که خواهر ساعتی آرام گیرد
زلب های پدر صد بوسه گیرد
در آن لحظه که غنچه آب می خواست
کمی شبنم برای خواب می خواست
گلویش را به تیری چاک کردند
پدر را در غمش بی تاب کردند
به میدان نبرد رفت قاسم امروز
پدر شعری برایش خواند جان سوز
سه ساله دختر مولا حسینم
فرشته ای به رویِ این زمینم
پدر را با صلابت دیده بودم
همیشه با تبسم دیده بودم
در آن بارانِ تیر از کمان ها
به چشمم شد پدر خورشید یک راه
تنش را زخمی ومجروح دیدم
ولی او را چقدر زیبا دیدم
به مثلِ قرصِ ماهِ آسمان بود
برایِ من پدر خورشید راه بود
#مریم_بساطی
به نام خدا
به روی خاک افتاده
پلاک و شال و سربندت
چه معصو مانه رفتی تو
ز آغوش رفیقانت
به جیب پیرهن داری
عکسی از عزیزانت
که رنگین گشته از خونِ
تو عکس آن عزیزانت
فرشتگان می آیند
کمی دیگر به دیدارت
یقینا ً هم حسین (ع) آنجاست
می گیرد دستانت
تو لاله ای شدی و
نام تو در دلهاست
شهید میهن سبزم
راه تو پا بر جاست
✍#مریم_بساطی
به نام خدا
باران موشک است که وزیدن گرفت
قلب یهود را ایران نشانه گرفت
این انتقام سخت را باید که می گرفت
از غده ی منحوس باید نفس گرفت
چند ماه می شود که صبر کرده ایم
حالا وقت آن شده که یک جشن گرفت
دیگر نفس های آخرش شده
از خالق یکتا باید مدد گرفت
مشتی چنان به دهان کافران زدیم
انگشت گزان در دهان گرفت
✍#مریم_بساطی
🏴شهادت بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیه تسلیت باد🏴
پشت درب خانه ی زهرا هیا هویی شده است
در غیاب حیدر اما یاس مردی شده است
یک تنه پشت درب خانه را محکم گرفت
ظلم اما ضربه هایش بی گمان محکم تر شده است
بال هایش را شکستند آسمان هم گریه کرد
چون عدو بسیار بد بود بی نشان تربت شده است
بغض کرده بی گمان امشب علی از زخم او
فاطمه اما ز بغض مرتضی غمگین شده است
مهر کبودی که مانده روی بازوهای یاس
سند مظلومی دخت پیغمبر شده است
✍#مریم_بساطی
🏴شهادت حضرت زهرا (س) را تسلیت عرض میکنم
هجده بهارش نگذشته خزان رسید
در پشت در فسُرد تا که علی رسید
بر چهره اش کبودی و بر شانه اش چنین
پهلو شکسته شد تا که علی رسید
ماه از بطن زهرا بر زمین افتاده است
با ضربه های مکرری که از عدو رسید
غمگین تر ازهمیشه شده است فاطمه
داغ پدر نرفته هنوز داغ پسر رسید
بر چهره ی پر از لطافتش دست علی نشست
گویی به زخم های فاطمه کمی مرهم رسید
غمگین شده است علی از درد فاطمه
این دفعه ناله ها تا هفت آسمان رسید
یاس کبود یک شب با صد فرشته رفت
ظلم به آل محمد شنیدی تا کجا رسید
✍#مریم_بساطی