هله نومید نباشی که تو را یار براند
گرت امروز براند نه که فردات بخواند؟
در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن جا
ز پس صبر، تو را او به سر صدر نشاند
و اگر بر تو ببندد همه رهها و گذرها
ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند
نه که قصّاب به خنجر چو سر میش ببُرّد
نهلد کشتهٔ خود را، کُشد آن گاه کشاند
چو دم میش نمانَد ز دم خود کُنَدش پُر
تو ببینی دم یزدان به کجاهات رساند
به مثَل گفتهام این را و اگر نه کرَم او
نکُشد هیچ کسی را و ز کشتن برهاند
همگی ملک سلیمان به یکی مور ببخشد
بدهد هر دو جهان را و دلی را نرماند
دل من گرد جهان گشت و نیابید مثالش
به که ماند؟ به که ماند؟ به که ماند؟ به که ماند؟
هله خاموش که بیگفت از این می همگان را
بچشاند بچشاند بچشاند بچشاند
#مولانا
#شعر_ادب_پارسی
https://eitaa.com/smajidi_ir
از قیامت و دار قرار نمیتونی فرار کنی⁉️
تو را ز دست اجل کی فرار خواهد بود
فرارگاه تو دارالقرار خواهد بود
اگر تو ملک جهان را به دست آوردی
مباش غره که ناپایدار خواهد بود
به مال غره چه باشی که یک دو روزی بعد
همه نصیبهٔ میراث خوار خواهد بود
تو را به تخته و تابوت درکشند از تخت
گرت خزانه و لشکر هزار خواهد بود
تو را به کنج لحد سالها بباید خفت
تن تو طعمهٔ هر مور و مار خواهد بود
اگر تو در چمن روزگار همچو گلی
دمیده بر سر خاک تو خار خواهد بود
نیازمندی یاران نداردت سودی
مگر عمل که تو را باز یار خواهد بود
بسا سوار که آنجا پیاده خواهد شد
بسا پیاده که آنجا سوار خواهد بود
بسا امیر که آنجا اسیر خواهد شد
بسا اسیر که فرمانگذار خواهد بود
بسا امام ریایی و پیشوای بزرگ
که روز حشر و جزا شرمسار خواهد بود
چرا ز حال قیامت دمی نیندیشی
که حال بیخبران سخت زار خواهد بود
بهشت میطلبی، از گنه نپرهیزی؟
بهشت منزل پرهیزگار خواهد بود
گذر ز باطل و مردانه حقپرستی کن
ز حقپرستی بهتر چه کار خواهد بود؟
بساز چارهٔ رفتن که رهروان رفتند
که سعدی از تو سخن یادگار خواهد بود
به قطره قطره حرامت عذابت خواهد بود
به ذره ذره حلالت شمار خواهد بود
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳ _ از سروده های سعدی
#شعر_ادب_پارسی
https://eitaa.com/smajidi_ir