#شعر_مناجات
دلمردهایم و یاد تو جان میدهد به ما
قلبیم و بودنت ضربان میدهد به ما
ماه خدا دومرتبه بیماه روی تو
دارد بشارت رمضان میدهد به ما
برگرد! ای که لحظۀ افطار، عاقبت
یک روز دستهای تو نان میدهد به ما
روزی سه بار غرق غریبی و بیکسیست
حسی که بیتو وقت اذان میدهد به ما
این ماه، فرصتیست که ما عاشقت شویم
ماه خدا دوباره زمان میدهد به ما
ما میهمان جد تو هستیم «جانْ حسین»
نامی که اشکهای روان میدهد به ما...
بیشک حوالۀ همه امسال کربلاست
رزقی که آخر رمضان میدهد به ما
محمدعلی بیابانی
#روضه_شبانه
پرسید پدر ؟ پسر؟ هدف آخر کیست؟
انگار که دل توی دل مادر نیست
ای تیر به غیر زخم بر جان رباب
حرف درگوشی تو با اصغر چیست؟
#شعر_مناجات
تسنیم دعای سحر و عطر اذان است
این مائده، این ماه مبارک، رمضان است
این سفرۀ رحمت که سحرگاه به پا شد
آغاز بهاریست که آرامش جان است...
ماهیست که قدرش به شب قدر شبیه است
ماهیست که قدرش چو شب قدر نهان است
این ماه اگر رخ بنماید همه روز است
پیداست درخشندگیاش گر چه نهان است
«در حسرت دیدار تو آوارهترینم»
ای ماه که تصویر تو در آب روان است
«وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی»
وقتی که جهان بیتو در این خواب گران است
ای ماه مبارک، رمضان، ماه درخشان
آرامش تو نابترین حس جهان است
نغمه مستشارنظامی
#روضه_شبانه
لبخند و نگاه، گفتگوی اصغر
یاری ز امام، آرزوی اصغر
آن لحظه به قلب عالم هستی خورد
تیری که زدند بر گلوی اصغر....
#شعر_مناجات
جان آمده رفته هیجان آمده رفته
نام تو گمانم به زبان آمده رفته
احیا نگرفتم تو بگو چند فرشته
صف از پی صف تا به اذان آمده رفته؟
پلکی زدهام خواب مرا آمده برده
پلکی زدهام نامهرسان آمده رفته
امسال نبردهست مرا روزه، فقط گاه
بر لب عطشی مرثیهخوان آمده رفته
من در به در او به جهان آمده بودم
گفتند کجایی؟! به جهان آمده رفته
ترسم که به جایی نرسم این رمضان هم
بسیار به عمرم رمضان آمده رفته...
محمدمهدی_سیار
#روضه_شبانه
شبهایم مهتاب ندارد دیگر
مادر بی تو خواب ندارد دیگر
گهواره آغوشم خالی از توست
مادر بی تو تاب ندارد دیگر
#شعر_مناجات
سعی کن در عزت سیپارهٔ ماه صیام
کز فلک از بهر تعظیمش فرود آمد پیام...
چون درِ دوزخ، دهان گر چند روزی بسته شد
باز شد چندین در از جنت به روی خاص و عام
خال روی مهجبینان گر ز مشک و عنبر است
از شب قدر است خال چهرهٔ ماه صیام
نیست در سالی دو عید افزون و از فرخندگی
عید باشد مردمان را سی شب این ماه تمام
لذت افطار در دنبال باشد روزه را
صبح اگر بندد دری ایزد، گشاید وقت شام
روزه سازد پاک «صائب» سینهها را از هوس
زآتش امساک میسوزد تمناهای خام
صائب تبریزی
#روضه_شبانه
زخمی است که سر باز کند با این تیر
مرغی است که پر باز کند با این تیر
طوبای بهشت آشیانش شده است
این بسمله پرواز کند با این تیر
#شعر_مناجات
#حضرت_خدیجه علیهاالسلام
#غزل
🔹ام المؤمنین🔹
بالاتر از بالایی و بالانشینی
هرچند با ما خاکیان روی زمینی
شایستۀ وصف زبان کردگاری
نه درخور توصیفهای این چنینی
حُسن تو محض با پیمبر بودنت نیست
قبل از مسلمان بودنت هم بهترینی
انگشتر پیروزی دین خدا را
تو با بهای جان و اموالت نگینی
طرد تو از سمت قریشیهای مکه
باعث نشد یک لحظه هم از پا نِشینی
نام تو از لبهای پیغمبر نیفتاد
در هر کجا همراه ختم المرسلینی
«مثل فدک نام تو را هم غصب کردند
تو بهترین مصداق اُم المؤمنینی»
این روزهای آخر عمر خودت را
هر روز با یک غصۀ تازه قرینی
رخسارۀ تو رنگ رفتن را گرفته
احساس تلخ لحظههای واپسینی
در چشمهایت اشک حرف درد دارد
انگار از یک قصّۀ دیگر غمینی
دلواپس غمهای بیپایان زهرا
بعد از فراق رحمةٌ للعالمینی...
ای کاش بودی تا در آغوشش بگیری
وقتی که آنجا گفت: یا فضّه خذینی
📝#محمدعلی_بیابانی
🌐 shereheyat.ir/node/331
✅ @ShereHeyat
سیدمهدی حسینی رکن آبادی
#روضه_شبانه ماه مبارک رمضان دو سال پیش بود(1440) که توفیقی حاصل شد، چهل رباعی با محوریت مدح و رثای
#روضه_شبانه
گفتند بر او داغ مجسم بزنند
یک تیر ولی سه زخم توام بزنند
حتی گهواره علی را بردند
تا تیر به قلب مادرش هم بزنند
#شعر_منتخب
مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام
صاحب اسرار «سُبْحان الَّذی اسری» علی است
مقصد سیر رسول از مسجد الاقصی علی است
طاق جفت ابروانش "قاب قوسین" رسول
آیت حق در مقام قرب "اَو اَدْنی" علی است
شاهد ما بر علوّش آیه های بَیّنه
بین آیات الهی آیت کبری علی است
«قُلْ هُوَ الله احد» تفسیری از اخلاص اوست
در کمال بندگی یکتای بی همتا علی است
حافظ جان علی «فَالله خَیْرٌ حافظا»
حافظ قرآن به «اِنّا نَحْنُ نَزَّلْنا» علی است
آیت الکرسی به اسم اعظمش مستمسک است
ای مسلمانان به قرآن "عُروةُ الوُثقی" علی است
شرح آن را از «اَلَمْ نَشْرَح لَکَ صَدْرَک» بپرس
آنکه شرح صدر می افزود بر طاها علی است
سیرْ در «ما فی السَّموات وَ ما فیِ الارض» کُن
چشم دل وا کن ببین پیدا و ناپیدا علی است
با حدیث طِیر، تا اوج خدا پرواز کن
آنکه با این بال ما را می برد بالا علی است
«اُدْخُلوُها بسلامٍ ذلِکَ یَوْمُ الْخُلوُد»
در مقام قاف قرآن جنت الاعلی علی است
از «اَلَمْ اَعْهَد اِلَیْکم یا بنی آدم» بپرس
تا بدانی در وفای عهدِ حق «اَوْفی» علی است
آسمان «رَبَّنا اَنْزِل عَلَیْنا مائده»
سفره دار «اَنْتَ خَیْرُ الرّازقین» مولا علی است
نور علمش"علم الانسان ما لم یعلم" است
"علم القرآن"علی و علم الاسما علی است
لوح محفوظ خدا، "من عنده علم الکتاب"
در دو عالم "یعلم الجهر و ما یخفی" علی است
در طریقت، رایت «اِنّا هَدَیْناه السَّبیل»
رهنمای «اَلَّذینَ جاهدوا فینا» علی است
اختر تابندهء «ان علینا للهدی»
ماه ظلمت سوز «واللیل اذا یغشی» علی است
در مقام صدق، سلطان نصیر مصطفی
مالک الملکی که دارد تاج"کرمنا" علی است
نوح، ایمن ماند از طوفان به یمن نام او
باء «بِسْمِ اللَّـهِ مَجْریهَا وَمُرْسَیهَا» علی است
روح رحمان، قلب قرآن، جان یاسین، نفس فجر
صاحب قدر و معارج، شاهد اسری علی است
عمره و حج و طواف و کعبه و رکن و مقام
زمزم و سعی و صفا و مروه و مسعی علی است
"یا علی و یا عظیم و یا غفور و یا رحیم"
یا الهی مظهر اسمائک الحسنی علی است
یاد او "تنهی عن الفحشاء و المنکر کند"
در نماز قرب "ذکرالله اکبر" یاعلی است
سجده، راز سر به مُهری بود و آخر فاش شد
رازدار «سبح اسم ربک الاعلی» علی است
بشنو از احمد حدیث حیثما دار علی
تا ببینی هر طرف رو آورد حق با علی است
ذوالفقار اثبات حق و نفی باطل می کند
بی گمان فاروق اعظم در جهان تنها علی است
تیغش «انزلنا الحدید» و ضربتش «بأسٌ شدید»
بهترین توصیف فتحش "لا فتی الا علی" است
خشم او "صب علیهم ربک سوط عذاب"
"و یقول الکافر یا لیتنی کنت تراب"
#سيد_محمدرضا_يعقوبی_آل
#شعر_منتخب_مناجات
با اشک دو عین یا قدیم الاحسان
با این همه دِین یا قدیم الاحسان
ما آمده ایم تا ببخشی ما را
امشب به حسین یا قدیم الاحسان
با این دل مرده و کویری چهکنم؟
با این همه جرم و سربهزیری چه کنم؟
«مِن اَینَ لِیَ النَّجات» یارب یارب
تو دست مرا اگر نگیری چه کنم؟
هر لحظه و دم به دم ظَلَمت نفسی
من ماندم و بار غم ، ظَلَمت نفسی
گفتی که اگر توبه شکستی باز آی
صد بار شکسته ام ، ظَلَمت نفسی
یارب به دو چشم غرق اَبرم رحمی
یارب به دل بدون صبرم رحمی
دریاب مرا لحظه جان دادن من
یارب به شب اول قبرم رحمی
بگذار دل از بند غم آزاد شود
ویرانه دل به لطفت آباد شود
در شعله آتشم مسوزان یا رب
آری مپسند دشمنت شاد شود
یگانه ز طاعت توام میدانی
غافل ز عبادت توام میدانی
با این همه باز هم صدایم کردی
من کشته رأفت توام میدانی
این گردِ ریاسْت غرق خاکش کرده
این تیر خطاست چاک چاکش کرده
این بسمل غرق خون دل پاکم بود
که تیغ معاصی ام هلاکش کرده
آزرده ذلتم شکوهی بفرست
آشفته ام آرامش روحی بفرست
سیلاب گُناه برده با خود ما را
یا حضرت حق کشتی نوحی بفرست
این دل شده هیات اباعبداللّه
آشفته غربت اباعبداللّه
یارب مچشان حرارت آ تش را
بر زائر تربت اباعبداللّه
با دست تهی و کوله باری از آه
این بار هم آمده گدایت از راه
از کار دلم گره گشایی فرما
با دست سه ساله اباعبدالّله
چشم من و لطف بیکرانت ارباب
قلب من و شوق آستانت ارباب
رفته ست جوانی و فقط آهی هست
دریاب مرا جان جوانت ارباب
در بند گناه دیده ای باز مرا
این بار بده فرصت پرواز مرا
هستی مرا بگیر از من اما
از چشم حسین خود مینداز مرا
در دام گناه رفته از کف چاره
آواره معصیت شدم آواره
من تشنه یک جرعه نگاهت هستم
امشب شده ام دخیل یک گهواره
من آمده ام توشه ای از آهم ده
سوز نفس و اشک سحرگاهم ده
هر چند تمام کرده ای نعمت را
یک بار دگر به کربلا راهم ده
هر کس که دخیل بال پرچم باشد
اسباب شفاعتش فراهم باشد
دیگر چه غم از محشر و میزان، وقتی
دستان اباالفضل شفیعم باشد
این قلب بهخونتپیده را دریابید
این جان بهلبرسیده را دریابید
عمریست که دلتنگ شهادت هستم
این از همهجا بریده را دریابید...
#یوسف_رحیمی