eitaa logo
سیدمهدی حسینی رکن آبادی
974 دنبال‌کننده
127 عکس
28 ویدیو
6 فایل
ادب و هنر ولایی به روایت سیدمهدی حسینی نقد و تحلیل شعر ولایی نقد و تحلیل اجرای هنری شعر معرفی جلسات @smahdihoseinir :جهت ارتباط
مشاهده در ایتا
دانلود
نقدتخصصی‌شعر‌ولایی ٢٣٣ باحضور زمان: دوشنبه دوم بهمن‌ماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۸ الی ۲۰:۳۰ مکان: تهران خیابان وحدت اسلامی کوچه خندان حسينيه سادات
(٢٢) ابیاتی در وصف کعبه و مولا علی (علیه السّلام) ... گرد فانوس تو گشتن کار هر پروانه نیست نقش دیوار است اینجا شهپر روح‌الامین هر گنهکاری که زد بر دامن پاک تو دست گرد عصیان پاک کردی از رخش با آستین ساغر لبریز رحمت را تو زمزم کرده‌ای چون به رحمت ننگری در سینه‌های آتشین؟ هیچ تعریفی تو را زین به نمی‌دانم که شد در تو پیدا گوهر پاک امیرالمؤمنین... تا ابد چون طفل بی مادر به خاک افتاده بود ذوالفقار او نمی برید اگر ناف زمین تا نگرداند نظر حیدر، نگردد آسمان تا نگوید یا علی، گردون نخیزد از زمین چون لباس کعبه بر اندام بت، زیبنده نیست جز تو بر شخص دگر نام امیرالمؤمنین
دُرج ولایت؛ احادیث منظوم علوی.pdf
761.6K
«درج ولایت» (چهل رباعی برگرفته از احادیث امیر بیان، حضرت مولا امیرالمومنین صلوات‌الله علیه) این اثر، با همدلی و همکاری اساتید ارجمند آقایان: دکتر محسن تیموری و استاد عینی‌پور به زبان فارسی و انگلیسی ترجمه شده است. این اثر، به میمنت زادروز مولود کعبه به شما علوی‌مرامان تقدیم می‌شود. امید است، در معرفی و دفاع از مکتب علوی بیش از همیشه، سهیم باشید. @smahdihoseinir
(٢٣) علیه‌السّلام دهان کعبه را با نقره پر کردند، می‌دانند که از اسرار صاحبخانه و مهمان، خبر دارد من از جهل عرب حیران، که شق‌الکعبه را دیده و از پیغمبر خود خواهش شق‌القمر دارد! علی را این و آن «نون لنا» خواندند و فهمیدم چرا عمری‌است مولا با خودش تیغ دو سر دارد... محمدحسین ملکیان
(٢۴) علیه‌السلام ابیاتی درخشان از یک قصیده‌واره 🔶 در هر یک از ابیات منتخب زیر، به یکی از صفات الهی مولا امیرالمؤمنین (علیه الصلاة و السّلام) اشاره شده است. اشعاری چون این قصیده‌واره، در حکم حجتی مؤکد و غیرقابل انکار است، برای همهٔ ما ذاکران و شاعران اهل بیت، که باور کنیم، برای مدح مولا امیرالمؤمنین و دیگر حضرات معصومین (علیهم السّلام) نیازی به: ارائهٔ مضمون‌های غیرمعمول، شبهه‌برانگیز، حاوی استحسان و برداشت‌های ذوقی و سطحی، یا عبارات غلوآمیز، یا اشارات عامیانه، یا فانتزی نیست؛ و مع‌الاسف، این شیوه‌ها در روزگار ما مرسوم شده است... ابیاتی چند از این قصیده‌واره را با هم مرور می‌کنیم، که هر بیت آن، الگویی از مدح واقعی ( روشنگرانه و نشاط‌انگیز) را ارائه می‌کند. 🔶 این شعر، با استفاده از شیوه «اقتباس» (تضمین و درج) آیات نورانی قرآن، پیوند «قرآن صامت» و «قرآن ناطق» را به تصویر می‌کشد: آیت‌الکرسی به اسم اعظمش مستمسِک است ای مسلمانان به‌قرآن «عُروةُ‌الوُثقی» علی‌ست... 🔶 در کنار طرح مضمون: «نه خدا توانمش خواند، نه بشر توانمش گفت»، باید همواره در نظر داشت که والاترین مقام مولا علی (علیه السّلام) «عبودیت» او در برابر خالق است: از «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنی آدَمَ» بپرس تا بدانی در وفای عهدِ حق «اَوْفی» علی‌ست. 🔶 همه بر این باوریم که: «فقط حیدر امیرالمؤمنین است» آری، مولا علی (علیه السّلام) طبق روایات، از وجوه مختلف بر مؤمنان «امیر» است. مولا رزق دنیوی، معنوی و بویژه علمی مؤمنانش را تکفّل کرده است؛ یعنی عنایت مولا (طبق فرمایش حضرت امام موسی بن جعفر علیه السّلام) علاوه بر جنبه معاش مردم، از نظر غذاى روحى و زندگى علمى و معنوى افراد مورد توجه است و اختصاص به مؤمنین هم دارد؛ زیرا تنها ایشانند که از علوم آن حضرت استفاده مى‏‌کنند: آسمان «رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَيْنا مائِدَه» سفره‌دار «اَنْتَ خَیْرُ الرّازقین» مولا علی‌ست 🔶 علی (علیه السّلام) اول «مجاهد فی سبیل الله» است و فدایی پیامبر و پیشگام در مسیر صراط المستقیم: در طریقت، رایت «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيل» رهنمای «اَلّذِينَ جاهَدُوا فينا» علی‌ست. 🔶 دستی که موی پریشان یتیمان را نوازش می‌کرد و دل‌هایشان را سامان می‌بخشید، تیغی دو دم نیز در دست داشت‌ برای هلاک مشرکان و منافقان... یک زبان زندگی، یک زبان مرگ، ذوالفقاری سخن‌گوی در مشت: تیغش «أَنْزَلْنَا الْحَديد» و ضربتش «بَأْسٌ شَديد» بهترین توصیف فتحش «لا فتی الا علی»ست. 🔶 معرفی دشمنان و حاسدان علی (علیه السّلام) و برائت پنهان از دشمنان مولا، از ضروریات شعر ولایی است. بیت پایانی این شعر، اشارتی پنهان به غصب یکی از القاب مولا دارد: ذوالفقار، اثبات حق و نفی باطل می‌کند بی‌گمان فاروق اعظم در جهان تنها علی‌ست... شاعر: سیدمحمدرضا_یعقوبی_آل متن کامل این شعر را می‌توانید طبق لینک ارائه شده مطالعه کنید: 🌐 shereheyat.ir/node/3923@ShereHeyat
ما کشته عهد وفاقیم زنده به این رسم و سیاقیم دلخوش به طعن دوستانیم از این جهت یک اتفاقیم هی طعن‌ها را بوسه دیدیم استاد سبک انطباقیم دلواپس اندوه یاران با زخم ایشان هم‌اتاقیم از نان وهم و شهرت و شعر شکر خدا بی ارتزاقیم حیران این بازی تلخیم دلواپس این جفت و تاقیم ما نردبان اوج‌ ایشان... در ذهن‌شان شاید چلاقیم! سوسو زدند این اختران و عمری است ماه در محاقیم خوانندمان استاد شعر و مشغول نقد این نفاقیم یاد پدر هرگز نکردند این‌روزها مضمون عاقیم آنان کباب شعر خوردند در کام‌شان طعم سماقیم هان! شاعران انقلابی ما شاعر عصر چماقیم؟ دلگرم دیروز حضوریم خاکستر سرد اجاقیم بر عزت ما نرخ مگذار ما شاعر زخم و فراقیم... در کانال قاف متن کامل شعر را بخوانید https://eitaa.com/gardoune
جایی برایش معنی زندان نمی‌داد جز سجده چیزی به غمش پایان نمی‌داد باب الحوائج بود، و ابر تشنه حتی بی اذن او یک قطره هم باران نمی‌داد آری کسی غیر از نگاه روشن او نوری به قلب تیرۀ انسان نمی‌داد از گل فقط یک ساقه باقی ماند، اما اصلأ به طوفان لحظه‌ای میدان نمی‌داد شلاق با خود زیر لب می‌گفت، ای کاش دنیا مرا یک آن، به زندان‌بان نمی‌داد او زنده‌تر شد کاش دنیا نیز آن شب با دوری از موسی بن جعفر جان نمی‌داد
هدایت شده از فاطمه عارف‌نژاد
تقویم تحت سلطهٔ طوفان بود تقدیرِ چارفصل، زمستان بود تاریخ در محاصرهٔ غفلت جغرافیا در آتش عصیان بود در شامگاه زنده‌به‌گوری‌ها هر خواب دخترانه پریشان بود کعبه به‌رغم صلح نمادینش خط مقدم بت و بهتان بود اما در آن میانه کسی برخاست مردی که نام کوچکش ایمان بود مردی که پشت‌گرمی کوه طور مردی که روشنایی فاران بود او که نگاه ابری و دلتنگش شأن نزول آیهٔ باران بود اردیبهشت پیرهنش در باد آلهام‌بخش روح درختان بود یادش بشارتی به چمن می‌داد ذکرش جواز خندهٔ گلدان بود زیباترین تلاوت الرحمن کامل‌ترین روایت انسان بود @fatemeh_arefnejad
هدایت شده از شعر انقلاب
زیارت از راه دور هر صبح با خیال تماشای گنبدت می‌ایستم به رسم ادب رو به مرقدت تو راه مستقیمی و من وصل می‌شوم با تو به رودخانهٔ لطف سرآمدت هر صبح با زیارت از راه دور تو نزدیک می‌شوم به تو و راه و مقصدت پیش از سلام من به تو، ناگاه می‌وزد از سمت کربلای تو عطر خوش‌آمدت از پشت بام تا حرمت راه اندکی‌ست قدر «سلام» فاصله دارم ز مرقدت حال خوشی دوباره به من دست داده است حال نماز، زیر رواق زبرجدت با هر سلام بیعت من تازه می‌شود هم با تو، هم تمام شهیدان مشهدت سینِ سلام، در دهنم خشک می‌شود شرمنده‌ام از این همه الطاف بی‌حدت پیچیده در هوا نفحات سلام تو آقا! تو را به مِهر و مرام زبانزدت محتاج کن همیشه به این رزق‌ها مرا محتاجِ مهربانی و رزق مجدّدت ✍🏻 🏷 علیه‌السلام 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از حلقه شعر ولایی فرات
32.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عناصر شعر حماسی بیانات استاد 🔸حلقه‌شعر‌ولایی‌فرات @foratpoem
نقدتخصصی‌شعر‌ولایی ٢٣۵ باحضور زمان: دوشنبه سی‌ام بهمن‌ماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۸ الی ۲۰:۳۰ مکان: تهران خیابان وحدت اسلامی کوچه خندان حسينيه سادات
سیدمهدی حسینی رکن آبادی
🎥 انتقاد حاج #محمود_کریمی از برنامه تلویزیونی #حسینیه_معلی #الی_الحبیب 🆔 @elalhabib_ir
خدا را شکر! بالاخره از جمع مداحان و ذاکران، مردی از خویش برون آمد و کاری کرد و حرف حساب را فریاد زد... بد نیست برای تأیید حرف حاج آقا محمود کریمی، این نکته را از باب درد دل با مخاطبان گرامی مطرح کنم: من برای همکاری با برنامه معلی ( نه به عنوان کارشناس) با برخی از عوامل برنامه وارد گفتگو شدم؛ و همانطور که حدس می‌زدم، در موضوعات مهم «هویت» و «هدف» این برنامه تناقض یافتم... اینکه قرار است، چه کسی به عنوان کارشناس در این برنامه صحبت کند؟ و آیا قرار است فرهنگ‌سازی شود، یا خیر؟ دیدم، نگاه غالب، ظاهراً توجه به میزان فالوور مخاطبان کارشناس است، نه علمیت و ارزش سخن او! بنابراین تعجب نمی‌کنم، اگر برخی از بانوان جلوی دوربین کل بکشند؛ و گاه، سخیف‌ترین شعرها و ضعیف‌ترین سبک‌ها اجرا شود و مورد استقبال هم قرار گیرد! با این وضعیت، می‌شد حدس زد که، روزی در برابر کف‌زنی با احادیث و روایات مأثوره، عکس‌العملی نشان داده نشود. حتی نباید تعجب کرد، اگر هیچکس هم صدایش در نمی‌آید! چرا؟ چون اسیر جاذبه تبلیغات و گرایش مخاطب به این برنامه شده‌ایم... حاج آقا محمود کریمی! نفستان گرم! به شما دست مریزاد باید گفت. امیدوارم، دیگران هم عمق فاجعه را ببینند و به جای توجیه، به وظیفه‌شان عمل کنند. @smahdihoseinir
چه روزگار غریبی است! یکی، جلسه‌ی نقد شعر راه انداخته است و برای بازارگرمی، قول رتبه آوردن در جشنواره شعرها را به شاعران می‌دهد! این یکی، توصیه‌نامه می‌نویسد و دستورالعمل صادر می‌کند که به کدام کنگره بروید به کدام کنگره نروید! یکی، شعرش در کنگره‌ای، بزور از غربال اولیه رد شده و پایین‌ترین رتبه را در داوری آورده است، پیام داده که مجموعه شعرش نامزد دریافت جایزه فلان جشنواره شده است. گریه کنیم یا بخندیم به این وضعیت؟ این دیگری، در کنگره‌ای رتبه نیاورده است، داد و هوار راه می‌اندازد، که من همیشه رتبه اول بودم، چرا دیگران در کنگره‌ها شرکت کردند که من رتبه نیاورم! چرا فلانی را داور گذاشتید که با من بد است! آن یکی، در آن استان، برای خودش لیست سیاه درست کرده! صراحتاً می‌گوید به فلان و بهمان شاعر رو ندهید، جایی دعوتش نکنید، شعرش را از کنگره‌ها حذف کنید! یا به فلان و بهمان داور زنگ می‌زند که: چرا شعر فلان شاعر، رتبه نیاورد؟ و باید از حق دفاع کرد! و کمتر کسی می‌داند که آن کسی که دارد از حقش با داد و هوار دفاع می‌کند، از اعضای جلسه و حتی از وابستگان خود اوست! این‌ها که نوشتم، مشت، نمونه خروار است، و آن کس که، مصلحت‌اندیشی چشمش را بر روی حقایق نبسته، حتماً مصادیق بسیاری از آنچه گفته شد، در ذهن سراغ دارد ... جل‌الخالق! این فرهنگ، واقعاً همان است، که ما از بزرگان میراث یافته‌ایم و آیندگان قرار است از ما ارث ببرند؟ ای جماعت شاعر! ای جماعت داور! «فاین تذهبون؟» @smahdihoseinir https://eitaa.com/smhroknabadi
🔸لزوم مشورت مداحان با مجتهدین دربارۀ شیوۀ برگزاری مراسمات🔸 🔹آیت الله حائری شیرازی می‌فرمودند: در یکی از شهرها رفته بودم برای سخنرانیِ شب نیمۀ شعبان. مداح برای اینکه مردم دست بزنند، از فقرات دعای ندبه استفاده می‌کرد! مردم دست می‌زدند، او هم می‌گفت «عزیزٌ علیّ أن اَری الخلق و لا تری»! ببینید! چیزی را که برای گریه گذاشته‌اند، در مولودی‌خوانی و کف‌زنی استفاده می‌کنند! أین تذهبون؟ بعد که من منبر رفتم، گفتم: این رسمش است؟! این جملات را باید با گریه بخوانیم نه با دست زدن! مداحان وقتی می‌خواهند کاری کنند، با مجتهدین مشورت کنند. کارها و مطالب خودشان را به آنها عرضه کنند. اگر امضاء کرد، بخوانند و اگر امضاء نکرد، نخوانند. نیات شما بسیار خوب است، اما هر سخن جایی دارد. 🆔 @elalhabib_ir
هدایت شده از قاف
در سینه‌ای که عطر سکوت تو می‌وزد نور خداست از ملکوت تو می‌وزد یک چشمه از زلال تماشای عاشقی‌است چشمی‌ که در حریم سکوت تو می‌وزد هر جا که عطر سرخ اجابت شکفته است باور کنیم راز قنوت تو می‌وزد ای عشق، راز سبز شکفتن به دست توست یعنی بهار در برهوت تو می‌وزد والاتر از همیشه و پایین‌تر از هنوز معراج در حریم هبوط تو می‌وزد ما کیستیم؟ پرسش بی‌پاسخ حیات تقدیر ماست در جبروت تو می‌وزد... تابستان ١٣٧٩ @smahdihoseinir
هوا گرفته در این کوچه ها خیابان‌ها هوای تازه بیاور برای انسان‌ها چقدر تشنگی از ابر می‌چکد بی تو طراوتی که گمت کرده‌اند باران‌ها و کار آینه‌ها انعکاس تاریکی‌ست اگر گرفته شود روبروی ایمان‌ها بساز کشتی امن و امان و ایمان را و اقتدار خودت را بگو به طوفان‌ها تو ‌وعده‌های خدایی به صالحان زمان که آیه آیه تو را خوانده‌اند قرآن‌ها بیا که نام عدالت، ظهور، ایمان، عشق شود نشانی این کوچه ها خیابان‌ها https://eitaa.com/ashare_ali_goli
سلام اگر در باره‌ی موضوع مهم «رأی دادن» با محورهای: ١. انگیزشی ( برای مخاطبان عام) ٢. تشویقی و غرور آفرین (ویژه‌ی رای اولی‌ها) ٣. تبیینی (ویژه‌ی مخاطب مردّد و اسیر شبهات) شعر و شعارهای شاعرانه بیافرینید، بشدت، استقبال می‌کنیم... @smahdihoseinir
اگر بازار غرقِ در گرانی‌است اگر اوضاع، باب میل ما نیست بیا ای دوست نزدیک بهار است بیا که موسمِ مجلس تکانی‌است! دعوت و پویش
از گردنــه‌های سخــت کردیم عــبـور نزدیک شده‌است فتحِ آن قله‌ی دور شد لشــکرِ فتــنه‌ها ز هر سوی روان بـایـد بزنیــم دل به دریـــای حضــور دعوت و پویش
آسمان در پای این پرچم همیشه جاری است پرچمی که نخ به نخ سجاده‌ی دین داری است بی گمان وقت مناجات و دعا با آفتاب لحن شورانگیز امواج خزر افشاری است صبح را بیدار کردی تا جهان روشن شود کشورم لبخند تو آیینه‌ی بیداری است من دماوندم که پای خنده‌ات می‌ایستم غم نخور دنیای من، امروز روز یاری است ابر بر خاکت تیمم کرد و دستت را فشرد خوب می‌دیدم جواب ابرها هم آری است رأی می‌خواهی؟ برایت جان و سر می‌آورم مرگ گل‌ها در هوای سرد سهل‌انگاری است دعوت و پویش
هدایت شده از بین الطّلوعین
که گفته است که یک رأی بازتاب ندارد... @zahra_sepahkar
یک پرسش مهم این روزها در حال و هوای انتخابات مجلس، همه‌ی مردم متعهد، نسبت به انقلاب، نظام دینی و کشور خود بسیج شده‌اند؛ و از استعداد و ذوق، همت و تجربه‌ی خود، برای تبیین و تشویق دیگران به شرکت در انتخابات، و در اصل، برای حمایت از نظام هزینه می‌کنند. سؤال مهمی که این روزها ذهن مرا به خود درگیر کرده، این است که: شاعران در این عرصه، چقدر به وظیفه‌ی خود عمل کرده‌اند؟ بخصوص شاعرانی که فهرست طویلی از شرکت در کنگره‌ها را در کارنامه‌ی ادبی خود دارند و رتبه‌ها کسب کرده‌اند و از بودجه‌ی همین نظام جمهوری اسلامی - شیعی و از تبرکات و صله‌های مردمی، جایزه‌های میلیونی گرفته‌اند.. راستی شعر آنها کجاست؟ که الان به درد می‌خورد‌ و در حکم کیمیاست! و اِلاّ شعری که داور بپسندد و جایزه بدهد، فقط برای همین دنیاست! مگر شاعران ما فریاد نمی‌زنند که شاعران ولایی هستند و انقلابی؟ کجاست آن تعهد؟ برای رهایی از بار سنگین این سؤال، سعی می‌کنم پاسخ‌هایی بیابم که به نفع همان گروه شاعران باشد؛ یا جواب درست، یا توجیه درست و حسابی! از جمله اینکه: این روزها توجیهی که مرا اندکی آرام می‌کند این است که: شاید برخی شاعران در گیرودار مباحث شعر و شعار و تهمت شعاری شدن شعر، جرأت ندارند سروده‌هایشان را نشر دهند... اما شاعران متعهد! آبرو و استعداد ادبی را گذاشته‌اند برای هزینه کردن در راه باورها! چه عیبی دارد؟ بگذارید به ما فحش بدهند! بگذارید ما را بی‌سواد و متشاعر بنامند! وقتی رزمنده‌ای که سال‌ها عمر خودش را در دفاع مقدس و دفاع از حرم سپری کرده و حاضر است تمام ثواب مجاهدتش را با یک رأی مردم معاوضه کند، من و شما، نمی‌توانیم بخشی از آبروی خود را خرج حمایت از انقلاب کنیم؟ کمی بیشتر بیندیشیم... دعوت و پویش
لب وا کن و بگذار همه لال شوند با مُهر شرافت تو ابطال شوند با آن‌که دلت شکسته اما نگذار از رأی‌ندادن تو خوشحال شوند دعوت و پویش