جمع بندی:
غفلت از اصل #نگرش_شاعرانه در شعر، اثر را به چند آفت بزرگ دچار می کند:
1. پریشان گویی:
الف
#تناقض در محتوا
ب
سفارشی سرایی و اشاره به چند موضوع غیرمرتبط در شعر
ج
عدم #وسواس هنری در انتخاب کلمه یا کلام
د
مشکل #انسجام ابیات و مضامین
ابیات آغازین وپایانی شعر را با هم بسنجید.
چه ارتباط محتوایی با هم دارند؟
ابیات نشان می دهند طبق یک قانون نانوشته اما مرسوم، شاعران موظفند در پایان هر اثر _مثل سنت مداحی_ از مدح به مرثیه گریز بزنند.
این روش ممکن است کار مداح را ساده و هموار کند، امابه#محور_عمودی_شعر خدشه وارد میکند.
یکی از ابعاد "پریشان گویی" در برخی اشعار مورد اجرا در هیئت، همین چسباندن قطعات تاریخی آن هم با معیارهای ذوقی است.
مثلا نقطه مورد اتکای شاعر برای گریز به مرثیه در این شعر ، این بیتهاست:
رفتی و از لحدت می رسد آه تو هنوز
یاد آن آتش و هیزم کفنت شعله ور است(؟)
این ملجم زد و اما همه می دانستند
قاتل اصلی تو ضربه ی دیوار در است
ابیات بعدی کلا مرثیه حضرت زهراست و ربطی به اصل شعر ندارد و از نظر فنی کاملا قابل حذف است....
اما به اقتضای کار مداح و یا جلسه سروده شده است. این خود نشانه پریشان گویی و عدم انسجام است.
و:
هر که در آل علی آینه فاطمه شد
بیشتر از همه کس چشم ترش خون جگر است
مثل آن دختر ویرانه که بر پیکر او
یادگاراز سر هر بام و سر هر گذر است
درباره این ابیات هم می توان همان قضاوت بالا را داشت....
کافی است آن را با ابیات آغازین شعر مقایسه کنیم....