السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَظْلُومَهُ الْمَغْصُوبَهُ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمُضْطَهَدَهُ الْمَقْهُورَهُ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا فَاطِمَهُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ
#رباعی_پیوسته
با یاد غریب آشنا گریه کنیم
چون ماه، میان چاه ها گریه کنیم
اسلام غریب شد علی خانه نشین
با گریه مرتصی بیا گریه کنیم
هیزم، آتش، نعره سیصد نمرود
او پشت در و ... لرزه بر ارکان وجود
سیلی و لگد، فشار، مسمار، نفس...
مادر، فضه، گلی که پرپر شده بود...
در آتش نمرود، خلیلی پیداست
تصویر غمی به چرخ نیلی پیداست
هرچند که در حجاب ابر است نهان
بر گونه ماه، رعد سیلی پیداست
ای دیده خونبار چه رخ داد بگو!
بین تن و مسمار چه رخ داد بگو!
از سینه تو هنوز خون می آید...
بین درو دیوار چه رخ داد بگو!
در آتش غم در تب و تاب است علی
چون شمع عزا نقش بر آب است علی
بعد ازتو گرفت انس با تربت تو
حالا پس از این ابوتراب است علی
از عقده دست بستنم می گویم
بر خاک تو، از نشستنم می گویم
یا فاطمه از غمت زمین گیر شدم
پهلوی تو از شکستنم می گویم
خون گریه ی بسترت دلم را لرزاند
بی تابی دخترت دلم را لرزاند
گفتی که حلالم کن و لبخند زدی
آن خنده آخرت دلم را لرزاند
من ماندم و غربتی کبود از غم تو
چشمی و چو ابر، رود رود از غم تو
گر خلوت ماه و سینه چاه نبود
تکلیف دل علی چه بود از غم تو؟
سیدمهدی حسینی رکن ابادی
#رباعی_پیوسته
گفتی که در این فتنه بگو حق با کیست؟
این هشتگ زن، زندگی، آزادی چیست؟
یاد جمل و زبیریان افتادم!
ای دوست! ببین کجای این قصه علی است؟...
جنگ جمل است و طمع آل زبیر
جهل من و ما... کوکب اقبال زبیر
تفسیر بلند آیه «واعتصموا»ست:
دنبال علی باش نه دنبال زبیر
از غصه بیش و کم، زبیری شدهای؟
یا در طمع درم، زبیری شدهای؟
شمشیر تو- شعر تو- دم از حق میزد
ای عشق علی! تو هم زبیری شدهای؟
ای ذره به خود بیا که پستت نکنند
در برج فریب، داربستت نکنند
هشدار! که این سقیفهبازان یهود
گوساله سامریپرستت نکنند!
هان! چیست که با مغیرهها میپلِکی؟
با غیر علی و غیرهها میپلِکی
دجّال تو را نیز خبرساز نمود...
با نسل ابوهریرهها میپلِکی؟
از زخم شقایق و دل لاله بپرس
از راز سکوت ماهِ در هاله بپرس
ما زخمی تیغ ارتدادیم هنوز
از زخم هزار و چارصدساله بپرس...
دلبسته ویترین ایمان خودیم
دوریم از اسلام و مسلمان خودیم
این قصه استخوان لای زخم است
عمریست اسیر کفر پنهان خودیم
از مکر معاویهست قرآن مظلوم
از طعن منافق است ایمان مظلوم
ما کوفه مرامهای این عصر شدیم
جمهوری اسلامی ایران، مظلوم
آن امت صبر و زخم، خونین جگران
بغضند و سکوتِ کوه اما نگران
از قصه زخم خود نگفتند... تو هم
افسوس شنیدی از زبان دگران...
#جهاد_تبیین
هدایت شده از قاف
پیشکش به:
خاک پای زائران بارگاه کریمه اهل بیت
اى جوهر عقل! عشق را مفهومی
همچون شب قدر، قدر نامعلومی
قم با تو مدینهٔ ولایت شده است
تو، فاطمهٔ چهارده معصومی
یافاطمه اشفعی لنا فیالدنیا
یافاطمه اشفعی لنا فیالعقبا
یافاطمه اشفعی لنا فیالجنه
یعنی همهجا، هوای ما را همهجا...
ای دختر «عصمت» و «ولیالحسَنات»
بانوی کریمه، گنج لطف و برکات
یا ایتها الفاطمةُ المعصومه
تقدیم به محضرت، هزاران صلوات...
#سیدمهدی_حسینی_رکنآبادی
#رباعی_پیوسته
#حضرت_معصومه_سلاماللهعلیها
#دورها_آواییاست
@smahdihoseinir
#رباعی_پیوسته
#دورهاآواییاست...
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السّلام
عمامه پیغمبر بر سر دارد
او یکتنه عزم دفع لشگر دارد
این شیر، علیبنحسینبنعلی است
شمشیر منافقکش حیدر دارد...
سوز جگر از دل به زبان آمده بود
بابا سوى ميدان، نگران آمده بود
جانى شد و بر تن على جان بخشيد
آن لب كه ز تشنگى به جان آمده بود
در جلوه شدند ماه و مهتاب از هم
دل برده به یک نگاه بیتاب از هم
از هر دو عقیق لب، عطش میجوشید
دو تشنه ولی شدند سیراب از هم!
خشکیده لب علیّ اکبر بوسید
تر کرد لبی و، جام کوثر بوسید
در روی علی جمال جدّش را دید
نیّت کرد و، لب پیمبر بوسید
این روح مصّور است«ارباً ارباً»ست
یا جسم پیمبر است«ارباً ارباً»ست؟
این کیست که لرزانده دل اهل حرم؟
آه این علی اکبر است«ارباً ارباً»ست
منشق شده چون جدّ تو، فرق سر تو
قطعه قطعه شده تن اطهر تو
ارباً ارباً جسم تو، هم چون دل من
قرآن ورق ورق شده، پیکر تو
رمضانالمبارک 1381
#سیدمهدیحسینیرکنآبادی
@smahdihoseinir