eitaa logo
سیدمهدی حسینی رکن آبادی
1.2هزار دنبال‌کننده
151 عکس
30 ویدیو
7 فایل
ادب و هنر ولایی به روایت سیدمهدی حسینی نقد و تحلیل شعر ولایی نقد و تحلیل اجرای هنری شعر معرفی جلسات @smahdihoseinir :جهت ارتباط
مشاهده در ایتا
دانلود
دست‌هایت را که در دستش گرفت آرام شد تازه انگاری دلش راضی به این اسلام شد دست‌هایت را گرفت و رو به مردم کرد و گفت: مؤمنین! (یک لحظه اینجا یک تبسم کرد و گفت) : خوب می‌دانید در دستانم اینک دست کیست؟ نام او عشق است! آری می‌شناسیدش! علی‌ست من اگر بر جنگجویان عرب غالب شدم با مددهای علی بن ابی‌طالب شدم در حُنین و خیبر و بدر و اُحُد گفتم: علی! تا مبارز خواست «عمرو عبدود» گفتم: علی! در حرا گفتم: علی، شب با خدا گفتم: علی تا پیام آمد بخوان «یا مصطفی! » گفتم: علی! ... مستجار کعبه را دیدم، اگر مُحرِم شدم با «یدُ الله» آمدم تا «فوقِ اَیدیهِم» شدم تا که ساقی اوست سرمست‌اند «اصحابُ الیمین» وجه باقی اوست! «اِنّی لا اُحبُّ الآفِلین» ... من نبی‌اَم در کنارم یک «نبأ» دارم«عظیم» طالبان «اِهدنا»! این هم «صراط المستقیم»! چهره‌اش تفسیر «نور» و شانه‌هایش «مُحکمات» خلوتش «والطور» و شور مرکبش «والعادیات» هر خط قرآنِ من، توصیفی از سیمای اوست هرکه من مولای اویم، این علی مولای اوست
بخشی از یک قصیده‌ی ١١٠بیتی پیام نور به لبهای پیک وحی خداست بخوان سرود ولایت که عید اهل ولاست بیا شراب طهور از خُم غدیر بزن خدا گواست که ساقی این شراب، خداست   خم از غدیر خم و می، می ولای علیست وگرنه صحبت ساقی و جام و باده خطاست غدیر، عید خدا، عید احمد، عید علی غدیر عید نیایش، غدیر عید دعاست غدیر سید اعیاد و اشرف ایام غدیر خوب‌تر از عید روزه و اضحاست غدیر سلسله‌دار کمال دین تا حشر غدیر آینه‌دار  «علی ولی الله»ست غدیر عید همه عمر با علی بودن غدیر جشن نجات از عذاب روز جزاست غدیر بر همه حق‌باوران‌، تجلی حق غدیر بر همه گمگشتگان، چراغ هداست غدیر حاصل تبلیغ انبیا، همه عمر  غدیر میوه‌ی توحید اولیا همه جاست غدیر هدیه‌ی نور از خدا به پیغمبر غدیر نقش ولای علی به سینه‌ی ماست غدیر با همگان هم‌سخن، ولی خاموش غدیر با همه کس آشنا، ولی تنهاست غدیر صفحه‌ی تاریخ «وال من والاه» غدیر آیه‌ی توبیخ «عاد من عادا»ست هنوز از دل تفتیده‌ی غدیر بلند صدای مدح علی با نوای روح فزاست هنوز لاله‌ی «اکملتُ دینَکم» رویَد هنوز طوطی «اتمَمتُ نعمتی» گویاست هنوز خواجه‌ی لولاک را نداست بلند که هر که را که پیمبر منم، علی مولاست علی به قول محمد درِ مدینه‌ی علم ز در درآی که راه خطا، همیشه خطاست   حدیث منزله را از نبی بگیر و به خلق بگو مخالف هارون، مخالف موساست بود وصی نبی، آن کسی که نفس نبی‌است گرفتم اینکه حدیث غدیر یک رؤیاست کننده‌ی در خبیر بوَد وصی رسول نه آنکه کرد فرار از جهاد، عقل کجاست؟ کسی که جای نبی خفت جانشین نبی است نه آنکه راحتیِ جان خویش را می‌خواست کسی که بت شکند بر فراز دوش نبی برای حفظ خلافت ز هر کسی اولاست گواه من به خلافت همان وجود علی‌است که آفتاب به تأیید آفتاب گواست بوَد امامت او در کتاب حق، معلوم چنان که صورت خورشید در فضا پیداست به دیدگان خدابینِ مرتضی سوگند کسی که غیر علی دید، دیده‌اش اعماست به آن نبی که علی را وصی خود فرمود، به آن نبی که تمامش ثنای آن مولاست، ثواب نیست ثوابی که بی‌ولای علی‌است نماز نیست نمازی که بی‌علی برپاست شکسته باد دهانی که بی‌علی باز است بریده باد زبانی که بی‌علی گویاست   تمرّد است بدون علی، اگر طاعت تأسف است سوای علی، اگر تقواست به آیه‌آیه‌ی قران به حق پیغمبر  که راه غیر علی، مرگ و نیستی و فناست   خدا گواست که هرکس رهش جدا ز علی‌است بسان لشکر فرعون، راهی دریاست اگر تمام خلایق جدا شوند از او خدا گواست که راه تمام خلق، خطاست به جای حور به بوزینه دست داده و بس کسی که غیر علی را امام و رهبر خواست به صد هزار زبان روح مصطفی گوید: که ای تمامی امت! علی، امام شماست من و جدا شدن از مرتضی؟ خدا نکند! که هرکه گشت جدا از علی، جدا ز خداست خدا  گواست که امروز هر که پیرو اوست مصون ز نار جحیم و عذاب حق، فرداست علی کسی‌است که یک‌ذره از ولایت او نجات‌بخش تمامی خلق، روز جزاست علی کسی‌است که یک خردل از محبت او نکوترست ز دنیا و آنچه در دنیاست چنان‌که غیر خدا را خدای نتوان گفت اگر به غیر علی کس خلیفه گفت، خطاست بگو که بند ز بندم جدا کنند به تیغ ز بند بندم آید ندا: علی مولاست! اگر به تیغ کشندم و یا به دار کشند  زبان نه، بلکه وجودم به حمد او گویاست به حق، کسی نبرَد راه، جز ز راه علی به هوش باش که راه علی بوَد ره راست لوای حمد به دست علی بود فردا تمام محشر در ظلّ این بلندلواست پیمبران همه در تحت این لوا آیند که این لوای مقدس همان لوای خداست الا کسی که تو را از علی جدا کردند پناهگاه تو در آفتاب حشر، کجاست ؟ مرا به روز قیامت به خُلد کاری نیست بهشت من همه در صورت علی پیداست جهنم است بهشتی که بی‌علی باشد جحیم با رخ نورانی علی، زیباست کجا امام توان یافتن چو شخص علی که هم‌کلام خداوند و هم‌نشین گداست علی ولی خدا بود پیش از آنکه خدای به حرف «کُن»، همه‌ی کائنات را آراست خدا برای علی خلق کرد عالم را  چنانکه خلقت او را برای خود می‌خواست    تمام عالم ایجاد بی‌وجود علی بسان کشتی بی‌ناخدای در دریاست هنوز محفل ذکر علی‌است خاک غدیر ولی چه سود به گوش کسی که ناشنواست؟ گرفتم آنکه حدیث غدیر و قول رسول مراد دوستی آن امام ارض و سماست چرا به گردنش افکند ریسمان امت؟ چه شد که دود ز کاشانه‌ی علی برخاست؟ سوال من ز تمامی مسلمین این است  به دوست این همه آزار نه، به خصم رواست؟ چو عمر صاعقه کوتاه باد دورانش  خلافتی که دوامش به کشتن زهراست برای غصب خلافت زدند فاطمه را  شرف کجاست؟ مروت کجاست؟ رحم کجاست؟   شکستن در و بی‌حرمتی به خانه‌ی وحی مودّتی است که درباره‌ی ذوی‌القربی است ؟ فضائلی‌است علی را که گفتن هریک نیازمند هزاران قصیده‌ی غراست...
باران دوباره دل‌پذیر آمد سرشار آمد، سر به زیر آمد در عالم بالا خبرهایی است این‌گونه باران دل‌پذیر آمد تا از طراوت‌ها نشان آرد هر ابر سمت آبگیر آمد هر ابر، باران هدایت شد با رودها در این مسیر آمد تا رمز رویش را به او گوید باران به دیدار کویر آمد باران به لحن رعد و طوفان بود گرچه به نرمای حریر آمد باران وحی از آسمان بارید حکم ولایت در غدیر آمد آن حکم حق، بار امانت بود حکم خدا باری خطیر آمد بار «امانت» عشق مولا شد در عشق او «خیر کثیر» آمد پیچید بوی نام مولا و در باغ جان، عطر عبیر آمد نور هدایت در فضا پیچید یعنی سراج آمد، منیر آمد دست دو مولا در طراز هم آری مراعات‌النظیر آمد «الیومُ اکملتُ لکم» را خواند روح بشارت از بشیر آمد لحن «فهذا»یش به ما فهماند مرجع برای این ضمیر آمد ما خوب می‌دانیم مولا کیست بر منکران اما نذیر آمد اکنون ولی‌الله اعظم اوست بعد از رسول‌الله امیر آمد بعد از پیمبر بهترین مولا در کار دین، نعم‌النصیر آمد مولاعلی‌بن‌ابی‌طالب بخت جوان با رای پیر آمد یک‌باره خم شد پشت ابلیس و در ناله و بانگ و نفیر آمد تکلیف شب با روز روشن شد چون حکم فردوس و سعیر آمد هارون امت از پی پیکار با سامری‌های شریر آمد لرزه به جان روبهان افتاد دیدند جای شیر، شیر آمد آن شیر، شیر بیشه توحید شیر خداوند قدیر آمد آمد قسیم‌النار والجنه حبل‌المتین و دستگیر آمد مسکین راه او، یتیمش باش آن دستگیر هر فقیر آمد بر سفره‌اش بنشین که مصداق یا راحم الطفل‌الصغیر آمد *** سبحانک َ! این شعر و شأن تو؟ تا بارگاهت مستجیر آمد با ذکر «یامولا اَجِرنا» و «یا مستعان و یا مجیر» آمد ذره‌نوازیِ تو و این شعر... در چشم‌ها گرچه حقیر آمد... تیرماه١۴٠١ (ع)