eitaa logo
سیدمهدی حسینی رکن آبادی
972 دنبال‌کننده
127 عکس
28 ویدیو
6 فایل
ادب و هنر ولایی به روایت سیدمهدی حسینی نقد و تحلیل شعر ولایی نقد و تحلیل اجرای هنری شعر معرفی جلسات @smahdihoseinir :جهت ارتباط
مشاهده در ایتا
دانلود
یک_نکته_از‌_این_معنی بخش یکم «چه مرگ‌های عجیبی!» این تعبیر و عبارت، برای چندمین بار جمعه شب گذشته به ذهنم رسید؛ یعنی شب پنجم صفر، سالروز شهادت حضرت رقیه (سلام‌اللّه علیها)، وقتی خبر ارتحال استاد حاج سید احمد شمس را شنیدم. این تعبیر را قبلاً درباره رحلت پدر بزرگوارم، مرحوم حجت‌الاسلام حاج سید جعفر حسینی نیز از زبان دیگران بارها شنیده‌ام، و نیز درباره دیگران و مرگ‌های این چنینی... ارتحال و جان‌دادن در غروب عاشورا، یا شب پنجم صفر از نوع مرگ‌های عجیب است که هر کسی آرزو دارد آن را تجربه کند. قالب تهی کردن و جان دادن در مجلس اباعبداللّه (سلام اللّه علیه)، در میان التهاب و جنون عزاداری، «توفیق» به معنی واقعی کلمه است، که نصیب هر کسی نمی‌شود و شب پنجم صفر امسال، حاج سید احمد شمس، بعد از دوبار سکته (طبق نقل‌ افراد موثق) در دو مجلس توسل و عزاداری به این توفیق و مرگ شیرین دست یافت. ادامه دارد...
یک_نکته_از‌_این_معنی بخش دوم مداح اهل بیت و مبارز فی‌سبیل‌اللّه، حاج سید احمد شمس‌الدین را بسیاری از مسئولان دیروز و امروز مملکت، اهالی فرهنگ، بویژه متولیان ادب و هنر ولایی، بخوبی می‌شناسند. صاحب این قلم نیز از سال ۱۳۶۵ با طنین و حال و هوای مرثیه‌خوانی او آشنا شد و این آشنایی به هم‌نشینی و دوستی، و سپس رفاقت با ایشان از سال ۱۳۶۷ به بعد منجر شد. یکی از توفیقات بزرگ من در این «حیات طیبه»، یعنی نفس‌ کشیدن در زیر خیمه توسل به اهل بیت (سلام‌اللّه علیهم اجمعین)، آشنایی با دوستان و رفقایی است که از حکمت و تجربیات علمی و فنی، و از همه مهم‌تر، ادب و سلوک ولایی و معنوی‌شان بهره‌ها برده‌ام و خوشبختانه سهم من از این بهره‌های معنوی، از دوستی و هم‌نشینی با مرحوم استاد سید احمد شمس در دهه ۶۰ و ۷۰ نسبت به دیگران بسیار بیشتر و عمیق‌تر بود. عشق و علاقه وافر به منش، اخلاق و خلق و خوی او، همچنین کسب تجربه‌های فنی و معنوی از قِبَل ایشان، این جسارت را به من می‌بخشد، تا بتوانم اندکی درباره ایشان بنویسم. امیدوارم بزرگان، فارغ از همه سلایق و دغدغه‌های غیرمعمول و دنیوی، از فضایل، مهارت‌ها، توانایی‌های فنی و دارایی‌های معنوی مرحوم حاج سید احمد شمس بنویسند و بیان کنند؛ تا بلکه در این کوره‌راه پیش رویِ نوجوانان و جوانان آخرالزمانی- که دلباخته هیئت و مداحی هستند- صراط‌المستقیم هدایت، بیش از پیش نمایان شود؛ مسیری که معرفت، ولایت‌پذیری و سپس مودّت نسبت به جمیع اهل بیت (سلام‌اللّه علیهم اجمعین) فرجام روشن آن است. ادامه دارد...
یک_نکته_از‌_این_معنی بخش سوم حاج سید احمد شمس، شخصاً بر گردن من حق بسیاری دارد. در روزگاری که برخی بزرگان ادب و هنر ولایی، نه آنچنان به جوانان روی خوش نشان می‌دادند، و نه چندان مایل بودند که در مجالس و هیئآت به جوانان، میدان و فرصت جولان دهند، حاج آقا احمد نمی‌دانم در ضمیر یا رفتار یا اشعار من چه می‌دید، که به من روی خوش نشان داد و بجز ایجاد شرایط شعرخوانی‌ام در جلسه هفتگی جامعه مداحان، فرصت سخن‌گفتن برای مداحان در حضور بزرگان شعر و مداحی را فراهم نمود؛ آن هم در زمانی‌که بجز استاد معظّم دکتر محمدعلی مجاهدی و برخی ریش‌سفیدان در این عرصه، کم‌تر کسی می‌توانست جز شعرخوانی یا مداحی، فرصت ابراز وجود در پشت تریبون جلسه جامعه مداحان بیابد، حاج‌سید‌احمدآقای شمس، فرصت طرح موضوعات ادبی ولایی در قالب سخنرانی‌های ده‌دقیقه‌ای را برای من فراهم کرد و نیز سخت از سخنان ارائه شده، هربار دفاع نمود. گاهی نیز بعد از شعرخوانی من، نسخه شعر مرا می‌گرفت و در جلسات مداحی‌اش آن را می‌خواند، بویژه دهه اول محرم که معمولاً تازه‌ترین اشعار بزرگانی چون استاد مجاهدی(پروانه) و استاد محمدجواد غفورزاده(شفق) را می‌خواند. پر واضح است که خواندن شعر من در کنار شعر آن بزرگان، مطمئناً و صرفاً برای تشویق منِ تازه به دوران رسیده بود، وگرنه توجیه دیگری نداشت. برخی ابیات یکی از اشعار خوانده‌شده را به خاطر دارم‌؛ به گمانم شب تاسوعای سال ١٣۶٩ یا ١٣٧٠ بود: در التهاب داغ عطش بر لب فرات از حنجری فسرده شنید این خطاب، آب: ای روسیاه! حنجر خشکیدهٔ حسین، می‌سوزد از برای تو و شد کباب، آب! این خیل تشنگان همه از آل کوثرند، فردا چه می‌دهی تو به زهرا جواب؟ آب! تصور کنید حالِ جوانی حداکتر ٢٢ساله را که گوشه جدول کنار خیابان، بیرون هیئت نشسته و یک‌باره ببیند یکی از بزرگترین مداحان شهر یا کشور، دارد شعرش را می‌خواند...
یک_نکته_از‌_این_معنی بخش چهارم در پخش پیشین، از حاج‌آقااحمد به عنوان یکی از بهترین مداحان کشور یاد کردم؛ به نظرم این تعبیر اصلاً اغراق‌آمیز نیست. در بخش نخست این متن نوشتم که از سال ۱۳۶۵ ایشان را می‌شناسم یعنی قریب به ۴۰ سال پای روضه ایشان نفس کشیده‌ام و درباره سبک اجرای ایشان بشخصه، تحلیل‌هایی دارم؛ که به جهت رعایت اختصار، مجبورم به شکل کلّی و موجز بیان کنم: * حال بُکای همیشگی و التهاب درونی ایشان در هنگام اجرا، که خواندن ایشان را از تصنع دور می‌داشت‌؛ * بداهه‌خوانی و اجرا به اقتضای حال؛ * مضمون‌خوانی و ارائه مکمل‌های محتوایی در لابلای اشعار؛ * ارائه تحلیل‌های متناسب با موضوعات روز و به تعبیری، اجرای موضع‌محور؛ * ارتباط هدفمند و مفید با شاعران برتر کشور و بهره‌گیری از اشعار ایشان؛ * سالم‌خوانی، زیباخوانی شعر، و نیز تنوع شعر و اجرا، به واسطه هم‌نشینی با شاعران برتر کشور. * شناخت لحن‌های متفاوت در مداحی و بازآفرینی آن در اجرا به نحو احسن‌؛ * آشنایی با قالب‌های مختلف مداحی (مدیحه‌خوانی، مرثیه‌خوانی، نوحه‌خوانی- بویژه واحد‌خوانی- و مناجا‌ت‌خوانی) و ارائه آثار فاخر و ماندگار در هریک از قالبهای اجرا. * و.... آنچه بیش از همه موارد ارائه شده در فعالیت‌های معنوی، فرهنگی و اجتماعی حاج‌سید‌احمد‌آقا برجستگی یافته و در عرصه ادب و هنر ولایی، او را در میان دیگران متمایز ساخته، بی‌گمان حال و هوای معنوی و برجستگی‌های فرهنگی و فکری در روضه‌خوانی اوست که گنجینه عظیمی از تجربه‌های فنی و محتوایی برای آیندگان به یادگار گذاشته است. امید می‌رود با ارائه و انتشار فایل‌های صوتی ایشان، این گنجینه در دسترس عموم قرار گیرد. ادامه دارد...
یک_نکته_از‌_این_معنی بخش پنجم دفاع از فرهنگ اصیل و آسیب‌شناسی مبارزه با خرده‌فرهنگ‌های برگرفته از سلایق شخصی، از اصولی‌ترین دغدغه‌ها و فعالیت‌های هنرمند متعهد است و حاج‌سیداحمدآقا در این میدان حضور محسوس و واکنش‌های برجسته‌ای داشت. حاصل این حضور فعال و میدان‌داری، تمایز دیدگاه افراد در قبال او بود. حاج‌آقااحمد، موافقان فراوان و مخالفان بسیاری داشت؛ عمده مخالفت افراد به دو نکته مهم باز می‌گشت، یکی نوع خلق و خوی، و به عبارتی سنجیده‌تر، واکنش‌های او در برابر افراد خطاکار، که صریح و خالی از تعارفات معمول بود؛ و دیگری به نوع خواندن او و مکمل‌سازی‌ها و حرف‌زدن‌هایش در لابلای مداحی، که گاه به چشم برخی از مخاطبان، قالب سخنرانی جلوه می‌کرد و ملالت‌آفرین بود. توجه به واکنش‌ها و اعتراضات مخالفان نوع و سبک مداحی او موضوع نوشته نیست؛ اما آنان که از خلق و خوی او گله‌مند بودند، حتماً اخلاقِ خوش، شوخی‌ها و مزاح‌های او را هم تجربه کرده‌اند؛ به قول یکی از دوستان شاعرم، (علی گلی حسین‌آبادی): قلبش زلال بود چنان چشمه‌ای روان چون خنده می‌نشست به لبهای دیگران.. بی‌گمان اگر این دو رفتار را کنار هم بسنجیم، حتماً درباره شخصیت حاج‌سیداحمدآقای شمس به قضاوت بهتری می‌رسیم و مطمئناً در باره تلخی برخی از رفتارهایش به او حق می‌دهیم. من خود به چشم خویشتن بارها گره بر پیشانی او دیده‌ و با واکنش‌های تلخ او مواجه شده‌ام و در نگاه اول، سخت ناراحت و معترض و حتی متعجب‌! ... اما با گذشت زمان به راز رفتار او پی برده‌ام و به او حق داده‌ام که در برابر اشتباهم، آن هم در دستگاه توسل و عزاداری اهل بیت (سلام اللّه علیهم اجمعین) واکنش درستی نشان داده است و آموختم که نباید در این عرصه، برخورد تعارف‌آمیز، مصلحت‌اندیشانه و دیپلماتیک(!) داشت؛ رفتاری که متأسفانه امروز بسیار مرسوم شده و نتایج این خرده‌فرهنگ ناشایست را هم بعینه مشاهده می‌کنیم. حاج‌آقااحمد در قبال سخت‌گیری‌ها و عکس‌العمل‌های انقلابی‌اش، بارها تاوان داد و حتی گوشه‌گیری را بناچار برگزید. آنان که او را از نزدیک می‌شناسند، حتماً در لابلای سخنانش تلخی درد دل را چشیده‌اند و نشانه‌هایی از زخمی عمیق، که از لطف برخی دوستان بر جگر داشت.
یک_نکته_از‌_این_معنی بخش ششم شب اول یا دوم محرم بود، بعد از جلسه هیئت، آقارضای خورشیدی با من تماس گرفت و پس از نقد و تحلیل مختصر برنامه هیئت رزمندگان، پیشنهاد کرد از حاج‌احمد‌آقای شمس دعوت کنیم، تا موضوع خواب عجیب و روشنگرانه‌ای را - که سال‌ها پیش درباره استاد گرانمایه دکتر محمدعلی مجاهدی(پروانه) و شعر ایشان دیده بود- در شب سوم و متناسب با برنامه عزاداری حضرت رقیه (سلام‌اللّه‌علیها) مطرح کند. به جزئیات این پیشنهاد و دلایل عملی نشدن آن فعلاً لازم نیست بپردازم؛ اما نکته مهم این بود که این پیشنهاد، موضوع دعوت از حاج‌احمدآقای شمس به برنامه رزمندگان را در ذهنم به کلنجاری مهم تبدیل کرد. با آقا‌سیدمهدی میرداماد در این باره صحبت کردم و به این جمع‌بندی رسیدیم که به دیدار حاج‌سید احمد‌آقا برویم ( با هدف عیادت از ایشان، که به تازگی آنژیو کرده بودند) و اگر شرایط حال ایشان مناسب بود، از ایشان بخواهیم ضمن شرکت در جلسه، مخاطبان جوان را به فیض روضه برسانند. خوشبختانه این توفیق حاصل شد و به همراه حاج‌سیدمهدی میرداماد و دیگر دوستان، به دیدار حاج‌احمد‌آقا مشرف شدیم. مثل همیشه، دیدار و خوش و بش و نقل حرف‌های مختلف، اما حکمت‌آمیز، نُقل جلسه بود. بالاخره ایشان ضمن مختصر گله‌ای که داشتند، وعده‌ دادند در جلسه حضور یابند. هیچ‌گاه خاطره حضور ایشان در این جلسه فراموشم نمی‌شود... هراس داشتم برخی از جوانان تازه به دوران رسیده، شأن ایشان را نشناسند و برخورد مناسبی با ایشان نداشته باشند. دغدغه دیگرم، واکنش‌های مخاطب بود در برابر خواندن ایشان... ذهنم در برابر این سؤال مهم هنگ کرده بود و نمی‌توانستم تدبیری برای آن بیندیشم! اگر حاج‌آقااحمد، تشخیص دهد و مثل برخی مواقع، در میان روضه‌خواندن به شکل تبیینی حرف بزند، مخاطب جوان جلوی منبر که ایشان را نمی‌شناسد، چه عکس‌العملی نشان خواهد داد؟ پس از توسل به دامن مبارک اهل بیت (سلام‌اللّه علیهم اجمعین) به این جمع‌بندی رسیدیم که ابتدا مداح جلسه، حاج‌سیدمهدی میرداماد، ایشان را به جوانان و نوجوانان معرفی کند و جلسه را برای اجرای ایشان آماده سازد. پیش‌بینی‌ها و دغدغه‌های من کاملاً بی‌جا بود! نوجوانان و جوانان بحمدالله خواندن ایشان را تحویل گرفتند و جلسه مثل اجراهای همیشه حاج‌آقااحمد، پر از حس و حال بود و اشک‌های حاج‌آقا‌احمد و دیگر مقربان خیمه حسینی، کار خودش را کرد و تأثیر لازم را گذاشت. تجربه بسیار دلنشینی بود... خدا را شکر... این روزها از حاج سید مهدی میرداماد بیش از همیشه ممنونم و سپاسگزار، که مثل همیشه قدردان نعمت حضور پیشکسوتان بود و با دعوت از حاج‌آقااحمد شمس، زمینه آشنایی بیشتر نوجوانان و جوانان با یکی از نخبگان و سرمایه‌های گرانمایه فرهنگ، ادب و هنر ولایی را فراهم ساخت. اگر آن شب حاج‌آقا‌احمد نمی‌آمد، و اگر به سراغ او نرفته بودیم، من و حاج سید مهدی میرداماد این روزها که فقدان او را تجربه کرده‌ایم، مطمئناً بیش از این حسرت به دل بودیم...