#شعر_منتخب_جلسه_مشکات
نوسرودهای تقدیم به سردار دلها
شهید عزیز
#حاج_قاسم_سلیمانی
جز ردّ قدمهای تو اینجا اثری نیست
این قلّه که جولانگه هر رهگذری نیست
یک لحظه در این معرکه از پا ننشستی
گفتی سفر عشق به جز دربهدری نیست
یک عمر شهیدانه سفر کردن و رفتن
همقافله با عشق و جنون، کم هنری نیست
دنبال شهادت همۀ عمر دویدی
گفتی که در این عالم خاکی خبری نیست
آنقدر سبکبار سفر کردی از این خاک
آنقدر که بر پیکر پاک تو سری نیست
تو کشتۀ این عشق، نه تو زندۀ عشقی
بر تربت تو جای غم و نوحهگری نیست
باید که به حال دل خود نوحه بخوانم:
سهم من جا مانده به جز خونجگری نیست
از خود نگذشتم که به یاران نرسیدم
جز خویش در این بین حجاب دگری نیست
گفتند که باز است در باغ شهادت...
برخیز! به جز اشک رفیق سفری نیست
امشب شب قدر است اگر قدر بدانی
برخیز! مبارکتر از امشب سحری نیست
#یوسف_رحیمی
#شعر_منتخب
🌷تقدیم به سردار شهید
#حاج_قاسم_سلیمانی
آرزوی موج چیزی نیست جز فانی شدن
هست این فانی شدن، آغاز عرفانی شدن
موج، کی یکجا نشستن را تحمل میکند؟
عشق اقیانوس آرام است، طوفانی شدن
پیله را بشکن اگر رؤیای تو پروانگیست
آزمون سخت یوسف چیست؟ زندانی شدن
هیچکس مثل شهیدان مدافع حس نکرد
حال اسماعیل را هنگام قربانی شدن...
در وصیتنامۀ پروانهها آوردهاند
مرگ یعنی صاحب یک عمر طولانی شدن...
ما کجا و آرزوی مرگ سرخی مثل او
ما کجا و تاری از موی سلیمانی شدن
میزبان وقتی حسین بن علی شد، واجب است
این چنین آمادۀ رفتن به مهمانی شدن
#احمد_حسینپور_علوی
#معرفی_جلسات_اینجانب
حلقه ادبی فرات
جلسه یکصد و پنجاهم
دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۸
ساعت ۱۸ تا ۲۰
تهران
خ
وحدت اسلامی.
ک خندان
حسینیه سادات.
سلام
به جهت رعایت مسائل بهداشتی
و
احترام به توصیه های ارائه شده
کلیه جلسات فعلا تعطیل است.
خبر رحلت حجت الاسلام سیدعلی حسینی ایمنی
شاعر و پژوهشگر ولایی
برایم سهمگین بود.
خداوند ان شاءالله او را با اجداد مطهرش محشور فرماید...
با سیدعلی از اوایل دهه 80 آشنا بودم
و بعد شد همکارمان در نشریه دیدار آشنا.
بسیاری از شاعران و نویسندگان
که با نشریه اشارات همکاری داشته اند
مرهون عنایات اویند.
خدایش رحمت کناد.
#شعر_منتخب
بیگانه نیست با غم ایّام شهرمن
دریای پرتلاطم آلام شهرمن
شد منتشر میان نفسهای خسته اش
ویروسهای جاهل اوهام ، شهرمن
از شوکران طعنه ندارد هراس ، هیچ
نوشیده سالهاست از این جام شهرمن
در سایه ی کرامت بانوی آفتاب
کوتاه نیست دستش ازاین بام شهرمن
جاریست جویبار کرامت از این دیار
هرگز ندیده زائر ناکام شهرمن
حتی اگر زمین و زمان پیله میکنند
پروانه میشوی تو سرانجام شهرمن
نور شفاست میدمد از صحن آینه
رویت سپید و قلب تو آرام شهرمن
زینب غلامی
پیشکش به خاک قدوم مبارک حضرت جوادالائمه علیه السلام
دل را نفحات ایزدی پروردهست
عشق ازلی و ابدی گل کرده ست
ریحانة باغ ارتضا بهر «رضا»
نورسته گل محمدی آوردهست
ای کوی تو قبلة مراد، ادرکنی!
ما را که نبردهای ز یاد، ادرکنی!
من خاک نشین در گه جود توأم
مولایَ جواد بن جواد! ادرکنی!
گل در چمن از تو رنگ و بو یافته است
با روی تو عشق، آرزو یافته است
نام تو جواد و مشتق از جود خدا
جود و کرم از تو آبرو یافته است
با بحر وجودت گهر جود آمیخت
طوفان نیاز را به دلها انگیخت
بر ساحل امید همه مشتاقان،
بحر کرم تو کف به کف گوهر ریخت
از سروده های پیشین(1381)
فاصله میان شاعر و مخاطب
سرودن شعر امری دشوارست؛
و سرایش شعر طنز، که مخاطب اصلی آن مردمند، بسیار دشوارتر است.
طنزسرایی، از نمونه شیوه های بیانی بسیار دشوارست که شاعر باید اعتراض را با زبانی «لیّن»و نرم، اما هدفمند و اثرگذار ارائه کند.
در این راه باید شاعر، «بلاغت شعری» را بشناسد؛
وگرنه راه شعر به خطا می رود و بار سنگین اتهام بر دوش شاعر خواهد افتاد.
بلاغت شعری چیست؟
حتماً داستان آن خوابگزار را شنیده اید که در تعبیر خواب، به خاطر نوع بیانش چوب خورد!
بلاغت به ما«چگونه گفتن» با محوریت فهم و متناسب با حالات مخاطب را تذکر می دهد...
خلاصه بحث بلاغت، رعایت اقتضای حال و مقام خود(شاعر)، مخاطب و موضوع(سوژه) است.
رعایت اقتضای حال شاعر، ساده است؛
اما اقتضائات حال مخاطب و موضوع است که شاعر طنزسرا را وادار می کند به زبان دوپهلو، بیان رندانه و ایهام وار یا به کار بستن شگردهای دیگر بیانی دست یازد.
بسیاری از شاعران می توانند حال خود را در شعر بسنجند و بازسازی کنند و نهایتاً از شعر خود لذت ببرند؛ یعنی به اقتضای حال شعر بسرایند؛
ولی آیا می توان اطمینان داشت رضایت شاعر، و اشباع روحی او،
رضایت همه مخاطبان را نیز تضمین می کند؟
به عبارت دیگر شعر،
شرایط درک مخاطب، رضایت و نهایتا اشباع او را نیز درنظر گرفته است؟
در برخی موارد، بعیدست اقتضای حال مخاطب و شاعر یکی باشد؛
راز تفاوت تصور و برداشت مخاطب از کلام شاعر، در اکثر موارد در همین امر نهفته است.
واقعیت این است که برخی از شاعران
–با وجود سابقه شعری ممتد و طولانی-
در قبال مخاطب و نیز موضوع(سوژه) نمی توانند اقتضائات و شرایط مخاطب را به درستی در نظر بگیرند؛
و گاه باید خود به شعر الصاق شوند(!) تا ابهامات موجود درباره شعرشان را پاسخ دهند!