در این بیت دو ضمیر ، ظاهرا کارکردی متفاوت دارند
و به عکس مثال قبل عمل می کنند!
در ظاهر برای نشان دادن تعالی و بلندی آسمان(طارم فیروزه)
شاعر باید می گفت:
زیر آن طارم فیروزه...
اما برای نشان دادن برتری نرگس مستانه(چشم یار)
ضمیر را به اقتضای حال، جابجا کرده است
و ما بعد از کلنجاری دل نشین
متوجه می شویم
از نظر حافظ ،
«نرگس مستانه» بر «طارم فیروزه» برتری دارد؛ بی آن که مستقیم گویی کند.
این هنجار شکنی و آشنایی زدایی در سخن او با کاربرد هوشمندانه ضمیر اشاره (به اقتضای حال) رقم خورده است...
حافظ با ارائه این الگوی بیانی به ما می آموزد
حتی با کاربرد یک ضمیر ساده و در نهایت ایجاز
یعنی با کمترین امکان زبانی
اما متناسب با اقتضای حال، می توانیم
حس مدح و ستایش
یا حس ذم و نفرت
در شعر ایجاد کنیم
بی آن که به صراحت سخن بگوئیم.
این نکته در میان بسیاری از شاعران ولایی سرا
متاسفانه مغفول مانده است
و چندان بدان توجهی نمی شود.
معرفی_جلسات_اینجانب
(جلسات_نقد_شعرولایی)
یک صدو سی و ششمین محفل ادبی فرات
ویژه برادران
دوشنبه سی و یکم تیرماه ۹۸
ساعت ۱۸ الی ۲۰
تهران
خیابان وحدت اسلامی
کوچه خندان حسینیه سادات
#معرفی_جلسات_اینجانب
(جلسات_نقد_شعرولایی)
حلقه ادبی طوبی
نقد شعر ولایی
ویژه بانوان
جلسه چهل و دوم
دوشنبه سی و یکم تیر ماه
از ساعت ۱۵:۳۰
تهران
خیابان سمیه تقاطع خیابان نجات اللهی پلاک ۲۴۱ ساختمان مجامع
#مجمع_شاعران_اهل_بیت_علیهم_السلام
#حلقه_طوبی
@majmasheran
#معرفی_جلسات_اینجانب
جلسه هفتگی مشکات
نقد تخصصی شعر ولایی
ویژه برادران
امروز سه شنبه یکم مردادماه98
ساعت 18:30
همراه با اقامه نماز مغرب و عشا
مکان:
قم. میدان پلیس دل آذر 9
پلاک 25
در سمت چپ
سلام علیکم
جلسه مشکات
(نقد تخصصی مداحی)
جمعه این هفته( 4مردادماه98)
تعطیل است.
#معرفی_جلسات_اینجانب
جلسه هفتگی مشکات
نقد تخصصی شعر ولایی
ویژه برادران
سه شنبه
هشتم مردادماه98
ساعت 18:30
همراه با اقامه نماز مغرب و عشا
مکان:
قم. میدان پلیس دل آذر 9
پلاک 25
در سمت چپ
#معرفی_جلسات_اینجانب
جلسه هفتگی مشکات
( نقد تخصصی مداحی)
زمان:
جمعه 11مردادماه 98
ساعت 10ونیم صبح
مکان:
قم. میدان پلیس
دل آذر 9
پلاک 25
در سمت چپ
بسمالله الرحمن الرحیم
با سلام و عرض تسلیت شهادت امام محمدتقی(ع)
چند نکته در باره #معیارهای_آفرینش_مرثیه تقدیم می شود.
نکته اول:
معیارهای آفرینش مدایح و مراثی اهل بیت(ع)
با محوریت سخنان رهبر فرزانه انقلاب در دیدار با مداحان
توجه به فنون و دانش شعری در کنار اخلاص
(بهمن67)
کنارگذاشتن شعر ضعیف هرچند خالصانه باشد
(فروردین 67)
ضرورت سختگیری نسبت به شعر و به نقد گذاشتن آن
(دی ماه 68)
سعی در نقد و تصحیح اشعار و تشویق ناقدان
(دی ماه 68)
پايبندی به اصول شعر
(فروردین 69)
توجه كنيد، چيزى را بخوانيد كه معقول باشد. البته، نه اينكه انسان هرچه معقول است، از خودش بسازد و بخواند! نه، آن را به اصول و واقعيت هايى متكى كنيد.
(دی ماه 1369)
شعر شما بايد خوب، محكم، قوى، خوشمضمون و قانعكننده باشد
(مهرماه 1377)
ما در نوحهخوانى، مصيبتخوانى و مرثيهخوانى، اگر يك مقدار همت و سليقه به خرج بدهيم، مىتوانيم مفاهيم عالى را بگنجانيم.
(مردادماه 1383)
تأمل و نگاه عيبجويانه و انتقادی به شعر خود
(شهریور 1388)
پايبندی به صدق واقعه در مرثيهخوانى.
(خرداد1389)
هدف از مرثیه پردازی: آميختن اين دلِ اشكآلود به معارف زلال؛ البته با هنرنمائى
(خرداد1389)
پرهیز از روضة مکشوف و اشاره به هنر قدما در این باره
(خرداد1389)
آموزندگی مضمون محتوا در مدح و حتی مرثیه
(فروردین1393)
نکته دوم:
مرور اشعاری با محوریت مرثیه امام جواد(ع)
مهدی رحیمی
وقتی که اُمِّ رذل تأسّی به جعده کرد
در فکر او علاقه به سم می شود زیاد
حالا مسیر روضه به جایی رسیده که؛
پیش امام چار قدم می شود زیاد
@hosenih
گودال نیست حجره اش اما به پیکرش
از ضرب تیر و نیزه وَرَم می شود زیاد
#محمدجواد_شیرازی
ای حامل امام به قدش نظاره کن
پایش کشیده شد به زمین، فکر چاره کن
@hosenih
تا بام، قبلِ هر قدمی احتیاط کن
در بین راه پله کمی احتیاط کن
دیگر حیا کن و برو از روی پشت بام
او را رها کن و برو از روی پشت بام
#علی_اکبر_لطیفیان
@hosenih
تا بام می شود سر سالم تری رسید
با شرط این که این لبه در امان دهد
#قاسم_نعمتی
اسباب رقص و شادی زن ها شدی چرا
صورت به پیش همسر خود بر زمین مکش
شکر خدا که نیست تماشا کند رضا
گوید دو دیده ی تر خود بر زمین مکش
در کربلا پدر به پسر التماس کرد
برخیز ای جوان سر خود بر زمین مکش
@hosenih
بس کن حسین آبروی خویش را مبر
زانو کنار اکبر خود بر زمین مکش
#حسن_لطفی
از پا گرفته و بدنش می کشند...وای
تا پشتِ بام ریخته گُلهایِ پرپرش
خون گریه می کند لبه یِ تخته سنگ ها
از بَس که خورد بر لبه یِ پله ها سرش
#محمود_ژوليده
دوباره زهرِ جفا نذرِ سفرۀ افطار
و باز هلهله و دست و پا زدن، تنها
چه فرق میکند، انگار حُجره شد گودال
چه فرق میکند اصلاً، مدینه با اینجا
نبود نیزه ولی خندۀ تمسخُر بود
هجومِ کوفه نَه، رقصِ کنیزکان اما…
کنیزکانِ جفا جویِ هرزۀ بدگوی
که بَدترند ز أنبوهِ لشگرِ اعدا
سری نشد ز تن اینجا جدا ولیکن شد…
سرِ امامِ جواد از بدن به پلّه رها
ز پلّه تا سرِ بامش به احترام آمد؟
و یا تنَش به لگدمال، میرود بالا؟
#حسن_لطفی
ای یاکریم بال و پَرَت را زمین مزن
آه ای جوانِ خانه سرت را زمین مزن
....
بُردند نیمه جان بدنت را به پُشتِبام
از پا کشاندهاند تنت را به پشتِبام
میرفت پیکرت به روی پلههای تیز
میخورد هِی سَرَت به روی پلههای تیز
از سنگها برای تو اَبرو نماده است
آقا چرا برای تو پهلو نمانده است
#محمدجواد_شیرازی
مثل امام مجتبی چیزی نگفتم
پاره جگر این زهر را تفسیر کرده
سر روی پای خواهری باشد چه خوب است
خواهر ندارم تا بگویم دیر کرده
من آبرودارم دراین خانه نرقصید
این سوت و کِل خیلی مرا تحقیر کرده
فریاد من شد العطش، با خنده هایش
فریاد من را سخت بی تأثیر کرده
#محمدجواد_شیرازی
می کشد جسم تو را تا بام خانه، پیکرت...
... می خورد بر کنج پله، بی هوا از یک طرف
#محمود_ژولیده
@hosenih
ز صدرِ زین نه، ولی بر زمین بصورت خورد
بروی چهره ی او مثل پنجه، جا افتاد
همینکه زهر اثر کرد زانویش خم شد
میان حجره ی دربسته بی صدا افتاد
بروی بام، تنش را کشان کشان بردند
و بارها سرش از پِلّه، بی هوا افتاد
#موسی_علیمرادی
رنگ سرخ ناله هایت از ستم بی رنگ شد
پاسخ نی نامه ی خون رنگ تو نیرنگ شد
@hosenih
پرشده از نقشه ی جان کندنت این خاک ها
بس که در هر جای حجره رد و پای چنگ شد
قلب هر سنگی از آهت آب شد با این وجود
گوش این سنگین دلان سنگین تر از هر سنگ شد
کاسه آبی چند گامی آن طرف دشمن گذاشت
هر قدر خود را کشیدی فاصله فرسنگ شد
عاقبت وقتی رسیدی ریخت دشمن آب را
تشنه کشتن اینچنین از کربلا فرهنگ شد
@hosenih
دست و پا از بس زدی گودال گویا کنده ای
چون حسین بن علی در مقتلت جا تنگ شد